آنتوان دو سنت اگزوپری، زاده ی ۲۹ ژوئن ۱۹۰۰ و درگذشته ی ۳۱ ژوئیه ۱۹۴۴، نویسنده و خلبان اهل فرانسه بود.او فرزند سوم کنت ژان دو سنت اگزوپری، بازرس بیمه در جنوب فرانسه و ماری دو فونسکلومب، اشراف زاده ای فرانسوی، بود و در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۰۰ در شهر لیون به دنیا آمد. بعد از شکست در ورود به مدرسه ی نیروی دریایی، او برای انجام خدمت نظام وظیفه به نیروی هوایی فرانسه پیوست. او با زیر پا گذاشتن مقررات به فراگیری خلبانی پرداخت و گواهینامه ی پرواز خود را دریافت کرد. در ۱۹۲۳ پس از پایان خدمت نظام به پاریس بازگ...
میگویند برای نویسندهشدن، لازم است که شاهکار مارسل پروست، در جستجوی زمان از دست رفته را خوانده باشید: واقعیتی کمابیش حقیقی. کتاب «تابستانی با پروست»، مواجههی نویسندهی آلمانی، ماتیاس چوکه، با این کتاب عظیم است. او در این راه، با اطرافیان خود، با مترجم فرانسویزبان کتاب پروست و تعدای پروستشناس و پروستپژوه در حال نامهنگاری است. هر کس که به مطالعهی کتاب پروست نشسته باشد، متوجه سختیهای راه خواهد شد. ماتیاس چوکه نیز مانند تمام خوانندگان دیگر، چندین ماه با این حرکت دائمی ادبی و پستی و بلندیهایش همراه میشود. نثر پروست، آسان فهم نیست و مطالعهی آن نیازمند تمرکز و انرژی کافی است. به همین دلیل است که تاریخ ادبیات مدام به پروست و کتاب عظمیش بازمیگردد و دوباره دست به تفسیر آن میبرد. کتاب «تابستانی با پروست»، مطالعهای انتقادی در قالب سری از نامهنگاریهاست که با چاشنی طنز نیز همراه است. نویسندهی کتاب با چالشهای بسیاری در همراهی با کتاب مواجه میشود و در مورد همین مسئله به دیگران نامه مینویسد. اگر کتاب پروست را خواندهاید یا میخواهید بخوانید، این کتاب به شما کمک میکند تا با روحیهای انتقادیتر با آن برخورد کنید و با جهان پیچیدهی آن بیشتر آشنا شوید.
نجیب محفوظ، زاده ی 11 دسامبر 1911 و درگذشته ی 30 آگوست 2006، نویسنده و نمایشنامه نویس مصری و برنده ی جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 بود. محفوظ در یکی از محلات قاهره به نام جمیلیه به دنیا آمد. او که فرزند یک کارمند دولتی بود، از سال 1934 تا زمان بازنشستگی اش در سال 1971 در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر کار کرد. محفوظ ابتدا در وزارت موقوفات به کار پرداخت و سپس رئیس بنیاد حمایت از سینما و در دوران پایان کارمندی، مشاور وزیر فرهنگ شد. او در طول دوران حرفه ای خود، 30 کتاب داستانی نوشت.محفوظ در آثار خود، دیدگاه های منتقدانه ای را از رژیم سلطنتی قدیمی مصر، استعمار انگلیس و مصر کنونی بیان می کرد. تعداد زیادی از رمان های برجسته ی او، در مورد مسائلی اجتماعی از قبیل مشکلات زنان و زندانیان سیاسی است.محفوظ تا روز درگذشتش، سالخورده ترین برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات و مسن ترین برنده ی جایزه ی نوبل پس از برتراند راسل و هالدور لاکسنس بود. نجیب محفوظ در جولای سال 2006 پس از یک عمل جراحی ناموفق بر روی سرش، تحت مراقبت های ویژه ی پزشکی بود و عاقبت در 30 آگوست سال 2006 درگذشت.
نجیب محفوظ، زاده ی 11 دسامبر 1911 و درگذشته ی 30 آگوست 2006، نویسنده و نمایشنامه نویس مصری و برنده ی جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 بود. محفوظ در یکی از محلات قاهره به نام جمیلیه به دنیا آمد. او که فرزند یک کارمند دولتی بود، از سال 1934 تا زمان بازنشستگی اش در سال 1971 در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر کار کرد. محفوظ ابتدا در وزارت موقوفات به کار پرداخت و سپس رئیس بنیاد حمایت از سینما و در دوران پایان کارمندی، مشاور وزیر فرهنگ شد. او در طول دوران حرفه ای خود، 30 کتاب داستانی نوشت.محفوظ در آثار خود، دیدگاه های منتقدانه ای را از رژیم سلطنتی قدیمی مصر، استعمار انگلیس و مصر کنونی بیان می کرد. تعداد زیادی از رمان های برجسته ی او، در مورد مسائلی اجتماعی از قبیل مشکلات زنان و زندانیان سیاسی است.محفوظ تا روز درگذشتش، سالخورده ترین برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات و مسن ترین برنده ی جایزه ی نوبل پس از برتراند راسل و هالدور لاکسنس بود. نجیب محفوظ در جولای سال 2006 پس از یک عمل جراحی ناموفق بر روی سرش، تحت مراقبت های ویژه ی پزشکی بود و عاقبت در 30 آگوست سال 2006 درگذشت.
ژان-پل شارل ایمار سارْتْرْ، زاده ی ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ و درگذشته ی ۱۵ آوریل ۱۹۸۰، فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رمان نویس، نمایش نامه نویس و منتقد فرانسوی بود.پدرش «ژان باپتیست سارتر» افسر نیروی دریایی فرانسه و مادرش «آنه ماری شوایتزر» دخترعموی «آلبرت شوایتزر» پزشک معروف، برنده ی جایزه ی صلح نوبل بود. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش به مودون بازگشت.او در سال ۱۹۲۲ موفق به گرفتن دیپلم شد، پس از آن تصمیم گرفت به همراه «نیزان» در «دانشسرای عالی پاریس» در رشته ی آموزگاری ادامه تحصیل دهد. چهار سال بعد در امتحانات نهایی رشته ی فلسفه مردود می شود. دلیل رد شدن نیز عقیده ی سارتر در مورد فلسفه بود. او عقیده داشت «فلسفه فهمیدنی است، نه حفظ کردنی».پس از اتمام تحصیلات در دبیرستان های «لو آور» و «لیون» به تدریس فلسفه پرداخت. پس از مدتی تصمیم گرفت که برای کامل شدن تحقیقاتش در زمینه ی فلسفه ی پدیدار شناسی هوسرل راهی آلمان شود. به طور کلی دو دوره در زندگی حرفه ای سارتر وجود داشت. اولین دوره ی زندگی حرفه ای او دوره-ی پس از نوشتن اثر معروف اش، هستی و نیستی، بود و نوشتن رمان تهوع. سارتر به آزادی بنیادی انسان معتقد بود و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است.»در سال ۱۹۶۴ جایزه ی ادبی نوبل به سارتر تعلق گرفت، ولی او از پذیرفتن این جایزه خودداری کرد.او از سال ۱۹۷۳ به بعد تقریبا تمامی قدرت بینایی خود را از دست داده بود و دیگر قادر به نوشتن نبود، با این همه سعی می کرد با انجام مصاحبه ها، دیدارها و حضور در مراسم ها، کماکان چهره ای فعال و اجتماعی از خود نشان دهد. ژان-پل سارتر در روز ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ در سن ۷۵ سالگی در بیمارستان بروسه پاریس از دنیا رفت. خاکستر او در گورستان مون پارناس در حوالی محل زندگی دوران پیری اش در محله ای در پاریس به خاک سپرده شده است.
بهرام صادقی در ۱۸ دی ۱۳۱۵ در نجفآباد به دنیا آمد. او تا سال ۱۳۳۴ در اصفهان زندگی کرد و سپس برای ادامه تحصیل در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران، به تهران سفر کرد.از سن بیست سالگی همزمان با تحصیل در رشتهی پزشکی، داستانهایش را در مجلات ادبی به چاپ میرساند. وی پس از سی سالگی کمتر مینوشت. اولین داستان کوتاهاش وقتی بیست سال سن داشت منتشر شد و «ملکوت»، تنها داستان بلندش، را در بیست و پنج سالهگی منتشر کرد.مجموعه داستان «سنگر و قمقمههای خالی»، داستان بلند «ملکوت» و چند داستان کوتاه پراکنده، کل آثار او را تشکیل میدهند. همین دو کتابِ چاپ شده آنقدر بود که او را از بزرگترین داستان نویسان معاصر ایران و صاحب سبکی پیشرو بدانند.بهرام صادقی در شامگاه دوازدهم آذر ۱۳۶۳ به دلیل ایست قلبی در منزلش در تهران درگذشت.
آلبر کامو، زاده ی ۷ نوامبر ۱۹۱۳ و درگذشته ی ۴ ژانویه ۱۹۶۰، نویسنده، فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است.پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره برزگری می کرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام های لوسین (هم نام پدر) و آلبر شد. کودکی کامو در یک زندگی فقیرانه ی طبقه ی کارگری سپری شد. او در تعطیلات تابستانی در برابر دریافت دستمزدی اندک در مغازه ها کار می کرد؛ سپس به آموختن انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی آشنا شد، ولی نتیجه ی کار مطلوب نبود. در سال ۱۹۳۰ و با دریافت دیپلم، نخستین گام را به سوی ترقی برداشت. سپس در دسامبر همان سال نخستین نشانه های ابتلاء به بیماری سل در او نمایان شد و به همین خاطر مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، هرچند که تا آخر عمر کوتاهش یک تماشاچی فوتبال باقی ماند.در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه را گرفت و در ماه مه سال ۱۹۳۶ پایان نامه ی خود را درباره ی فلوطین ارائه داد.کامو در ۱۹۳۴ با «سیمون هیه»، دختری جوان، ثروتمند، زیبا و البته معتاد به مرفین ازدواج کرد و دو سال بعد در اثر خیانت هایی از هر دو طرف و با تحمل «تجربه ای دردناک» از هم جدا شدند. ازدواج دوم کامو در ۱۹۴۰ بود و او با فرانسین فور، که یک پیانیست و ریاضی دان بود، ازدواج کرد.در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۱ کامو اعدام «گابریل پری» را شاهد بود که این واقعه به قول خودش موجب متبلور شدن حس شورش علیه آلمان ها در او شد. کامو در بعداز ظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحه ی تصادف نزدیک سن، در شهر ویل بلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند.
نجیب محفوظ، زاده ی 11 دسامبر 1911 و درگذشته ی 30 آگوست 2006، نویسنده و نمایشنامه نویس مصری و برنده ی جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 بود. محفوظ در یکی از محلات قاهره به نام جمیلیه به دنیا آمد. او که فرزند یک کارمند دولتی بود، از سال 1934 تا زمان بازنشستگی اش در سال 1971 در قسمت فرهنگی خدمات کشوری مصر کار کرد. محفوظ ابتدا در وزارت موقوفات به کار پرداخت و سپس رئیس بنیاد حمایت از سینما و در دوران پایان کارمندی، مشاور وزیر فرهنگ شد. او در طول دوران حرفه ای خود، 30 کتاب داستانی نوشت.محفوظ در آثار خود، دیدگاه های منتقدانه ای را از رژیم سلطنتی قدیمی مصر، استعمار انگلیس و مصر کنونی بیان می کرد. تعداد زیادی از رمان های برجسته ی او، در مورد مسائلی اجتماعی از قبیل مشکلات زنان و زندانیان سیاسی است.محفوظ تا روز درگذشتش، سالخورده ترین برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات و مسن ترین برنده ی جایزه ی نوبل پس از برتراند راسل و هالدور لاکسنس بود. نجیب محفوظ در جولای سال 2006 پس از یک عمل جراحی ناموفق بر روی سرش، تحت مراقبت های ویژه ی پزشکی بود و عاقبت در 30 آگوست سال 2006 درگذشت.
وعده گاه شیر بلفور مجموعه ای از تعدادی داستان کوتاه است که توسط نویسنده ی فرانسوی ژیل پرو نوشته شده است. هفت داستان کوتاه ، با موضوعاتی متنوع. آخرین روز زن و مردی قبل از رفتن به درون شهر زیرزمینی ای که قرار بود آنها را از حمله ی قریب الوقوع هسته ای محافظت کنند. به هم پیوستن پس از جنگ یک مبارز مقاومت و اعدام کننده آلمانی وی. مرگ یک قهرمان. تلاش دردناک و پرشور یک پسر بیست ساله برای پیدا کردن حقیقت در مورد مرگ پدرش ، پدری که متعلق به شبکه مقاومت بود. بنابراین بیشتر این داستانها پس زمینه ی جنگ و مقاومت دارد و مضمون آنها یادآوری این دوران است. شخصیت ها خائن یا قهرمان هستند ، با یک خط تقسیم کننده ای که گاهی ترسیم این خط بسیار دشوار می شود. بالزاک نوشته است: "شخصیت یک رمان ، کسی است که در خیابان گرفتار می شود و شرایطش مجبورند او را دنبال کنند." اما چه کسی می تواند ادعا کند که می داند او در پایان سفر چه چیزی را کشف خواهد کرد؟ پرو را در کشور خودش یعنی فرانسه بیشتر به عنوان پژوهشگر سیاسی می شناسند تا داستان نویس. اما او تا کنون چندین رمان و داستان کوتاه نوشته است.
هرمان ملویل ، رماننویس، شاعر و نویسندهٔ داستانهای کوتاه آمریکایی است. آثار او در زمان حیاتش چندان مورد استقبال قرار نگرفتند و حتی رمانهایی که دربارهٔ دریا نگاشت از تعداد خوانندگانش کاست. اما سالها بعد و در دههٔ ۱۹۲۰ میلادی، رمان موبیدیک او یکی از برترین شاهکارهای ادبیات آمریکا و جهان شناخته شد. این کتاب سه تا از مهمترین رمانهای کوتاه ملویل را ارائه میکند - بارتلبی محرر - بنیتو سرینو - بیلی باد بحری. بارتلبی محرّر: داستانی از والاستریت داستان کوتاهی از هرمان ملویل نویسنده آمریکایی است که اولینبار در نوامبر و دسامبر ۱۸۵۳ بهطور ناشناس در دو شمارهٔ مجلهٔ پاتنام منتشر شد و بعدا، سال ۱۸۵۶ با تغییرات جزئی در داستانهای پیازا بهچاپ رسید. در این داستان یک وکیل وال استریت، دفتردار تازهای را استخدام میکند که پس از تقلا و کار سختاش در چند روز ابتدایی، سپس از رونوشتبرداری یا انجام هرکار یا وظیفهٔ دیگری که به او محول میشود امتناع میکند. آنهم هربار با گفتن جملهٔ «ترجیح میدهم نکنم» بارتلبی محرر را میتوان داستان مردی دانست که در برابر بسیاری از درخواستهایی که از او میشود، میتواند به راحتی و با خونسردی «نه» بگوید. بخشی از اهمیت این داستان، مقالات و یادداشتهای انتقادی متعددی است که دربارهٔ آن نوشته شدهاست. اکثر این یادداشتها به جنبههای تئوریک و فلسفی داستان توجه دارند. ژیل دلوز، ژاک رانسیر، جورجو آگامبن، اسلاوی ژیژک، آنتونیو نگری و مایکل هارت از جمله کسانی هستند که به وجوه مختلف این داستان کوتاه ملویل پرداختهاند.
کتاب سرخ و سیاه، رمانی نوشته ی استاندال است که نخستین بار در سال 1830 به انتشار رسید. داستان این رمان به زندگی مردی جوان به نام جولین سورل می پردازد. او دانشجوی علوم دینی است، اما ناپلئون را تحسین می کند و رویای پیروزی های نظامی را در سر می پروراند. زمانی که جولین به عنوان مُدرس فرزندان شهردار استخدام می شود، خیلی زود زن شهردار را اغوا می کند و بعد از آن به پاریس می رود و دخترِ مردی نجیب زاده را شیفته ی خود می سازد. به تدریج این باور در ذهن سورل شکل می گیرد که راز موفقیت، فریبکارتر و فرصت طلب تر بودن از فریبکاران و فرصت طلبانی است که در همه جا دیده می شوند. اما زمانی که ثروتمندان و قدرتمندانی که سورل بسیار تحسینشان می کند، علیه او متحد می شوند، این شخصیت بر لب پرتگاهی مرگبار قرار می گیرد.
معرفی کتاب در این کتاب نخست زندگی مولف ـ لهوف سید بن طاووس ـ و نظرات دانشمندان شیعه درباره ی وی، و تالیفات آن ذکر گردیده، سپس مباحثی در خصوص زندگی امام حسین (ع) و حوادث کربلا در سه مسلک روایت شده که عبارت اند از: در بیان امور پیش از جنگ، در توصیف احوال جنگ، و در بیان امور پس از شهادت آن حضرت. لهوف درباره رخدادهایی است که به حادثه کربلا منتهی شده ، همچنین اصل جنگ و رخدادهای بعدی آن. کتاب «لُهُوف» ابن طاوس اختصار و اشتهار را با هم جمع کرده و در نزد علمای برجسته شیعه جایگاه مهمی برای خودش باز کرده است به طوری که شهید محراب آیت اللّه سیّد محمد علی قاضی تبریزی می فرماید: «کتاب لهوف سیّد ابن طاوس - رحمة اللّه علیه - نقلیّاتش بسیار مورد اعتماد است و در میان کتب مَقاتل کتاب مَقْتَلی به اندازه اعتبار و اعتماد به آن نمی رسد و در اطمینان بر آن کتاب در ردیف اول کتب معتبره مقاتل قرار گرفته است.» رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه ای - مُدَّ ظِلُّهُ العالی - در خطبه های نماز جمعه تهران چندین مرتبه از روی همین کتاب مقتل ابن طاوس ، ذکر مصیبت خوانده است و در نماز جمعه مورخ 77/2/18مصادف با یازدهم ماه محرم 1419 ه ق ، چنین فرمودند: « من امروز می خواهم از روی مقتل ابن طاوس که کتاب «لهوف » است چند جمله ذکر مصیبت کنم و چند صحنه از این صحنه های عظیم را برای شما عزیزان بخوانم ، البته این مقتلِ بسیار معتبری است: ابن طاوس - که علی بن طاوس باشد - فقیه ، عارف ، بزرگ ، صدوق ، موثّق ، مورد احترام همه و استاد فقهای بسیار بزرگی است . خودش ادیب و شاعر و شخصیت خیلی برجسته یی است . ایشان اولین مقتلِ بسیار معتبر و موجز را نوشتند. البته قبل از ایشان مقاتل زیادی است . استادشان «ابن نما» مقتل دارد، شیخ طوسی مقتل دارد، دیگران هم دارند، مقتلهای زیادی قبل از ایشان نوشته اند؛ امّا وقتی « لهوف » آمد، تقریبا همه مقاتل ، تحت الشعاع قرار گرفت . این مقتلِ بسیار خوبی است ؛ چون عبارات ، بسیار خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است .»
کیست که نداند هیچ فضیلتی در تنهایی نیست؟ اما ناگزیری آن، وقتی که همهی وقتها را ازدست دادهایم، ما را به درون خود کشیده و دیگر رهایمان نمیکند! اگر بختیاری آدمی چنان باشد که صدای حیرت بیدار عاشقان در زمانهی درست به گوشش برسد، شاید از محنت رهایی یافته و از گزند تنهایی دور بماند؛ خسروبیک « تاریخ خاص تنهایی» چنین نبود و عشق زمانی به سراغش آمد (یا خودش به سراغش رفت) که سختجانی جوانیاش گذشته و نرمخویی احتضار پیرسالی در او نشسته بود. و او گرفتار عشق زنی بود که فکر میکرد باید با عشق، گرفتار کرد و از عاشق اسیر گذشت! کتاب «احمد آلتان» بر بستر داستان عاشق سالخورده، از رنج عشق سالخوردگی به نیروی شگفتانگیز اغوا میرسد و البته رهایی و درنهایت سرخوردگی نهفته در عشقی که معشوق، شیفتهی دردیست که بر عاشق تحمیل میکند! رمان تاریخ خاص تنهایی، رمان همهی آنهاست که نفهمیدند چه شد و چگونه زندگی کردند که: «از آن روز به بعد همهی آنها خوابهای آشفته دیدند.»
این رمان کوتاه و گیرا به دلیل انسجام داستان و پیشروی سریع اتفاقاتش بسیار مطرح گشت. بالزاک قبل از ورود به دل داستان، زمان بسیاری را صرف توصیف دقیق منزل دوشیزه کورمون، پیردختر شهر النسن میکند. پرتره دوشیزه کورمون یکی از موفق ترین شخصیت سازی های کمدی الهی ست. بالزاک در این رمان یکی از پرجزئیات ترین و دقیق ترین تحلیل های خود را از روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در یک شهرستان ارائه میدهد. در سال 1816، در شهر النسن، رز کورمون چاق و ساده لوح در حالی که در دهه چهل زندگی خود به سر میبرد، همچنان در انتظار همسری است که در شان او باشد. از آنجا که او از طبقه بورژواست، یکی از ثروتمندترین مردم شهر بشمار میرود. توصیف بسیار ظریف و جزیی خانه و زندگی ای که که رز در پیش میگیرد، همان سبک بالزاکی معروف است. در ادامه داستان، رقابت برای بدست آوردن این دوشیزه و منسب و مکنتش و در پی آن واکنش های او به این تلاشها تصویری دقیق و بحث برانگیز از روحیات و شخصیتش ارائه میدهد. رمان، تصویری کنایه آمیز از زندگی شهرستانی، رقابتهای اقتصادی قشرهای مختلف آنجا ارائه میدهد. این رمان به طور قطع، صادقانه ترین رمان کاریکاتوری بالزاک است.
داستان رمان پرده خوان در اوایل دهه 1930 در لیمباخ ، یک روستای صنعتی اتفاق می افتد که از افسردگی رنج می برد چرا که تمام ساکنین آن، کار خود را از دست داده اند. پسری جوان به نام کارل هافمن همراه با مادر و مادربزرگ و پدربزرگش در یک آپارتمان کوچک زندگی می کند. کارل هافمن فیلم های صامت را در سینمای محلی روستا روایت می کند. این شغل ، شغل پر درآمدی نیست و تا حد زیادی حتی می توان گفت شغلی غیر ضروری است ، زیرا فیلم ها دارای زیرنویس هستند و جمعیت سینما رو نیز بسیار اندک است ، اما کارل خودش را به عنوان یک هنرمند می بیند: او اطمینان دارد که فقط توضیحات او می تواند فیلم ها را برای مخاطبان در حال کاهش آن سینمای کوچک قابل فهم کند . هنگامی که زمانه ی فیلم های سخنگو فرا می رسد و او پس از نزاع با صاحب تئاتر یهودی کار خود را از دست می دهد ، ناگهان او دیگر هنرمند نیست. کارل احساس و علاقه اش برای رسیدن به یک هدف خاص را از دست می دهد و در نتیجه به حزب نازی می پیوندد. این اولین قدم او به سمت پایان وحشتناکش است.
همهی آنهایی که 7 اکتبر 1959 در جشنوارهی ونیز موفق به تماشای «ژنرال دلاروره» ساختهی «روبرتو روسلینی» شدند، با احساساتی گونهگون و درعینحال بهغایت ژرف، از ابتدا تا انتها با فیلم همراه بودند و بدون شک تا پایان عمر خاطرهی عظیم تماشای آن را فراموش نکردهاند. داستانی که بر پایهی مشاهدات شخصی ایندرو مونتانللی شکل گرفته بود و با همکاری جمعی که هرکدامشان وزنهای در تاریخ ادبیات و سینما هستند یعنی سرجیو آمیدی، دیهگو فابیری، روبرتو روسلینی، ویتوریو دسیکا، کارلو کارلینی، ویتوریو کارپریلی و ... تبدیل به یکی از بزرگترین فیلمهای تاریخ سینما شد. از فیلم بینهایت بزرگ و درخشان روسلینی که بگذریم، کتابی که ایندرو مونتانللی نوشته، خود به تنهایی یکی از نمونههای درخشان ترکیب خاطرهنگاری و داستان است که موجب شده ژنرال دلاروره به یکی از مثالیترین شخصیتهای تاریخ ادبیات بدل شود. بین سالهای 1939 تا 1945 که فالانژهای فاشیست موسیلینی در اتحادی ویرانگر با ارتش نازی دست به سرکوب همهی آزادیخواهان و پارتیزانهای جبههی مقاومت ایتالیا میزد، از هر ترفندی برای مهار جبههی مقاومت استفاده میشد. رمان ژنرال دلاروره دربارهی یکی از همین ترفندهاست: دزد کلّاشی اجیر میشود و برای رسوخ به هستههای مقاومت و جاسوسی از دستگیرشدگان، به زندان فرستاده میشود و این آغاز ماجراییست که نشان میدهد لحظههای بزرگ فقط مختص قهرمانان نیست و احساسات اصیل انسانی، عشق به میهن و ایمان به حقیقت، میتواند از پستی و دنائت، زیباترین و کاملترین آزادگیها را بسازد و به جهان فرورفته در کثیفترین مناسبات قدرت، جلوهای دهد که نتوان به این رویا پشت کرد که روز برخواهد آمد: پس از ظلمت، نور... .
تاریخ در این رمان بستری میشود برای روانکاوی شخصیتها. زولفو لیوانلی تمام نام اشخاص را حذف میکند و مختصاتی ورای تاریخ و جغرافیا به رمان خود میبخشد، میان تختها و گورها در سراسر جهان.
کتاب خاطرات خانه ارواح، رمانی نوشته ی فئودور داستایفسکی است که اولین بار در سال 1862 منتشر شد. فئودور داستایفسکی به خاطر عضویت در گروهی مخفی از آرمان گرایان، در سال 1849 بازداشت و به یکی از اروگاه های کار در سیبری تبعید شد. این تبعید که مشکلات روحی و جسمانی زیادی را برای داستایفسکی به وجود آورد، مایه ی الهام او برای خلق رمان خاطرات خانه ارواح گردید. داستان این رمان توسط مردی روایت می شود که به خاطر قتل همسرش به ده سال زندان محکوم شده است. داستایفسکی در این کتاب به شکلی روشن و ملموس، شایط جهنم گونه ی زندان را به تصویر می کشد: بی رحمی نگهبانانی که عاشق اذیت و آزار زندانیان هستند؛ شرارت زندانیانی که از کشتن کودکان لذت می برند؛ و رنج کشیدن انسان هایی نجیب به خاطر تحقیر و بدرفتاری.
عروسک برای بچه ها بازیچۀ بی جانی نیست. عروسک در خیال بچه ها جان می گیرد و با آن ها زندگی می کند. اما یک عروسک چگونه جهان را می بیند؟ فرانتس کافکا روزی در پارکی دختربچۀ گریانی را می بیند که عروسکش را گم کرده است. او تصمیم می گیرد به دخترک کمک کند. نویسندۀ مسخ، حکم، امریکا و بسیاری دیگر از آثار مطرح قرن بیستم، قلم به دست می گیرد و از چشم یک عروسک به جهان می نگرد، عروسکی که به سفری دور و دراز رفته است. گرت اشنایدر، نویسندۀ آلمانی، در این رمان پرطرفدار و تحسین شده، هم ما را با زندگی و زمانه و آثار کافکا آشنا و هم با پایانی حیرت انگیز غافلگیرمان می کند.
سومین و آخرین کتاب از سهگانهای معروف به «سهگانۀ قاهره» که نجیب محفوظ بهخاطرش جایزۀ نوبل گرفت. کتاب «سکّریه» ادامۀ قصۀ خانوادهای مصری است که نجیب محفوظ روایت سرگذشت اعضای آن را در کتاب اول «سهگانۀ قاهره»، یعنی کتاب «بینالقصرین»، آغاز کرد و آن را در دومین کتاب این سهگانه، یعنی کتاب «قصرالشوق»، پی گرفت. کتاب «سکّریه» نقطۀ پایانی بر این سهگانۀ درازآهنگ و جذاب است و پایان قصۀ خانوادهای که نجیب محفوظ آن را در متن مقطعی از تاریخ مصر و زندگی اجتماعی مردم و اوضاع سیاسی مصر در آن مقطع، خلق کرده و از خلال روایت داستان این خانواده، تصویری از دورانی از تاریخ و جامعۀ مصر ارائه داده است. نجیب محفوظ در کتاب «سکّریه»، همچون دیگر بخشهای «سهگانۀ قاهره»، گذار جامعۀ مصر از سنت به مدرنیسم را روایت میکند و نیز، در هیئت رمانی عمیقا مصری و مرتبط با مسائل جهان عرب و بهویژه مصر در دورانی که وقایع رمان به آن مربوط است، از مسائل بنیادینی سخن میگوید که هرکس در هرکجای جهان ممکن است با آنها درگیر بشود. کتاب «سکّریه» از شاهکارهای رماننویسی جهان عرب و رمانی بهسبک رمانهای کلاسیک قرن نوزدهمی اروپاست؛ رمانی پرکشش و گیرا و قصهمحور، با جزئیاتی که فضا و آدمها و رویدادها را ماهرانه پیش چشم مخاطب تجسم میبخشد. این رمان، چنانکه اشاره شد، کتاب سوم و پایانی «سهگانۀ قاهره» است و نام آن، همچون دو کتاب دیگر این سهگانه، نام محلهای در قاهره است.