آلبر کامو، زاده ی ۷ نوامبر ۱۹۱۳ و درگذشته ی ۴ ژانویه ۱۹۶۰، نویسنده، فیلسوف و روزنامه نگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه است.پدرش «لوسین کامو» فرانسوی فقیری بود که در الجزیره برزگری می کرد و در آنجا با زن خدمتکاری که اهل اسپانیا بود ازدواج کرد و صاحب دو فرزند به نام های لوسین (هم نام پدر) و آلبر شد. کودکی کامو در یک زندگی فقیرانه ی طبقه ی کارگری سپری شد. او در تعطیلات تابستانی در برابر دریافت دستمزدی اندک در مغازه ها کار می کرد؛ سپس به آموختن انگلیسی پرداخت و با زبان اسپانیایی آشنا شد، ولی نتیجه ی کار مطلوب نبود. در سال ۱۹۳۰ و با دریافت دیپلم، نخستین گام را به سوی ترقی برداشت. سپس در دسامبر همان سال نخستین نشانه های ابتلاء به بیماری سل در او نمایان شد و به همین خاطر مجبور شد فوتبال را کنار بگذارد، هرچند که تا آخر عمر کوتاهش یک تماشاچی فوتبال باقی ماند.در سال ۱۹۳۵ لیسانس فلسفه را گرفت و در ماه مه سال ۱۹۳۶ پایان نامه ی خود را درباره ی فلوطین ارائه داد.کامو در ۱۹۳۴ با «سیمون هیه»، دختری جوان، ثروتمند، زیبا و البته معتاد به مرفین ازدواج کرد و دو سال بعد در اثر خیانت هایی از هر دو طرف و با تحمل «تجربه ای دردناک» از هم جدا شدند. ازدواج دوم کامو در ۱۹۴۰ بود و او با فرانسین فور، که یک پیانیست و ریاضی دان بود، ازدواج کرد.در ۱۹ دسامبر ۱۹۴۱ کامو اعدام «گابریل پری» را شاهد بود که این واقعه به قول خودش موجب متبلور شدن حس شورش علیه آلمان ها در او شد. کامو در بعداز ظهر چهارم ژانویه ۱۹۶۰ و در سن ۴۷ سالگی بر اثر سانحه ی تصادف نزدیک سن، در شهر ویل بلویل درگذشت. در جیب کت او یک بلیط قطار استفاده نشده پیدا شد، او ابتدا قرار بود با قطار و به همراه همسر و فرزندانش به سفر برود ولی در آخرین لحظات پیشنهاد دوست ناشرش را برای همراهی پذیرفت تا با خودروی او سفر کند.
تقدیر و اختیار، اختیار و انتخاب، انتخابی سرنوشت ساز، انتخابی میان بد و بدتر. انتخابی که زندگی متفاوتی را رقم میزند یا تقدیری که با طرح مسئله انتخاب و ایجاد تلاطم و نوسان ذهن و روح، پیوسته انسان را در بوتهی آزمایش قرار میدهد. در این اثر، ترنس زاتیگان، نمایشنامه نویس نامدار بریتانیایی، مخاطب را به درک تردیدها و تاملات شخصیتی به نام هستر در رویارویی با تصمیم خطیر در زندگی اش دعوت میکند.
کتاب مجموعه نمایشنامه های غلامحسین ساعدی 12 جلدی اثر غلامحسین ساعدی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است. غلامحسین ساعدی (زادهٔ ۲۴ دی ۱۳۱۴، تبریز – درگذشتهٔ ۲ آذر ۱۳۶۴، پاریس) با نام مستعارِ گوهرِ مراد، نویسنده و پزشک ایرانی بود. ساعدی نمایشنامه نیز مینوشت و پس از بهرام بیضایی و اکبر رادی از نامدارترین نمایشنامهنویسان زبان فارسی بهشمار میرفت. ساعدی در ادبیات و اندیشهٔ سیاسی از پیروان جلال آل احمد بهشمار میرفت؛ و از اوایل تشکیل کانون نویسندگان ایران بدان پیوست. نمایشنامه های غلامحسین ساعدی در دهه های چهل و پنجاه تا امروز به دلیل تو جه شان به سوژه های اجتماعی و سیاسی و همچنین به دلیل نگارش مینی مالیستی و ساده شان، این بخت را داشته اند که بارها و بارها توسط گروه های تئاتری آماتور و حرفه ای روی صحنه بروند. هم نمایشنامه های نمادین او و هم نمایشنامه های واقع گرایانه اش همواره آیینه ی تمام نمای جامعه ایرانی بوده اند، آیینه ای که هراس ها و مصائب دوران خود را به خوبی منعکس کرده اند
نمایشنامهی اولئانا نوشتهی دیوید ممت برای نخستین بار در سال 1992 منتشر شد. این نمایسنامه یکی از مشهورترین نمایشنامههای نوشته شده توسط دیوید ممت است. علی اکبر علیزاد، مترجم، دربارهی این نمایشنامه مینویسد: «اولئانا، بحثانگیزترین و چه بسا مهمترین نمایشنامه دیوید ممت تا اواخر دهه نود است. سوای مایههای شدیدا سیاسی، اجتماعی متن، که در همه اجراهای آن (در اروپا و امریکای شمالی) مناقشات زیادی را باعث شد، زبان و ساختار نمایشی آن فوقالعاده جذاب، منحصربهفرد و آموزنده است. بهرغم ظاهر گولزننده و رئالیستی آن، در نهایت نمیتوان این نمایشنامه را کاملاً رئالیستی دانست. اولئانا به رغم پایبندی به برخی قواعد درام رئالیستی، در عمل، سازوکارهای رئالیسم را از درون ویران میکند.
کتاب مرد بالشی، نمایشنامه ای نوشته ی مارتین مک دونا است که برای نخستین بار در سال 2003 به چاپ رسید. نمایشنامه ی مرد بالشی، یادآور سبک داستان های تام استوپارد و کافکا است و به ماجرای فوق العاده خنده دار و به شدت تأثیرگذار نویسنده ای می پردازد که در کشوری بی نام و نشان و با حکومتی مستبدانه زندگی می کند. این نویسنده به خاطر محتوای دلهره آور داستان های کوتاهش و شباهت آن ها به تعدادی از کودک کُشی هایی که در شهر محل زندگی او به وقوع پیوسته، مورد بازجویی و تحقیق می گیرد. کتاب مرد بالشی
بعضیها داغشو . . . مجموعه زیبایی از ژانرهای کمدی اسکروبال، اسلپ استیک، گانگستری و رومانتیک است. فیلمنامه پر است از جمله هایی که می توان آنها را در کلاسهای فیلمنامه نویسی تدریس کرد. فیلمبرداری بسیار ساده و روان است، چون وایلدر نمی خواست تصاویر مانعی باشد برای فهم درست داستان. تنها اسکاری که به فیلم تعلق گرفت طراحی صحنه بود، چیزی میان زرق و برق و سادگی و افسوس که در آن سالها اسکار گریم وجود نداشت. بازیها در عالیترین سطح از جرج رافت بازیگر فیلمهای گانگستری دهه 30 در نقش رئیس گانگسترها تا تونی کورتیس خوش چهره و بی استعداد و جک لمون هنرمند. همه چیز کامل بود الا یک چیز، ستاره بزرگ فیلم، شمایلی که همه فیلم را با وجود او می شناسند، مرلین مونرو.
آشپزخانه نشیمن خانه ای قدیمی و روستایی در دهکده ی لی نین، گالوی. در اصلی خانه منتهی الیه سمت راست، میزی با دو صندلی سمت راست جلوی صحنه، یک بخاری دیواری قدیمی در وسط دیوار انتهایی و دو صندلی راحتی مندرس در راست و چپ دیوار انتهایی، و در اتاق والین در منتهی الیه چپ.
کتاب عابر هوایی نوشته اوژن یونسکو است که با ترجمه سحر داودی منتشر شده است. اوژن یونسکو متولد ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ – درگذشته ۲۸ مارس ۱۹۹۴ نمایشنامهنویس و نویسنده فرانسوی با اصلیت رومانیایی بود. او را بارزترین نماینده تئاتر آوانگارد فرانسه مینامند. اکثر خوانندان ایرانی این نمایشنامه نویس را با نمایشنامه کرگدن و ترجمه جلال آلاحمد میشناسند. مجموعهنمایشنامههای بیدگل، مجموعهای منحصربهفرد از نمایشنامههایی است که تابهحال به فارسی ترجمه نشدهاند و یا ترجمهٔ مجددی از نمایشنامههایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمهٔ مجدد آنها حس میگردد. این مجموعه تاحدامکان میکوشد تا تأکید خود را بهجای ادبیات متن نمایشی، بر ویژگی اجرایی آن بگذارد و بدینترتیب به نیازهای اجرایی متون نمایشی پاسخ گوید.
معرفی کتاب ویتسک / نظامیان اثر گئورگ بوشنر گئورگ بوشنر، نویسنده، پزشک و طبیعتپژوه عدالتخواه آلمانی است که از پایهگذاران نمایشنامهنویسی مدرن اروپا در قرن نوزدهم بهشمار میرود. از بوشنر سه نمایشنامۀ مهم به جا مانده که ویتْسک شناختهشدهترین آنهاست، اثری که تنظیم نهاییاش به دلیل مرگ زودهنگام او در بیستوسهسالگی ناتمام ماند. در ویتْسک، بوشنر، متأثر از آرمانهای سیاسی انقلاب فرانسه، به طرح دغدغههای اجتماعی و سیاسی پرداخته و از ایدهآلیسم نخبهگرای آلمانی فاصله گرفته است. این نمایشنامه، با وجود سبک واقعگرایانهاش، نشان از ادبیات ناتورالیستی و شمههایی از شاعرانگی دورههای ادبی بعدی آلمان نیز دارد که در استفادۀ آن از زبان روزمره، گویش محلی و سیاق گفتار مشهود است. بوشنر در شیوۀ نمایشنامهنویسی پیرو یاکوب لنس بود، نویسندهای که آثارش تجسمی ناب از مکتب انقلابی طوفان و طغیان در ادبیات آلمانی سالهای پایانی قرن هجدهم است. نویسندگان این مکتب در بازپرداخت رویدادهای جامعۀ روزگارشان اغلب به تصویرپردازی مستند نزدیک میشوند. لنس تأکید میکرد که نمایشنامههایش را برای عوام مینویسد و در پیروی از حقیقت نمیخواهد که عناصر ناخوشایند زندگی را از آثارش کنار بگذارد. همین ویژگی نقد بیپردۀ اجتماعی است که بعدها انگیزۀ رجوع نویسندگان برجستهای چون بوشنر، هاوپتمان و برشت به او میشود. اشتولیوس قماشفروش در نظامیان و شخصیت مفلوک ویتْسک بوشنر قربانیان تیرهبخت جامعهایاند که در آن سرنوشت اجتماعیشان را رستههای حاکم تعیین میکنند. در این شیوۀ روایتگری، به جای قهرمانان بزرگ، این آدمهای عادیاند که درگیر مناسبات فاجعهبار میشوند.
نویسنده: آرتور میلر مترجم: حسن ملکی انتشارات: نشر بیدگل
برای فهم آنچه باید روشنفکری دانست و آنکه باید روشنفکر نامید، رجوع به وضعیت روشنفکربودن زیر سیطرهی حکومتهای سرکوبگر و تمامیتخواه، بهترین انتخاب است. حکومتهایی که آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به نهایت محدودیت رسانده و تمام شئون زیستی را با وقاحت تمام نادیده میگیرند، همان حکومتهایی هستند که همهی حواسشان پیش و بیش از هر چیز معطوف به رفتار روشنفکران آن سرزمین است، چون روشنفکر کسیست که نسبت به هر چیزی که آزادی، عزت نفس و اخلاق انسانی را در محیط پیرامونش تهدید میکند، حساسیتی بینهایت دارد. از همین روی حاکمان تمامیتخواه در ابتدای امر، تمام ابزار خفقانشان را برای خفه کردن روشنفکران به کار میگیرند. نمایشنامهی «سقف کلیسای جامع» روایت درخشان آرتور میلر از چگونگی و چرایی روشنفکربودن زیر یوغ چنین حکومتهاییست. حکومتی که دستگاههای شنود و مأموران مخفیاش همهجا هستند، حتی در مکانی که نویسندگان و هنرمندان دورهم جمع میشوند برای گفتوگو و بحث روشنفکرانه. میلر در کتاب سقف کلیسای جامع، دوراهی تاریخی ماندن و رفتن نخبگان فکری را پیش کشیده و منظری حیرتانگیز از فاجعهی زندگی تحت لوای نظامهای دشمن آزادی را ارائه میدهد. این نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی، ازهمگسیختگی آشناترین و دیرپاترین روابط انسانی را به بهترین نحو در این نمایشنامه تصویر کرده و اقتدار حاکمانی را نمایش میگذارد که به معنای تمام کلمه دشمن مردماند!
رویای یک شب نیمه تابستان یک کمدی است که توسط ویلیام شکسپیر ج نوشته شده است. 1595 یا 1596. این نمایش در آتن اتفاق می افتد و شامل چندین داستان فرعی است که حول ازدواج تزئوس و هیپولیتا می چرخد. یک زیرمجموعه درگیری بین چهار عاشق آتنی است. یکی دیگر از گروهی متشکل از شش بازیگر آماتور بازی را که قرار است قبل از عروسی اجرا کنند تمرین می کند. هر دو گروه خود را در جنگلی می بینند که پری ها در آن دخالت می کنند و انسانها را دستکاری می کنند و درگیر دسیسه خانگی خود می شوند. این نمایش یکی از محبوب ترین های شکسپیر است که به طور گسترده ای اجرا می شود. این نمایشنامه متشکل از چهار طرح بهم پیوسته است که با جشن عروسی دوک تزئوس آتن و ملکه آمازون ، هیپولیتا ، به هم پیوند می خورند ، که همزمان در جنگل و قلمرو پری لند ، در زیر نور ماه تنظیم می شوند. این نمایش با حضور هرمیا که عاشق لیساندر است و در مقابل خواست پدرش اگئوس مبنی بر ازدواج با دیمیتریوس که وی برای او ازدواج کرده است ، مقاومت می کند. .. در سال 1970 ، پیتر بروک نمایشنامه شرکت سلطنتی شکسپیر را در یک جعبه سفید خالی به روی صحنه برد که در آن جن های مردانه مشغول ترفندهای سیرک مانند بودند. بروک همچنین ایده محبوب متعاقب آن را در مورد دو برابر کردن تیزوس / اوبرون و هیپولیتا / تیتانیا ارائه داد ، گویی می تواند نشان دهد که دنیای پریان نسخه آینه ای از جهان فانی است. بازیگران بریتانیایی که در تولید بروک نقش های مختلفی داشتند ، شامل پاتریک استوارت ، بن کینگزلی ، جان کین (پاک) و فرانسیس دو لا تور (هلنا) بودند.
نویسنده: موریس متر لینگ مترجم: بدری وزیری و حسینعلی ملاح انتشارات: علمی و فرهنگی
در موناوانا سه نمایشنامه از مشهورترین نمایشنامه های موریس مترلینگ نویسنده و فیلسوف نامدار بلژیکی بفارسی ترجمه شده است. نخستین نمایشنامه داستان گذشت و فداکاری زنی بنام مونا واناست: « پیز »، زادگاه او، در تگنای محاصره دشمنان از پای در می آید، اما سردار سپاهیان دشمن که از دیرباز دلباخته مونا واناست، اعلام کرده است که آزادی مردم « پیز » در گرو تسلیم اوست. مونا وانا از این آزمایش دردناک سپیدروی و سرفراز بیرون می آید.
در این مجموعه پنج نمایشنامه را که بیگمان در شمار بزرگترین دستاوردهای اوست گرد آوردهایم. هریک از این نمایشنامهها جنبهای از تفکر و دغدغههای انسانی این شاعر بزرگ را به ما نشان میدهد و در همهی آنها با شاعری آشنا میشویم که زبان شعر را تا اوجی دستنیافتنی تعالی بخشیده است.
هنریک ایبسن (۱۸۲۵-۱۹۰۶) را از پایهگذاران رئالیسم در تئاتر اروپا میدانند؛ تئاتری که شیوۀ شخصیتپردازی و نحوۀ ارائۀ زبان نمایش را به زندگی عادی شهروندان خیلی نزدیک میکند. اما این نزدیکشدن به زندگی عادی در مکتب رئالیسم چنان است که هر بازنمایی طبیعینگارانه را نتوان کاری رئالیستی دانست. مرغابی وحشی (۱۸۸۴) نمونۀ برجستۀ یک تئاتر رئالیستی اما نوسوفوکلی است، زیرا نویسنده در آن توانسته است عقل و احساس، نماد و واقعیتِ روزمره، زبان روزمره و شعرگونگی آن را به تعادلی خیرهکننده برساند (یعنی کاری که سوفوکل در درام یونان باستان کرد) و با اینکار، از طبیعینگاری فاصله بگیرد. ایبسن در مرغابی وحشی، بهعنوان الماس تراژدیِ شهرنشینان که راهگشای تئاتر رئالیستی نیز هست، با تأکید بر انسان متوسط، این سه اصل را با استادی رعایت میکند. او که در جوانی در داروخانه کار میکرد و در غیبت داروساز خودش نسخه میپیچید و دارو تجویز میکرد، از تجاربش استفاده کرد و به این نتیجه رسید که در آزمایشگاه زندگی و تئاتر نیز از روش آسیبشناسی استفاده کند: برای شناخت ویروس یا قارچ، نخست نمونهبرداری میکنند، آن را کشت میدهند و سپس زیر میکروسکوپ مطالعه میکنند. همچنین از آنجا که در درام رئالیستی تأکیدی بر قهرمان یا چهرۀ اصلی نیست، مرغابی وحشی به گروهی از این آدمیان متوسط میپردازد و نمایشنامه بر محور چند شخص میچرخد. در مرغابی وحشی هیچیک از اشخاص نمایشنامه آدمهای خارقالعادهای نیستند. در این نمایشنامه، گرِگیرش شبیه دکتر استوکمان در دشمن مردم است. اما اگر دکتر استوکمانِ آرمانخواه در پارهای موارد خارقالعاده، یعنی انسانی ورای نمونۀ نوعی، به نظر میآید، گرِگیرش فردی منزوی، افسرده و کمیک است.
اثر حاضر نمایشنامه ای است که ذیل سه پرده به اجرا در می آید . شخصیت های نمایش عبارتند از : خانم، سکینه، خدیجه ، سودابه ، سوسن و پسر عمو . اولین صحنه با حضور خانم آغاز می شود . به دنبال او سکینه و خدیجه، و خدمتکار پیر وارد می شوند. خانم عصبانی است و با ناسزا گفتن به بچه های محل و تهدید آن ها باعث وحشت خدیجه و سکینه می شود. خانم، پیرزنی است روانی که پس از مرگ همسرش به اطرافیان خود مشکوک شده است. او احساس می کند بچه ها می خواهند او را اذیت کنند ؛ از این رو تصمیم می گیرد با سنگ به آنها حمله کند …