«بگذارید اشکم را بریزم»؛ بسیاری از ما در سوگ ها و فقدان هایی که در زندگی تجربه کرده ایم، با عجز، این جمله و شبیه به این را خطاب به دیگرانی که از بی تابی ما بی تابند، به زبان آورده ایم یا مستأصل به آن فکر کرده ایم. سوگواری چیست و چرا اینقدر مهم است؟ روانکاوی و روانشناسی سعی کرده به آن پاسخ هایی دهد، ولی آیا این پاسخ ها، به کار انسان سوگوار می آیند؟ در این میان اما هنر و به ویژه ادبیات ثابت کرده که به کار می آید. خواندن و نوشتن در هنگامه ی سوگواری، یکی از عجیب ترین و منحصربه فردترین تجربه های بشری ست. خواندن آنچه نویسندگان از مرگ عزیزانشان نوشته اند، ورود به دنیایی ست که حتی اگر خودمان نیز هنوز مرگ و سوگی عظیم را تجربه نکرده باشیم، تأثیر شگرفی بر ما خواهد گذاشت. کتاب «لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ» سند زنده ی تأثیر ادبیات در هنگامه ی دهشت مرگ و فقدان است. روایت اینکه چه طور، اذهان بزرگ نویسندگان بزرگ می تواند تجربه ای چنین جانکاه را به اثری ادبی تبدیل کند که خود، یک فرم سوگواری ست؛ گونه ای مناسک که خاصه ی نویسندگان است. نوشته های شش نویسنده از دیروز و امروز، در قالب های جستار، نامه نگاری و خاطره نویسی در کتاب «لنگرگاهی در شن روان: شش مواجهه با سوگ و مرگ» کنار هم قرار گرفته اند. نوشته هایی در سوگ پدر، مادر، همسر، فرزندان و دوستان که از «راینر ماریا ریلکه» ی قرن نوزدهمی تا «چیماماندا انگزی آدیچی» قرن بیست ویکمی را در برمی گیرد که این آخری، از مرگ پدرش در همین دوران کرونا نوشته است؛ لحظه ای اکنون و نزدیک به خوانندگان کتاب در دهه ی سوم آغاز هزاره ی سوم. اگر شما نیز به وقت خواندن نوشته ی خودتان در مرگ عزیزی، بیش از زمان نوشتنش اشک ریخته اید، «لنگرگاهی در شن روان»، بیش از دیگران، بر شما اثر خواهد کرد.
نویسندگان: لیونی سندرکاک و دیگران مترجم: نوید پورمحمدرضا انتشارات: نشر اطراف
شنیدن شهر کتابی خوشخوان و علمی اما بیتکلف در زمینهی مطالعات میانرشتهای است که حوزههای متفاوت فکری از علوم اجتماعی و سیاسی و انسانی را روی محور روایت به هم پیوند میدهد. این مقالات از مهمترین آثاری هستند که در دو دههی گذشته در این حوزه نوشته شدهاند؛ مقالاتی که از نگاه تکبعدی و علمیِ صرف فاصله میگیرند و از منظری جامعتر و کلانتر، معماری و شهرسازی و طراحیهای مهندسی شهر را موشکافی میکنند. پنج مقالهی این کتاب اهمیت گوش کردن به مردمان شهر و ارزش تاریخ شفاهی، قصههای بومی و رخدادهای گذشتهی شهر را در برنامهریزی و سیاستگذاری و هویتسازی برای شهر یادآور میشوند. نویسندگان این مقالات که از چهرههای سرشناس شهرسازیاند، با مثالهایی عینی از شهرهای مختلف دنیا شهروندان و شهرسازان، ساکنان و متخصصان را دعوت میکنند تا نسبت خود با شهر را، به کمک مفهوم روایت و قصههای زنده در شهر، از نو تعریف کنند.
مجموعهی کآشوب؛ بنا دارد که اگر خدا بخواهد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حال و هوای امروز ما و روضهها نگاه کند. در این کتاب هجده نفر از گروههای مختلف اجتماعی با گرایشهای فکری متفاوت دربارهی رابطهی خودشان و محرم نوشتهاند. تفاوت سبک زندگی و دغدغههای نویسندگان باعث شده که هر کدام از زاویهای به این ماجرا نگاه کنند. محرم در اردوگاههای رژیم بعث، سفر اربعین با توریستی کانادایی، عزاداری پاکستانیها در حاشیهی پایتخت، آماده کردن یک تعزیه به همراه کودکان روستایی در تربتحیدریه، گشتوگذار توریستی در مجالس سخنرانی پایتخت و سفر غیرقانونی به عراق بخشی از موضوعات متفاوتی است که در کتاب چهارم مجموعهی کآشوب روایت شده است.
«استیو جابز غلط کرد با تو» تلاشی است برای ثبت تجربه شخصی از محیط کار در شرکتهای فناور ایرانی. بیشتر روایتهایی را که از کسبوکارهای نو خواندهایم، مدیران و بنیانگذارانی نوشتهاند که با ثبت روایت پیروزی یا شکستشان هم در پی برندسازیاند. اما از هزاران نفری که در مشاغل میانی و ردههای پایینتر کار میکنند معمولا روایت مستند و خاطرهای در دست نیست. «استیو جابز غلط کرد با تو» از این نظر ارزشمند است که بازتولید همان ادبیات موفقیت مرسوم به حساب نمیاید؛ روایتی است نقادانه با طنزی گزنده از زندگی روزمره در کسبوکارهای نوپا.
«کوچک و سخت» جستاریست متفاوت از مادری و ادبیات؛ ژرفاندیشیهای نویسندهای که با نگاه به فیلمها، قصهها و رمانهای آشنا، افسانههایی از ادبیات ژاپن، روابط پنهان گفتمان قدرت و مسائل روزمرهی زندگی معاصر از تجربهی مادری آشناییزدایی میکند و جسورانه برخی افکار و احساسهای مشترک و بهزباننیامدهی زنان را با مخاطب در میان میگذارد.
«پاریس از دور نمایان شد»، توصیف شهر پاریس به روایت مسافران قاجاری است که علی اکبر شیروانی، آنها را گردآوری کرده است. چند ویژگی خاص، سفرنامهنویسی در دورۀ قاجار را رونق داد. بهبود شرایط حمل و نقل را میشود مهمترین ویژگی دانست. قطار و اتومبیل سفر را تسهیل کرد و از رنج و زمان سفر کاست. از سوی دیگر دورۀ قاجار مصادف شد با دورۀ اول استعمار غرب. تاجران و سیاستمداران کشورهای غربی، منظم و با برنامه به کشورهای شرقی سفر کردند و رفتهرفته پای مسافران شرقی به غرب را گشودند. روایت مسافران غربی از شرق در دورۀ پیش از قاجار دیده میشود اما در دورۀ قاجار بود که شیوع روایتگری مسافران شرقی از غرب آغاز شد.