رمان، روایتی است از زندگانی امام حسن مجتبی (ع)، در بستر زمانی شهادت حضرت امیر و آغاز خلافت امام تا شهادت ایشان. و محوریت موضوع صلح. شجاعی در این رمان با رفتوبرگشتهای راوی میان دو جبهه امام و معاویه و بازسازی و بازیابی اهداف و افکار و شخصیت معاویه، تصویری جدید از صلح امام به مخاطب ارائه میدهد.
آریل دورفمن این معمای جنایی-موسیقایی واقعی را از دل تاریخ بیرون کشیده؛ سال 1789 است و موتزارت از سر احترام و کنجکاوی بر مزار یوهان سباستین باخ حاضر شده. شایعه است جراح چشمپزشکی باخْ، آهنگسازِ کبیر، را به قتل رساندهاست. چهل سال بعد، موتزارت جوان برای پیداکردن پاسخ این معما در هزارتویی از موسیقی و شرارت گم میشود و در روزگار سرکشیها همراه با آهنگسازان نابغه در سالنهای موسیقی و نجیبخانهها دمخور شارلاتانها و نجیبزادگان میشود. موتزارت با آن صدای گرم و جوانش راوی این معماست؛ در جستوجوی سرنخ سراغ مرگ مرموز فریدریش هندل، موسیقیدان همعصر باخ، رفته و البته سایهی کریستین باخ بهعنوان میراثدار باخ کبیر در تمام این مسیر بر سرش سنگینی میکند و بازماندهی آن جراح متهمبهقتل او را هر دم به جهان زیرینِ مملو از عیش و عشرت میبرد.
باد و کاه نوشتۀ محمدرضا بایرامی است. باد و کاه داستانی روستایی است. در بسیاری از آثار محمدرضا بایرامی میتوانیم نشانهای از آذربایجان و روستا را ببینیم و این کتاب نیز جدا از آنها نیست. راوی این داستان یک نوجوان است که نویسنده از چند زاویه دید شخصیت او را به تصویر کشیده است.
یوما… یک لفظ دلنشین که گرمای داشتن یک مادر مهربان را برایت تداعی می کند. مادری که در پناه چادرش آرام بگیری. مادری از ورای قرن ها پیش که هنوز می توانی حسش کنی. یوما، ام المؤمنین… «یوما» یک روایت است از زندگی مادرمان. داستان نیست، اما هر آنچه می گوید، همین که از مادر است، شنیدنی است. مثل یتیمی مادر ندیده که دوست دارد از مادرش برایش تعریف کنند. از اینکه ام الیتامی بوده در مکه. از اینکه برده ها را اگر آزاد هم می کرده، نوکری در خانه اش را بر آزادی ترجیح می داده اند. بس که مادری کرده مادرمان. مهم ترین ویژگی کتاب، موضوع آن است. خواندن از مادری که ندیده ایم، اما وامدار مهرش هستیم و اگر نبود، ما هم…
کتاب از دیار حبیب اثری از سید مهدی شجاعی است که در سال 1385 منتشر شده است. این کتاب دو تن از یاران امام حسین (ع) به نامهای «حبیب بن مظاهر» و «میثم تمار» را معرفی میکند که در واقعهی عاشورا به شهادت میرسند. کتاب از دیار حبیب شامل ده داستان است که از زبان نویسنده بیان میشود و با نثری روان خواننده را در جریان اتفاقات تاریخی قرار میدهد.
اگر میتوانستید به گذشتهتان سفر کنید چه کسی را ملاقات میکردید؟ کتاب پیش از آنکه قهوهات سرد شود به قلم توشیکازو کاواگوچی، داستان تامل برانگیز و فانتزی کافهای در توکیو را به تصویر میکشد که با قوانینی خاص میتواند انسانها را به گذشتهشان برگرداند.
کتاب روزی روزگاری در هالیوود برگرفته از نهمین فیلم کارگردان و فیمنامه نویس شهیر و برنده جایزه اسکار و نخل طلای هالیوودی، کوئنتین تارانتینو است که نگاهی دوباره به فیلم محبوب و برنده اسکار ساخته خودش با همین نام دارد. این رمان به مدت یک هفته از آثار پرفروش نیویورک تایمز در سال 2021 بوده است.
این رمان داستان یک نویسنده به نام آرمان روزبه و یک دختر روزنامهنگار است. کتاب با یک خاطره از دروان کودکی آرمان شروع میشود. خاطرهای که در ادامه اساس اتفاقات بعدی کتاب است. ماجرا از این قرار است که آرمان در کودکی عاشق دختری میشود که ۱۵ سال از خودش بزرگتر است و برای تمرین پیانو به خانه پیرزن همسایه میآید. آرمان عاشق رفت و آمد این دختر برای یادگیری پیانو است. اما پیرزنی که به این دختر پیانو آموزش میدهد یک آهنگ بیشتر نمیداند و بنابراین آرمان تصمیم میگیرد نت های موسیقی آن ها را دست کاری کند تا آموزش پیانو مدت زمان بیشتری طول بکشد.
کتاب انجمن شاعران مرده داستانی این کتاب درباره تغییر است. نانسی اچ.کلاینبام، روزنامهنگار و نویسنده آمریکایی است. او رمانهای متعددی نوشته که بیشترشان در سینما مورد اقتباس قرار گرفتهاند. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال ۱۹۸۹ به کارگردانی پیتر ویر و پیش از چاپ رمان آن ساخته شد و توانست جایزه بهترین فیلم مراسم اسکار آن سال را به خود اختصاص دهد. تام شولمن جایزه بهترین فیلم نامه را به دست آورد و فیلم در دو بخش بهترین بازیگر مرد (رابین ویلیامز) و بهترین کارگردانی نامزد دریافت جایزه شد.
«برف سیاه» میخائیل بولگاکف (۱۸۹۱-۱۹۴۰)، ۲۵ سال پس از مرگ او در شمارهی ماه آگوست ۱۹۶۵ مجلهی ادبی نوویمیر، در شوروی با نام رمان تئاتری چاپ شد. بولگاکف این اثر ناتمام را در ۱۹۳۰ نوشت و آن را در کشوی میزش بایگانی کرد. برف سیاه نوشتهای سراپا طنز، نیشدار و کاریکاتوری است از تئاتر هنر مسکو به سرپرستی کنستانتین استلانیسلاوسکی و نمیروویچ دانچنکو. خوانندهای که به جریانهای هنری آن روزهای مسکو آگاه است. در خلال این زمان جابهجا به شخصیتهای واقعی و وقایع مستند برمیخوریم. اما آنچه که کاملاً آشکار است این نوشته نه به قصد وقایع و نه توضیح یک یا چند واقعه پدید آمده است. بولگاکف خشم و انزجارش را از مجموعهی نابسامانیها و بیعدالتیها و کارشکنیهای جزماندیشان و حسودان که در تمامی عمر هنری خود مدام با آن روبهرو بود، چون آتش و مادهی مذاب از سینهی پُردردش بر کاغذ میریزد. گاه این آتش چنان ویرانگر است که حتا نزدیکترین دوست او، یعنی استانیسلاوسکی، را که سالها در تئاتر هنر مسکو با او همکاری داشت، به آتش میکشد. بخشی از اثر: رمان از شبی شروع میشد که بر اثر کابوسی از خواب بیدار شدم. خواب شهر زادگاهم را میدیدم، زمستان بود و برف و جنگلهای داخلی... در خواب دیدم که کولاکی بیصدا همهجا را گرفته، بعد پیانوی بزرگی را دیدم که عدهای دورش حلقه زدهاند. بدجوری احساس تنهایی کردم، دلم سخت به حال خودم سوخت، و غرق اشک از خواب بیدار شدم. چراغ را روشن کردم، لامپی کوچک و گردگرفته فقرم را به تماشا میگذاشت: دواتی کمبها و کوچک و بیقواره، چند جلد کتاب، و تلی روزنامهی کهنه. پهلوی چپم از فنر شکسته درد گرفته و ترس وجودم را تسخیر کرده بود. احساس کردم در حال مرگم. احساس وحشتناک ترس از مرگ چنان بر من سنگینی میکرد که نالهی بلندی کردم و با دستپاچگی نگاهی به دوروبرم انداختم تا دستاویزی، وسیلهای دفاعی، در برابر مرگ پیدا کنم و یافتمش. گربه، که پیشتر از اتاق بیرونش کرده بودم، میومیو میکرد. حیوان دلنگران بود. چند دقیقه بعد روی روزنامههایم نشسته بود و با چشمان گردش نگاهم میکرد و میپرسید؛ چه شده؟ این گربهی دودی خاکستری نزار دلواپس من بود...
سالها بود که فئودور میخائیلوویچ درگیر صرع بود - بیماریای که تاریخ کموبیش اثبات کرده بیماری نخبگان است انگار – پزشکان معتقد بودند رفتن به اروپای غربی میتواند کمکحال درمان نویسندهی بزرگ همهی دورانها باشد و او نیز به مانند بیماری گوشبهحرف، راهی این سفر دور اروپا شد تا شاید که درمان ممکن شود. سفر به وین، برلین، پاریس، میلان، فلورانس، لندن و ... همانا و نوشتن مجموعهای شگفت از صریحترین و شورانگیزترین یاددداشتهای سفرنامهای تاریخ نیز همان! کتاب «سفرنامهی اروپا: تأملات زمستانی بر تأثرات تابستانی» شرح و وصف داستایفسکی از دیدهها و شنیدههایش در اقصی نقاط اروپای نیمهی دوم قرن نوزدهم است، درحالیکه به طعنه در ابتدای کتاب میگوید که روسها از بس به اروپای غربی فکر کردهاند و دربارهاش خواندهاند که خیلی بیشتر از روسیه دربارهاش میدانند و نیازی به دانستههای بیشتری ندارند! این طعنهی ابتدایی در ادامهی کتاب است که رنگ و معنایش هویدا شده و داستایفسکی با شدت و صراحتی مثالی از لابهلای آنچه در سفر از سر گذرانده، حیرت و وابستگی و علقهی روسها به غرب را پیش کشیده و تازیانه میزند. نویسنده در یادداشتهای سفرنامهی اروپا به همهی نمودهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمانهاش حمله کرده و از کلیاتی همچون لیبرالیسم و سوسیالیسم گرفته تا جزئیاتی مثل خوی زنان و مردان پاریسی را زیر تیغ میبرد. با همین رویه است که این نوشتهها به سند انتقادی ارزشمندی از زندگی انسان سفیدپوست غربی قرن نوزدهمی تبدیل شدهاند و پساز قریب به دو سده همچنان خواندنیاند.
«بادی گلس» اکنون چهل و شش ساله است. وی احساس می کند که برای تاباندن نوری بر زندگی و دوران کوتاه و تاریک و روشن برادر بزرگ ترش، سیمور گلس که در سال 1948 میلادی بر اثر خودکشی مرده، باید کاری انجام دهد. وی قصد دارد تا از روی نامه ای که سیمور در شانزدهم هپ ورث 1924 در سن هفت سالگی نوشته است، نسخه ای تایپ کند، زیرا وی قرار است یک داستان کوتاه بلند دربارة یک مهمانی مهم که او، سیمور و پدرش در سال های گذشته رفته اند، بنویسد. بنابراین او داستان خود را با نامة سیمور از کمپ هپ ورث، آغاز می کند. این داستان، آخرین اثر سلینجر نویسندة آمریکایی قرن بیستم و یک داستان کوتاه بلند می باشد.
کتاب هرایی به قلم سعید تشکری، مجموعه داستانی جذاب و خواندنی است که موضوع نذر و نیاز و وفای به عهد پس از برآورده شدن آرزویی را از نگاهی نو بررسی میکند. شخصیتهای این رمان مذهبی در سراسر داستان با چالش بزرگی به نام تعهد مواجه هستند.
ورونیکا دختری است که هرچه میخواهد، دارد. تفریحات خوب و دلخواه، بیرون رفتن با دوستان، ملاقات با جوانهای جذاب و خیلی چیزهای دیگر اما او آدم شادی نیست و در زندگیاش احساس خلاء میکند برای همین در یک روز از ماه نوامبر سال ۱۹۹۷ تصمیم میگیرد با خوردن قرص به زندگیاش پایان دهد؛ اما موفق نمیشود. دکتر در بیمارستان به او میگوید که مرگ تا چند روز دیگر قطعا به سراغش خواهد آمد. این موضوع یعنی آگاهی از مرگ و یک هفته سرگردانی میان مرگ و زندگی در نهایت ورونیکا را متحول و به زندگی مشتاق میکند.
کتاب گامبی وزیر نوشتهی والتر تویس دربارهی دختر یتیمی است که تبدیل به قهرمان شطرنج میشود اما در مسیر موفقیت خود با مشکلات و موانع بسیاری روبرو میشود. این نابغه که با اعتیاد نیز دست و پنجه نرم میکند تنها به شطرنج میاندیشد و برای بهترین بودن در آن، هر کاری انجام میدهد! بر اساس این رمان جذاب و پرتعلیق سریالی هم ساخته شده که به شهرت آن و خالقش کمک بسیاری کرده است.
امین معلوف، نویسنده لبنانیتبار فرانسوی، بدون اینکه به ایران سفری کرده باشد، عشق ایران را در دلش پرورده است. نتیجه این عشق، رمانی تاریخی به نام سمرقند است. او در این داستان از برخی شخصیتها و جریانهای اجتماعی و تاریخی ایران صحبت میکند. در ابتدا از حکومت سلجوقیان میگوید و فعالیتهای سیاسی حسن صباح، رهبر شیعیان اسماعیلی که عملیات تروریستی میهن پرستانهای انجام میدادند. و بخش دیگر به تاریخ معاصر ایران، انقلاب مشروطه، قتل ناصرالدین شاه قاجار و فداکاریهای مردم تبریز اختصاص دارد. اما آنچه که باعث پیوند میان این دو دوران تاریخی شده است، اشعار زیبایی است که شاعر ایرانی، حکیم عمر خیام سروده است. حضور سمرقند برای دو تن از شخصیتهای داستان که در دو دوره جداگانه میزیستند (عمر خیام نیشابوری و بنجامین عمر لوساژ) به منزله نمادِ رویایی مشترک از شهر و جهانی است که هستیِ افسانهای آن بر واقعیتش برتری داشته است. بنجامین که روزنامهنگاری آمریکایی است به عشق رباعیات خیام به ایران سفر میکند و پس و کندوکاوها و کاوش بسیار دستنوشتههای گرانبهایی پیدا میکند که میخواهد با خودش به آمریکا ببرد اما اتفاقی رخ میدهد و نوشتهها هرگز به مقصد نمیرسند...
داستان کتاب، مربوط به چند دوست است که در جریان رخداد انقلاب اسلامی، با یکدیگر در ارتباط بودهاند و پس از سر گذراندن ماجراهای گوناگون، اکنون هر یک برداشتی از واقعیت دارد و بر اساس مستندات خود، به دنبال پیدا کردن مسبب مصیبتهایی است که از سر گذرانده است. «رضا» که از شکنجههای ساواک به جان آمده، در صدد یافتن «اسحاق» و انتقامگیری از اوست، حال آنکه ماجرای اسحاق هم به آن درجه از سادگی که رضا میاندیشد نیست و قصه، سر دراز دارد. در این میانه، شخصی به نام «شکور» که در بیمارستان بستری است و سردستۀ یکی از گروههای اسلامی بوده، شدیدا به دنبال آن است که با اطلاعرسانی درست به رضا، او را از حقیقتی که در ابهام مانده باخبر کند. کتاب
معرفی کتاب درونمایه ی رمان « هزار و یک جشن» به تاریخ معاصر برمی گردد، محل وقوع داستان روستایی ست به نام «چشمه سیبی» و ماجراهای آن در سال ۱۳۲۹ ایامی که محمد رضا پهلوی قرار است با دومین همسرش ثریا بختیاری ازدواج کند. معمولا چنین مناسبت هایی در آن ایام با برگزاری جنشهایی پر زرق و برق در سراسرکشور همراه می شد تا به شاه چهره ای مردمی و البته محبوب ببخشد. جشنهایی که درواقع از سوی مردم و با میل رغبت برگزار نمی شد اما هزینه آنها از جیب آنها می رفت و درواقع بخش از بودجه مملکت صرف برگزاری این جشنها می شد.
گرگ دریا» یک داستان رئال اجتماعی-انتقادی است که در حوزۀ نوجوانان نوشته شده است. داستان پسری ماهیگیر به نام «درودی» که دل در گروی عشق نگفتۀ «مارال»، دختر همسایهشان دارد. حجب و حیا روستایی درودی، مانع از گفتن حرف دل او به مارال میشود و چون مارال از او ناامید میشود، دل در گروی عشق داود، پسرعموی درودی، میبندد و به نوعی فاجعهای از بیآبرویی در اوبه (محلّ سکونتشان) را شکل میدهد. اونق در روایت خود با استفاده از المانهایی چون دریا، تور، قایق پارویی، اوبه، کارباز، صیدگاه، دایزا، چکدرمه و... روایتی لطیف و اقلیمی از مردم رنجکشیده و صبور ترکمنصحرا را روایت میکند و با سخن گفتن از وضعیت زندگی و معشیت سخت آنان تلاش میکند به آسیبشناسی جرم و جنایت در این منطقۀ محروم بپردازد.
غمسوزی رمانی است در ۳۱۹ صفحه که هر صفحهٔ آن، سهمی در پیشبرد ماجرا دارد. عظیمی سابقهٔ همکاری با انتشارات شهرستان ادب در دو کتاب «عطر عربی» و «همه چیز مثل اول است» را نیز در کارنامه دارد.«اعظم عظیمی» جوان دهه شصتی محله رسالت است. او علوم دینیاش را در حوزه علمیه مشهد آموخته و در کنار تدریس فلسفه و دیگر درسهای حوزوی به داستاننویسی و تدریس آن میپردازد. از این نویسنده جوان آثار متعددی به صورت مستقل و گروهی چاپ شده و کلاسهایش با استقبال علاقهمندان به نویسندگی روبهرو شده است.