یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب، به ذکر خاطرات و جانفشانیهایش در راه انقلاب میپردازد تا به همگان یادآوری کند که مردان تنها مبارزان این عرصه نبودند و زنانی هم بودند که زنانه بر سر اعتقادات و آرمانهایشان جنگیدند تا این پیروزی را نصیب مردم ایران کنند.
کتاب جنگ و صلح اثر لییو تولستوی، نویسندهی مشهور روسیه است. این کتاب به کوشش سروش حبیبی به فارسی برگردانده شده است. این کتاب روایت مقاومت مردم روسیه در برابر حملهی ارتش فرانسه به رهبری ناپلئون است. رمان ابتدا به صورت پاورقی به چاپ رسید؛ اما در نهایت در سال 1869 به طور کامل در یک کتاب چاپ شد. رمان جنگ و صلح حملهی فرانسه به روسیه را از طریق شرح وقایع پنج خانوادهی اشرافی نشان میدهد. خود تولستوی این کتابش را یک رمان نمیداند و آن را بیشتر یک اثر تاریخی محسوب میکند. بهخصوص آنکه در بیشتر فصلها بحثهای فلسفی مفصلی هم صورت میگیرد. تولستوی آناکارنینا را اولین رمان واقعی خود قلمداد میکند. امروزه اصطلاح جنگ و صلح در زبان عامیانه برای نشان دادن یک چیز بسیار طولانی یا جامع به کار میرود و این به طولانی بودن خود رمان جنگ و صلح اشاره دارد. این رمان بیش از 580 شخصیت دارد که به طور دقیق توصیف شدهاند. تولستوی برای نوشتن این کتاب بسیاری از کتابهای تاریخی موجود در مورد جنگهای ناپلئون را خواند. حتی نامه و مجلات، زندگینامههای افرادی که در آن جنگ بودند و زندگینامهی خود ناپلئون. 160 شخصیتی که در کتاب جنگ و صلح وجود دارند، شخصیتهای واقعی هستند. تولستوی در ابتدای جلد سوم رمان، دیدگاههای خود را در مورد چگونگی نوشتن تاریخ توضیح میدهد. هدف او این بود که مرز میان داستان و تاریخ را در این رمان از میان بردارد و آن را به حقیقت نزدیک کند. بیشتر این کتاب به زبان روسی نوشته شد؛ اما بخش قابلتوجهی از رمان نیز به زبان فرانسه است. این نشانگر سبک واقعگرایانهای است که تولستوی با توجه به آن، رمان را نوشته است؛ زیرا زبان فرانسه زبان رایج اشراف روسیه و بهطورکلی اشرافیت قارهی اروپا بود. در واقع اشراف روس تنها به قدری روسی میدانستند که بتوانند به خادمان خود فرمان دهند.
از بمبارانهای جنگ جهانی گرفته تا جهانی واقعی که شاید تنها در رمان خداوندگار مگسها بتوان نمونهاش را یافت، از مزرعهٔ پرورش روباه در سیبری گرفته تا جنایتی ننگین در نیویورک، از دستگاه شوک در دانشگاه ییل گرفته تا آزمایش زندان در دانشگاه استنفورد… روتخر برخمان به ما نشان میدهد که باور انسان به مهر و نیکخواهی قادر است تفکر نوینی را بیافریند و مبنایی باشد برای تغییرات راستین در جامعه. زمان آن فرارسیده است تا نگاهی نو به سرشت بشر بیفکنیم.
دل مشغولی های بهار به همراه گزیده ای از مقاله های سیاسی و اجتماعی او نویسنده: ناصرالدین پروین انتشارات: جهان کتاب
اثر پیش رو، مجموعه ای از بررسی های ناصرالدین پروین درباره شاعر، مبارز سیاسی و روزنامه نگار تاریخ ایران، محمدتقی بهار (ملک الشعرای بهار) است. مقاله های سیاسی و اجتماعی بهار از نظر حجم بزرگترین بخش از میراث قلمی اوست. این مقاله ها، علاوه بر روشن ساختن گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران، سیر اندیشه سیاسی و تحول نثر و حتی نظم ملک الشعرا را می شناساند. زندگی اجتماعی و فرهنگی، و دوره کمتر شناخته شده اما طولانی و پرتلاطم روزنامه نگاری ملک الشعرا مورد بحث قرار گرفته است. «ملک الشعرای بهار آغاز «نویسندگی در جراید ملّی» خود را پس از گشایش تهران به دست مشروطه خواهان در ۲۴ تیر ۱۲۸۸ نوشته است. حال آن که ۵ ماه پیش از آن، یعنی از ۲۸ اسفند ۱۲۸۷ که هنوز استبداد صغیر در تهران حاکم بود، در انتشار روزنامه نیمه علنی خراسان انباز شد و همین تاریخ را باید آغاز روزنامه نگاری او دانست.
بلاغت ساختارهای نحوی بخشی از دانش بلاغت است که نظریه آن را برای نخستین بار عبدالقاهر جرجانی، بلاغی شهیر قرن پنجم، طرح کرد و اکنون به نظریه نظم شهرت دارد. براساس این نظریه،نحو ظرفیت ناشناختهای در خلق معنا دارد که عموما از آن غافلیم، نویسنده این کتاب میکوشد با اتکا بر نحو زبان فارسی در یکی از شاهکارهای نثر فارسی، ساختارهای مبلغ معنا را در این زبان بازشناسد تا بعدها در کنار پژوهشهای همانند، بدنه استواری برای دانش معانی در زبان فارسی فراهم آید. آن شاهکار نثر که در این کتاب کاویده میشود تاریخ بیهقی است. تاریخ بیهقی عهدهدار بیان واقعیات است و بدین سبب از بسیاری از ابزارهای زیباآفرینی در شعر بیبهره مانده، نه اهرم وزن و قافیه را دارد ونه جادوی خیال و هم را. در عوض ویژگیهای ترکیب و تنوعات ساخت نحوی، یکی از ظرفیتخای نثر بیهقی برای تاثیرگذاری است. با مبنا قرار دادن نظریه عبدالقاهر جرجانی درباره نحو و زیباییشناسی وسپس با بهرهگیری از ابزارهای تکمیلی آن در زبانشناسی مدرن و نیز در نظر گرفتن قابلیتهای خاص زبان بیهقی میتوان چارجوب مناسبی برای بررسی بلاغت ساختارهای نحوی در تاریخ بیهقی، رویکرد زیباشناسی و بلاغی ناگریز با رویکرد اجتماعی و گفتمانی میآمیزد. این درآمیختگی برخاسته از نثر بیهقی است که در آن مقاصد زیباییشناسی با مقاصد ارتباطی و اجتماعی گره خورده است. به بیات دیگر، بلاغت بیهقی بلاغتی طبیعی است که تا حد زیادی از ساختارهای نحوی آن نشئت میگیرد.