کتاب حاضر، با هدف بیان شجاعت ها و دلاورمردی های رزمندگان دوران دفاع مقدس و ذکر بخش هایی از واقعیت ها، سختی ها و تلخی های گزنده جنگ تدوین شده است. «اویس» جوان که پدر خود را در هنگام درگیری با "جنگلی های کمونیست" از دست داده، برای خدمت به میهن و گرفتن انتقام خون پدر، راهی «کردستان » شده و به جنگ با ضد انقلاب منطقه می پردازد. مدت ها بعد او را در حالی که موج انفجار و صحنه های دلخراش، روح و جسمش را تحت تأثیر سوء قرار داده به خانه بازمی گردانند. «اویس»، روزهایش را با مرور چندباره خاطراتش از زمان شهادت پدر تا هنگام بازگشت به خانه می گذراند و در این بین به این باور رسیده که برادری داشته به نام «سیف الله» که نمونه رشادت، ایمان، شجاعت و دلاوری بوده و در تمام مراحل جنگ او را همراهی می کرده تا روزی که خود را در «کردستان» سپر بلای یاران کرده و به شهادت می رسد. اطرافیان «اویس» نگران او هستند اما او در توهمات و تخیلات خویش غرق شده و با یاد همرزمان و «سیف الله» دلخوش است.
دخیل هفتم از زبان مردی چهل ساله روایت می شود. پسر جوان و عاشق پیشهای به اجبار از او می خواهد که داستان عشقش را تعریف کند. راوی از دختری میگوید که سال ۵۷ عاشق هم بودند و فعالیت انقلابی میکردند و هر دو به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری میافتادند. با پیروزی انقلاب، مرد آزاد میشود ولی فاطمه گم میشود و کسی از او خبری ندارد. فاطمه برادری مبارز داشت که پس از آزادی راوی به او شک کرد که نکند او خواهرش را لو داده و به همین خاطر توانسته است از آن زندان فرار کند؟ راوی برای همیشه با برادر فاطمه قطع رابطه میکند.
داستان در همدان سالهای جنگ میگذرد. شهری که زیر بارش موشکهای صدام به سختی نفس میکشد. مخصوصا وقتی انبار نفت را هدف قرار میدهند و صبح که مردم از خواب بیدار میشوند روی همه چیز را قشری از خاکستر گرفته. چاپ پنجم رمان آواز بلند با ظاهری جدید عرضه شد.