داستان در قرن ششم اتفاق میافتد. تاراس بولیا، قزاق پنجاه سالهای است که همیشه آماده جنگیدن و کشتار در راه اعتقاداتش است، با دو پسرش اوستاپ و آندری به اردوگاه قزاقها میروند. شب و روز اسب میتازند و درست هنگامی به آنجا میرسند آنها درگیر جنگی خونین با لهستانیها میشوند و مرگ را برای تاراس بولبا همراه دارد، هر دو پسرش در این خون سرنوشتهای وحشتناکی در انتظاراشت است. داستان تصویری از طنز تلخ و هولناک است و شجاعت و خونریزی را در تقابلی کنار هم قرار داده است.
نویسنده: نیکلای گوگول ترجمه: خشایار دیهیمی نشر: نی یادداشتهای یک دیوانه مجموعه داستانهایی با طعم طنز، اما طنزی انتقادی است. داستان اول با عنوان کتاب است، داستان زندگی کارمندی است که رئیسش از او راضی نیست چون کارش را درست انجام نمیدهد. او به زمین و زمان خرده میگیرد اما دردش این است که دلباختهٔ دختر رئیس شده و ازآنجایی که اختلاف طبقاتی در آن زمان بهشدت رواج داشته، مشکلاتی برایش ایجاد میشود. با دیدن دختر رئیس یادداشتهای این مرد دیوانه آغاز میشود. یادداشتهایی که هیچ بویی از عقل و خرد نبردهاند.