یکی از عناصر مهمی که در درک و خلق داستان ها، و به طور کلی، ادبیات به مخاطبین و نویسندگان کمک می کند، آشنایی با چهار سبک اصلی در نگارش و آموختن چگونگی استفاده از آن ها است. اگر رویای نویسنده شدن را در سر دارید، آشنایی با سبک های مختلف نگارش نه تنها مهارت های شما در کارتان را بالا می برد، بلکه به شما می آموزد که چگونه به شکل بهتری با مخاطبین ارتباط برقرار کنید. در این مطلب به چهار نوع اصلی در سبک های نگارش می پردازیم و همچنین، شیوه ی استفاده از آن ها را مرور می کنیم.
قسمت هایی از کتاب فرامرز نامه بزرگ (لذت متن) از دیرباز که روایات مربوط به خاندان های بزرگ ایرانشهر با روایات کیانی درآمیخت، اعضای دو خاندان نقش مهمی در تکوین و گسترش این روایات بر عهده داشتند: یکی خاندان کارن به رهبری گودرز و دیگری خاندان سکایی رستم. بخش مرسوم به پهلوانی شاهنامه پر است از پهلوانی های اعضای این دو خاندان در جنگ ها و لشکرکشی های گوناگون بر ضد دشمنان ایرانشهر. از میان این دو خاندان، پهلوانان خاندان رستم، چه در شاهنامه و چه در بیرون از شاهنامه نقش پررنگ تری بر عهده داشتند؛ به ویژه سام، پسرش زال و رستم نامدار پسر زال و فرامرز پسر ستم.
جشن هزارۀ فردوسی در 1313 گرفته شد، و در طهران انجمنی از علما و فضلای چهارده مملکت از ممالک عالم به علاوه گروهی از ادبا و اهل قلم ایران گرد آمده «کنگره فردوسی» را تشکیل دادند، و صبح و عصر جلسات متعدد کردند، و نطق هایی به زبان های مختلف ایراد و شعرهایی خوانده شد که عموما ارتباطی با فردوسی و شاهنامه او داشت. وزارت فرهنگ مصمم گردید که بعضی از آن خطابه ها و اشعار را در مجلدی به طبع برساند. و این کتاب هزاره فردوسی که حالا بعد از ده سال تازه منتشر شده است همان مجموعه اشعار و خطابه های برگزیده است، و علاوه بر آنها سه چهار مقاله مفصل نیز که مربوط به فردوسی هست ولی در کنگره فردوسی خوانده نشده بود در این مجلد مندرج است.
"استادان استادان چه کردند؟" اثری است به قلم "مقصود فراستخواه" که "تاریخ دارالمعلمین و دانشسرای عالی از 1297 تا 1357" را در اختیار خوانندگان قرار میدهد. یکی از مهمترین اقداماتی که در راستای ارتقای شرایط فرهنگی و آموزشی در این کشور صورت گرفت، تصویب لایحه تاسیس دارالمعلمین مرکزی در سال 1297 توسط مجلس شورای ملی بود که گام مهمی در جهت تربیت و تأمین آموزگاران در مقاطع ابتدایی و متوسطه به حساب میآمد. ساخت موسسات تربیت معلم مونث و مذکر در این تاریخ به صورت رسمی مجاز شد. دارالمعلمین موسسهای عمومی و دولتی بود که توسط وزارت معارف اداره میشد و رئیس آن نیز به وسیلهی شخص وزیر گزینش و منصوب میشد. ماموریت "دارالمعلمین" تامین مربی برای مدارس ابتدایی و متوسطه اول بود. "مقصود فراستخواه" در "استادان استادان چه کردند؟"، "تاریخ دارالمعلمین و دانشسرای عالی از 1297 تا 1357" را به دقت مورد بررسی قرار میدهد و شرایط آن را به خوانندگان معرفی میکند. داوطلبان برای ورود به هر مقطع، باید از گواهینامه شش ساله ابتدایی برخوردار میبودند و شرط سن برای ورود به قسمت ابتدایی 17 الی 21 و قسمت عالی 18 الی 22 سال بود. اولین موسسهای که زیربنای مراکز تربیت معلم بعدی را تشکیل داد، "دارالمعلمین مرکزی" بود که به سرپرستی آقای ابوالحسن فروغی و معاونت اسماعیل مرآت تشکیل شد و به جهت احساس نیازی که کشور به تربیت معلم زن برای امر آموزش و تدریس در مدرسههای دخترانه داشت، اولین معادل دخترانهی مرکز تربیت معلم با عنوان "دارالمعلمات" که خانم نشاط السلطنه، دختر صفی علیشاه ناظم آن بود، تاسیس شد. "تاریخ دارالمعلمین و دانشسرای عالی از 1297 تا 1357" که در کتاب "استادان استادان چه کردند؟" نوشتهی "مقصود فراستخواه"، منبعی بسیار مناسب جهت پژوهش و همچنین آگاهی از تاریخچهی این مراکز است.
این تاریخ در یک مقیاس حماسی اما انسانی است. دامنه وسیع ، جامع در تحقیقات ، با اشتیاق و مهارت روایی و همچنین همدردی انسان نوشته شده است . «تراژدی مردم روسیه» یک گزارش عمیق از انقلاب روسیه برای نسل جدید است. بسیاری انقلاب روسیه را مهمترین واقعه قرن بیستم می دانند. محقق برجسته ، اورلاندو فیگز ، در آستانه آن انقلاب ، پانورامایی از جامعه روسیه ارائه می دهد و سپس داستان این که چگونه این نیروهای اجتماعی با خشونت پاک شدند ، روایت می کند. در محدوده جنگ و انقلاب ، تاریخچه های مینیاتوری افراد وجود دارد ، که فیگس سرنوشت بازیکنان اصلی را دنبال می کند زیرا دیدند امیدهایشان می میرند و جهانشان به ویرانه تبدیل می شود. برخلاف حساب های قبلی که ریشه انقلاب را در رسیدن به نیروهای و آرمان های سیاسی فراوان ردیابی می کند ، فیگز معتقد است که شکست دموکراسی در سال 1917 عمیقا ریشه در فرهنگ و تاریخ روسیه داشت و آنچه که به عنوان انقلاب مردم آغاز شده بود شامل دانه های انحطاط آن بود. به خشونت و دیکتاتوری. تراژدی مردم یک سنتز استادانه و اصلی است که توسط یک محقق بالغ انجام می شود و در یک روایت قانع کننده و قابل دسترسی انسانی ارائه شده است.
(نقش بنیادهای کارنگی، فورد و راکفلر در سیاست خارجی آمریکا) کتاب «کنترل فرهنگ » نقشی را که اساسا بنیادهای کارنگی ، فورد و راکفلر در حمایت از سیاست خارجی ایالات متحده ، به ویژه از سال 1945 بازی کرده اند ، مورد بررسی قرار می دهد. تلاش بنیادها به نمایندگی از منافع آمریکا در خارج از کشور ، بیشتر در حمایت از تعدادی از موسسات متمرکز بوده است. آموزش عالی در کشورهای جهان سوم که دارای استراتژی هستند، با الگوبرداری از دانشگاههای آمریکایی، سعی می کنندآموزش رهبران جهان سوم را به گونه ای انجام دهند که در برابر نفوذ سیاسی و اقتصادی امریکا در این جوامع موضعی بی طرف و یا حتی موافق اتخاذ کنند. این کتاب نشان می دهد که چگونه امریکا از طریق موسسات مختلف خویش که به نظر می رسد مستقل از هرگونه سیاستی باشند، بطور نامحسوس ایده های استعماری امریکا را در کشور های جهان سوم تسری می دهند. مطالعه دکتر برمن نشان می دهد بنیادهای لیبرال در طول تاریخ سیاست های مخرب منافع ایالات متحده را دنبال کرده اند. شواهد نشان می دهد که چگونه سیاست ها و برنامه های اینگونه بنیاد ها پس از مشورت دقیق با رهبران آمریکایی و مقامات دولتی تدوین شده است ، و چگونگی فعالیت های آنها برای پیشبرد اهداف تعیین شده توسط کسانی که در جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر می گذارند ، طراحی شده است.