رضا امیرخانی داستاننویس در نیمدانگ پیونگیانگ تجربههایش را از سفر به کره شمالی ثبت کرده که نقطهی ابهامی در ذهن بسیاری از مردم جهان است و کوشیده چهرهی حقیقی آن کشور را کشف کند. این کتاب شامل سه بخش است که با عناوین کیمچی، قاشقچی و چیطولی نامگذاری شدهاند. امیرخانی به جز آثار داستانی، در سفرنامههایش به عنوان منتقدی صریح شناخته شده است. عقاید، نثر، سبک و حتی رسمالخط او برایش هویتی مستقل به ارمغان آورده است. ارمیا، قیدار، جانستان کابلستان و من او از معروفترین آثار امیرخانی میباشد.
کتاب ذوالفقار نوشته علی اکبر مزدآبادی است که برش هایی از خاطرات شفاهی حاج قاسم سلیمانی را به نگارش در آورده است . نویسنده در این کتاب خاطراتی را برای اولین بار از دوران دفاع مقدس تا مجاهدت هایی که سردار قاسم سلیمانی در جبهه مقاومت سوریه و عراق شکل گرفته را بیان میکند .
خدایا! به آن تپش قلب ها قسمت می دهیم! خدایا! به آن رد پاها قسمت می دهیم! خدایا! به آن نمازهایی که در کنار این نهارها خوانده شد! خدایا! به آن جوانهای عاشقی که توی این سنگرها و کنار این نهارها شهید شدند! خدایا! به آن جنازه هایی که از «اروند» برنگشتند! خدایا! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب آنها قسمت می دهیم! خدایا! آخرت ما را ختم به شهادت کن! خدایا! به این آبی که بچه ها در آن حرکت کردند قسمت می دهیم! جز شهادت برای ما نخواه...
روایت دلخواه پسری شبیه سمیر تازهترین اثر محمدرضا شرفی خبوشان توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد. داستان دلداگی به وطن.. تا لحظهی مرگ و چه بسا پس از مرگ. روایت دلخواه پسری شبیه سمیر داستان شهیدی ایرانی است که به اشتباه به عراق منتقل میشود و برای خاکسپاری به وادی السلام انتقال مییابد.
پست طهران داستان زندگی سرهنگی است که در دوران ستمشاهی زندگی می کند و دچار تردید می شود. او که از ارتش اخراج شده است، در روزهای آغازین نهضت امام خمینی به دنبال یافتن حقیقت است. سرهنگ در یکی از حجرههای بازار تهران مشغول به کار شده است و حالا میتواند به گذشته کاری و دوران خدمت خود فکر کند. در حقیقت حکیمیان از دل زندگی پرماجرای سرهنگ و خانواده و نزدیکانش شرایط سیاسی سال ۱۳۴۲ تهران و پیامدهای آن را روایت میکند. رمان پست طهران در حقیقت برشی از زندگی خانوادهای پرماجرا است، اما روایت حول شخصیت سرهنگ شکل میگیرد. آنچه به فاصله پنج ماه، ابتدا در دل سرهنگ رخ میدهد و بعدتر در صفحات پایانی کتاب به تصمیمی ختم میشود که از او یک قهرمان میسازد، قهرمانی که دوستان و خانوادهاش را که زمانی به او انتقادهای مستمر داشتند، به تعظیم وا میدارد.
مهرداد صدقی آبنبات پستهای نوشته مهرداد صدقی داستان طنزی است که به ادامه زندگی محسن پسر بچهی بجنوردی در کتاب"آبنبات هلدار" میپردازد. . بخشی از کتاب: نزدیک خانه که رسیدم حسابی خسته و گرسنه شده بودم.به خاطر بوی کبابی که در کوچه پیچیده بود،دیگر حتی سلول های قوزک پایم هم داشتند هورمون های چشایی ترشح می کردند.وارد خانه که شدم،دیدم ناهار قروتو داریم و بوی کباب از خانه ی همسایه می آید.به عنوان اعتراض گفتم:«اوووه، مغز آدم برای حل کردن مسئله های ریاضی به کباب احتیاج داره نه قروتو...!آدم قروتو که مخوره مغزش دیگه بیشتر از چار عمل اصلی نمِکشه.» مامان دعوا کرد که دیگر ناشکری نکنم و خیلی ها در اتیوپی همین غذا راهم ندارند.بی بی هم گفت:«ما قروتو مخوردیم چندتابچه یم زاییدیم؛یعنی این درسات از زاییدن بچه یَم سخت تره؟»