چرا مجذوب سلبریتیهایی میشویم که به عمرمان با آنها ملاقات نکردهایم؟ شهرت و سلبریتی بودن چه فرقی با هم دارند؟ رسانههای اجتماعی چگونه میتوانند موج نویی از سلبریتیسازی ایجاد کنند؟ روانشناسی سلبریتی خاستگاههای فرهنگ سلبریتی را میکاود، و نیز روابطی را که سلبریتیها با هوادارانشان دارند، این را که شهرت قادر است چه اثری بر سلبریتیها بگذارد و اینکه چه چیزی تصور ما را از سلبریتیهای محبوبمان شکل میدهد. این کتاب همچنین به روند ساختهشدن سلبریتیها در رسانهها از گذشته تا اکنون میپردازد ـــ روندی که به نقشآفرینی رسانههای اجتماعی و برنامههای تلویزیونی واقعنما و فناوری در جامعۀ مدرن میانجامد. روانشناسی سلبریتی با تمرکز بر چند نسل از سلبریتیها، از مایکل جکسن و مدونا گرفته تا کارداشیانها، هم پیامدهای مثبت و هم پیامدهای منفی تأثیر سلبریتیها را به ما نشان میدهد. گِیل اِستیوِر استاد دانشگاه امپایر استیت نیویورک است. او سی سال اخیر را صرف مطالعۀ روابط میان هواداران و سلبریتیها از دیدگاه مشاهدۀ مشارکتی کرده است.
کتاب مامان و معنی زندگی اثر دکتر اروین د. یالوم، استاد روانپزشکی دانشگاه استنفورد و نویسندۀ رمان مشهور «وقتی نیچه گریست» است. این کتاب نیز رمانی در سبک روانشناسی است که شگفتیهای موجود در قلب رابطۀ درمانی را میکاود و رویارویی نویسنده و بیمارانش را با ژرفترین چالشهای زندگی آشکار میسازد.
کتاب جاناتان مرغ دریایی، رمانی نوشته ی ریچارد باخ است که اولین بار در سال 1970 به چاپ رسید. داستان این رمان برای انسان هایی است که از قلب خود پیروی می کنند؛ برای افرادی که از انجام موفقیت آمیز کاری، حتی اگر آن کار فقط برای خودشان باشد، لذت فراوانی می برند؛ برای آدم هایی که می دانند معنایی ژرف تر در پشت ظواهر زندگی آرمیده است. آن ها می توانند با جاناتان همراه شوند و سریع تر و بالاتر از رویاهایشان پرواز کنند. جاناتان لیوینگستون، پرنده ای معمولی نیست. او اعتقاد دارد که پرواز و رسیدن به آزادی غایی برای به چالش کشیدن و اکتشاف همه چیز، حق همه ی مرغان دریایی است و بزرگترین لذت و پاداش خود را، آموزش لذت پرواز و قدرت رویاها به مرغان جوان تر می داند.
کتاب رواندرمانى اگزیستانسیال هم راهنمایى براى درمانگران است و هم نوعى درمان بهشمار مىرود: هرکس که آن را بخواند، عمیقاً تحت تأثیر قرار مىگیرد و خردمندتر مىشود انگار چندین ساعت به گفتوگو با کسى نشسته که عزمش را براى عبور از ژرفترین مشکلات بشرى جزم کرده است. داستایفسکى، تولستوى، کافکا، سارتر، کامو و بسیارى دیگر با نویسنده همآوا شدهاند تا از دلواپسىهاى غایى بشر بگویند. مخاطبان اصلى کتاب، دانشجویان و رواندرمانگران بالینىاند ولى بهدلیل سبک قابل فهم و عارى از اصطلاحات تخصصىاش، براى خوانندهى معمولى نیز قابل درک و بسیار جذاب است. یالوم پس از نوشتن این کتاب و براى بسط نظریه اگزیستانسیال بود که به ابزار داستان روى آورد و آثارى چون و نیچه گریه کرد… و مامان و معنى زندگى را خلق کرد. او خود رواندرمانى اگزیستانسیال را کتاب مرجع تمامى آثارى دانسته که پس از آن به رشته تحریر درآورده است.
اندیشهای در ذهنم نشست، برای اولین بار در زندگی حقیقی را دریافتم که شاعران بسیاری آن را به شعر درآوردهاند و اندیشمندان بسیاری آن را غایت فرزانگی نامیدهاند. آن حقیقت این است که عشق والاترین هدفی است که انسان در جستوجوی آن است؛ آنجا بود که معنای بزرگترین رازی که اشعار، افکار، و اعتقادات بشری سعی بر آشکار ساختن آن را دارند را متوجه شدم: رستگاری بشر در راه عشق و در خود عشق است. درک کردم چطور میشود انسانی که دیگر هیچ چیزی در دنیا برایش باقی نمانده هنوز هم به خوشی بیندیشد و حتی برای یک لحظه هم که شده در اندیشهی معشوقش غرق شود. «فرشتهها در اندیشهی ابدی یک شکوهِ بیپایان غرقاند