محمدباقر کلاهی از برگزیدگان استانی جشنواره شعر فجر در مشهد متولد شده است و تاکنون آثار زیادی از وی در حوزه شعر به چاپ رسیده که «بر فراز چار عناصر»، «باغی در منقار بلبلی»، «از نو تازه شویم»، «گزیده ادبیات معاصر»، «کاش» و... جزو این آثار به شمار می آیند. رخی از اشعار این شاعر از یک عاطفه خصوصی برخوردار است و تاریخ مصرف دارد ولی بیشتر آن ها به یک عاطفه اجتماعی برمی گردد چون از متن زندگی انسان گرفته شده است. شعر و نثر ادبی
نیایش» مجموعه چند نوشته به قلم و ترجمه دکتر علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نو اندیش دینی است. وی در این کتاب ترجمهای از نوشتار نیایش به قلم «الکسیس کارل» و همچنین نوشتاری از خودش در این باره را گردآورده است. در بخشی از مقاله «نیایش» از این کتاب میخوانیم: «چنین به نظر میرسد که نیایش اصولاً کشش روح است به سوی کانون غیرمادی جهان. به طور معمول نیایش عبارت است از تضرع، ناله مضطربانه و طلب یاری و استعانت و گاهی یک حالت کشف و شهود روشن و آرام درونی و مستمر و دورتر از اقلیم همه محسوسات. به عبارت دیگر، میتوان گفت که نیایش پرواز روح است به سوی خدا و یا حالت پرستش عاشقانهای است نسبت به آن مبدئی که معجزه حیات از او سرزدهاست و بالاخره، نیایش نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی، آفریدگار همه هستی، عقل کل، قدرت مطلق، خیر مطلق، پدر و منجی هر یک از ما. صرف نظر از نقل اوراد فرمولی، حقیقت نیایش یک حالت عرفانی پرگدازی را مجسم میکند که در آن، دل به خدا جذب میشود. این حالت از طبیعت عقل سرچشمه نمیگیرد و از همین روست که تا آنجا که غیر قابل ادراک است در نظر اهل فلسفه و استدلال، غیر قابل قبول باقی میماند. همانطور که حدیث جمال و عشق در دفتر نیست و به درس و تعلیم نیاز ندارد، آنها که دلی خالی از اندیشه دارند خدا را همچون گرمای خورشید و یا عطر گل، به طور طبیعی، احساس میکنند. اما همین خدایی که اینچنین با کسی که دوست داشتن را میداند بهآسانی کنار میآید، خود را از چشم آن که جز فهمیدن نمیداند پنهان میدارد.»
علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران انتشارات: سپیده باوران علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نو اندیش دینی است. علی حقیقتی بر گونۀ اساطیر، حاصل سخنرانی دکتر علی شریعتی است که در دو شب متوالی در ۱۵ و ۱۶ اسفند ۱۳۴۷ در حسینیه ارشاد ایراد شده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «علی، ربالنوع انواع گوناگون عظمتها، قداستها و زیباییهایی است از آنگونه که بشر همواره دغدغه داشتن و پرستیدنش را داشته و هرگز ندیده و معتقد شدهبوده که ممکن نیست بر روی خاک ببیند و ممکن نیست در کالبد یک انسان در این حد تحقق پیدا کند و ناچار، میساخته. اما علی، همان نیازی که پرومته در اساطیر، روح انسان را از فداکاری اشباع میکرده و دموستنس از عظمت و قدرت و پاکی و صداقت سخن، و ونوس یا فوتوشیشی از عظمت و از زیبایی روح یا خدایان و مظاهر ربالنوعهای دیگر از شکستناپذیری، از بیباکی و از فداکاری یا خدایان دیگر از تحمل سختی و رنج برای دیگران به خاطر پاکی، و خدایان دیگر از نهایت رقت و عظمت محبت و برکت روح برای دیگران، همه را در یک ربالنوع جمع کرده. علی نیازهایی که در طول تاریخ انسانها را به خلق نمونههای خیالی، به خلق الههها و ربالنوعهای فرضی میکشانده، در تاریخ عینی اشباع میکند. این ربالنوعها به انسان نشان میدادند که هر احساسی و هر استعداد انسانی تا این حد میتواند رشد کند و انسانهایی که تا آن حد هیچکدامشان نمیتوانستند رشد کنند، این را به عنوان یک سرمشق، یک چیزی که باید به آن برسیم، یک عظمت و درجهای که نمونه زندگی ما و وجهه نظر ما و مسیر حیات و تکامل ما باید باشد به ما نشان میدادند.»
امت و امامت نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران علی شریعتی(1356-1312)، نو اندیش دینی است. این کتاب گردآورده سخنرانیهای وی در حسینیه ارشاد در فروردین ۱۳۴۸ است و به قلم علی شریعتی، تنظیم شده است. در بخشی از کتاب به نام «رهبری و دیکتاتوری» میخوانیم: «مسلما در طول تاریخ اشکال منفی و تلقیهای منفی و سوءاستفادههای فراوانی از این معنا وجود داشته است. بهویژه مفهوم سیاست که بر اساس رهبری و تربیت جامعه و تغییردادن طرز تفکر و روح و اخلاق افراد انسانی است، به همان اندازه که از مفهوم پلیتیک مترقیتر است، بیشتر از آن قابل سوءاستفاده است، چون ظاهرا شبیه استبداد است و به تعبیر درستتر، استبداد شبیه به آن. یعنی دیکتاتوری راحتتر میتواند عمل خود را به معنی رهبری یا تربیت جامعه توجیه کند و مثلاً بر گرده مردم شلاق کشد و بگوید چوب استاد است و به ز مهر پدر. و این است که در یونان، رم و غرب امروز که بر اساس بینش پلیتیک به فلسفه حکومت مینگرند، دموکراسی پدید آمده است که با آن سازگار است و در شرق دو جلوه متناقض ولی به ظاهر متشابه، یکی دیکتاتوری و دیگری پیامبری! که این رهبری و پرورش مردم است و آن ادعای رهبری و پرورش مردم، و در حقیقت پرورش کره اسب عاصی و آزاد است با شکنجه و شلاق برای رامشدن و نجیبشدن و سواریدادن! و این چقدر شبیه به معلمی است!»
تشیع علوی و تشیع صفوی نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران موضوع کتاب حاضر، شرح اصل و اساس تشیع و ردّ برخی الحاقات و خرافات منسوب به مذهب شیعه است. این کتاب، با هدف بازخوانی افکار و آثار «دکتر علی شریعتی» و با تأکید بر اهمیت و ارزش آثار وی چاپ شده است. کتاب، مشتمل بر دو قسمت است. بخش نخست که «تشیع سرخ و تشیع سیاه» نام دارد، جزوة مختصری است که «شریعتی» آن را به عنوان توضیح و مقدّمهای بر نمایشنامة «سربداران» نوشته است. بخش بعدی کتاب «تشیع علوی و تشیع صفوی» است. این بخش، مشتمل بر متن یک سخنرانی سه ساعته است که در تاریخ 9 آبانماه 1350 مقارن با ماه رمضان در «حسینیه ارشاد» ایراد شده است. «شریعتی» در این بخش، شیعه را تحلیل و واکاوی کرده و علل نفی تشیع به وسیلة تشیع را برشمرده و مسئلة غربزدگی شیعه را مطرح نموده است. وی در پایان پایههای اعتمادی تشیع اسلامی علوی و تشیع صوفی صفوی را بررسی و تحلیل کرده است.
بازشناسی هویت ایرانی اسلامی نویسنده: دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران «بازشناسی هویت ایرانی اسلامی» نوشته علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نواندیش دینی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «امروز فرهنگ موضوع تحقیقات، نظریات و مباحث بسیار مفصل و گستردهای شده است. از هنگامی که مذهب به عنوان روح حاکم در غرب کنار رفت و سپس دوران تابناکی فلسفهها در قرن هجدهم و نوزدهم به تاریکی گرایید و متعاقب آن غلیان ایدئولوژیها که با ادعای جانشینی مذهب و نجات کامل بشریت از همه رنجها و گمراهیهایش در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به میدان آمده بودند از جوش و خروش افتاد و بورژوازی غربی که وعده تحقق بهشت موعود را در روی زمین به کمک تکنولوژی و بر اساس اکونومیسم و لیبرالیسم فردی میداد. در برابرش مارکسیسم که از رستگاری انسان ستمدیده به کمک تکنولوژی و بر اساس کمونیسم و دیکتاتوری طبقاتی دم میزد، هر دو پس از نیل به هدفهای خویش سرابهایی متفاوت را پیش چشم انسان پدیدار کردند که در آن، قدرت اولی زاده استثمار حیلهگرانه طبقات تهیدست و استعمار جنایتکارانه ملتهای فاقد صنعت و قدرت در جهان بود و قدرت دومی ناشی از سلب قدرت از همه و تمرکز همه چیز انسانها در دستهای جبار دیکتاتوریای که با قتلعامها و خشونتهای افسانهای و ریشهکن کردن همه افکار و عقاید و محو همه ملیتها و اصالتها شکل گرفته بود. اندیشههای آزاد و روحهای راهجوی به دو سرچشمهای که از آن دور میشدند، دوباره با نگاهی دیگر، چشم گشودند.»