جستار فرمی سیال برای گفتن از رخدادهایی که بر نویسنده گذشته و ردپایشان نه در زندگی او که بر هویتش به جا مانده؛ رخدادهایی که راوی میکوشد به مددشان تکهای شخصی و خاص را در جورچین مفاهیم کیهانی، جهانی و عام جا دهد. متنی ماجراجو در جستوجوی راهی برای جفتوجور کردن چیزهای بهظاهر ناجور؛ برای یافتن خویشاوندیهای پنهان بین مقولات غریبه. آدام گاپنیک جستارهایش هم مرز قالبها و هم مرز مضامین را مبهم میکند؛ بعضی جستارهایش به نقد و مرور کتاب تنه میزنند و بعضی دیگر به خاطرهنگاریهای شخصی نزدیک میشوند، هم پای روانشناسی به میان کشیده میشود هم پای مطالعات فرهنگی. یک جستارش رسالهای دربارهٔ جغرافیای سیاسیست و جستارِ دیگرش از اینترنت و عصر اطلاعات حرف میزند. هر موضوعی کنجکاویاش را بر میانگیزد و هیچ جا به جستوجوی بیوقفه و همیشگیاش بیربط نیست. در جستارهای گاپنیک میشود کمی فاصله گرفت و برگشت و به چیزهای آشنا و نزدیک نگاه کرد. او کمی عقب مینشیند (یا جلو میرود)، از دور به زندگی نگاه میکند و از آنجا میتواند زیر همهٔ این اضطرابهای معاصر، همهٔ ترسهای شهری و نگرانیهای مربوط به فناوری، جریان عمیقتری ببیند که دست برقضا به «انسان» بودن ما وصل است. لایههای رویی را که کنار میزند میبینیم خبری از یک سیرک عجیبوغریب نیست. الگوها و خط و ربطهای آن لایههای زیرین پیچیدهاند ولی درکشان غیرممکن نیست. گاپنیک چیزهایی را که عادت و مهآلودگیهای ناشی از نزدیکیْ نامرئیشان کرده دوباره مرئی و روشن میکند و جلوی چشم میآورد اما نتیجه کمی با آن تصور رؤیایی فرق دارد. با مرئی شدن این لایههای تازه میبینیم باز خبری از فرجام و نتیجهٔ قطعی نیست. میبینیم این بلاتکلیفی و تلاش برای رفعش در هر لحظه از زندگی بخش جدانشدنیِ حس زنده بودن است.
در ادبیات داستانی و ناداستان شاهد آثار زیادی هستیم که نویسنده با پرسه زنی در خیابان و ثبت رخدادهای روزمرهی شهری خواننده را با فضاها و تجربههای مختلفی آشنا میکند. در این سبک از آثار خواننده همراه نویسنده در پی کشف چیزهایی قرار میگیرد که تا قبل از آن به ذهنش خطور نمیکرد. کتاب اگر به خودم برگردم نوشتهی والریا لوئيزلی شامل ده جستار دربارهی پرسه در شهرهای مختلف است. این اثر را میتوان نمونهی خوبی برای مطالعه در زمینهی جستار روایی دانست که اطلاعات جالبی دربارهی اتفاقات شهری و رخدادهای شهری به زبانی پویا و قابل تامل ارائه میکند.
اتاق کار در یازده روایت از ژانرهای گوناگون، جهانهای مختلفی را بازنمایی میکند و تأثیر محیط کار، روابط کاری و نقش شغلی که انتخاب میکنیم بر «آدمی که میشویم» را یادمان میاندازد. فضای کار همیشه در حال دگرگونی است اما به رغم همهی این تغییرات، خود ما فرقی با اجداد اولیهمان نداریم؛ کماکان در همهی شغلها و اتاقهای کار دنبال پیدا کردن نقشمان در غار زندگی هستیم.