آنتوان دو سنت اگزوپری، زاده ی ۲۹ ژوئن ۱۹۰۰ و درگذشته ی ۳۱ ژوئیه ۱۹۴۴، نویسنده و خلبان اهل فرانسه بود.او فرزند سوم کنت ژان دو سنت اگزوپری، بازرس بیمه در جنوب فرانسه و ماری دو فونسکلومب، اشراف زاده ای فرانسوی، بود و در ۲۹ ژوئن سال ۱۹۰۰ در شهر لیون به دنیا آمد. بعد از شکست در ورود به مدرسه ی نیروی دریایی، او برای انجام خدمت نظام وظیفه به نیروی هوایی فرانسه پیوست. او با زیر پا گذاشتن مقررات به فراگیری خلبانی پرداخت و گواهینامه ی پرواز خود را دریافت کرد. در ۱۹۲۳ پس از پایان خدمت نظام به پاریس بازگ...
عروسک برای بچه ها بازیچۀ بی جانی نیست. عروسک در خیال بچه ها جان می گیرد و با آن ها زندگی می کند. اما یک عروسک چگونه جهان را می بیند؟ فرانتس کافکا روزی در پارکی دختربچۀ گریانی را می بیند که عروسکش را گم کرده است. او تصمیم می گیرد به دخترک کمک کند. نویسندۀ مسخ، حکم، امریکا و بسیاری دیگر از آثار مطرح قرن بیستم، قلم به دست می گیرد و از چشم یک عروسک به جهان می نگرد، عروسکی که به سفری دور و دراز رفته است. گرت اشنایدر، نویسندۀ آلمانی، در این رمان پرطرفدار و تحسین شده، هم ما را با زندگی و زمانه و آثار کافکا آشنا و هم با پایانی حیرت انگیز غافلگیرمان می کند.
در روستای العوفی در عمان ، با سه خواهر روبرو می شویم: مایا ، که پس از یک شکست عاطفی با عبدالله ازدواج می کند. اسما ، که با احساس وظیفه ازدواج می کند. و خاولا ، که در حالی که منتظر معشوق خود است که به کانادا مهاجرت کرده ، همه پیشنهادات را رد می کند. این سه زن و خانواده هایشان شاهد تکامل عمان از یک جامعه سنتی برده دار به سمت یک کشور امروزی هستند. کتاب «دختران ماه» زندگی این سه زن را شرح می دهد و علاوه بر آن نگاهی به تحولات اجتماعی و سیاسی عمان نیز دارد. این امر اهمیت این اثر داستانی را نشان می دهد که توانسته است از خلال روابط عاطفی سه زن، ما را با یک نظام رو به پیشرفت آشنا کند. روایت های موجود در این کتاب به گونه ای مدون شده اند که تا آخر جذابیت خود را حفظ می کند و خواننده تا انتها نمی تواند حدس بزند چه بر سر شخصیت ها خواهد آمد یا حتی چه بر سر عمان خواهد آمد. این کتاب ما را به یک مکان غیرمعمول می کشاند: روستایی در عمان در حاشیه مسقط پایتخت. این داستان از یک خانواده و تعدادی دیگر از شخصیت های اطراف آن ، از پس از جنگ جهانی دوم تا کم و بیش دهه 2000 را روایت می کند. شخصیت های متعدد با قدرت طراحی شده اند و داستان گذار از جهان باستان به مدرنیته در کشوری که زندگی می کنند نیز جذاب است.
کتاب جاناتان مرغ دریایی، رمانی نوشته ی ریچارد باخ است که اولین بار در سال 1970 به چاپ رسید. داستان این رمان برای انسان هایی است که از قلب خود پیروی می کنند؛ برای افرادی که از انجام موفقیت آمیز کاری، حتی اگر آن کار فقط برای خودشان باشد، لذت فراوانی می برند؛ برای آدم هایی که می دانند معنایی ژرف تر در پشت ظواهر زندگی آرمیده است. آن ها می توانند با جاناتان همراه شوند و سریع تر و بالاتر از رویاهایشان پرواز کنند. جاناتان لیوینگستون، پرنده ای معمولی نیست. او اعتقاد دارد که پرواز و رسیدن به آزادی غایی برای به چالش کشیدن و اکتشاف همه چیز، حق همه ی مرغان دریایی است و بزرگترین لذت و پاداش خود را، آموزش لذت پرواز و قدرت رویاها به مرغان جوان تر می داند.
کتاب حکایت دولت و فرزانگی، اثری تأثیرگذار و فوق العاده پرفروش نوشته ی مارک فیشر است که اولین بار در سال 1990 منتشر شد. آیا افرادی که به موفقیت می رسند از آن هایی که فقط رویای موفقیت را دارند، بیشتر و سخت تر کار می کنند؟ آیا آن ها باهوش تر، خوش شانس تر و بی رحم تر هستند؟ و آیا موفقیت مالی، خوشحالی و سعادت را به دنبال دارد؟ این ها سؤالاتی اساسی هستند که همه ی انسان ها به نوعی با آن ها درگیرند. کتاب حکایت دولت و فرزانگی، با استفاده از شخصیتی سالخورده، خردمند و دولتمند به شکلی فراموش نشدنی به این سؤالات پاسخ می دهد. این حکیم که رازِ حقیقیِ یکشبه ثروتمند شدن را درک کرده، به تعلیم و تربیت مرد جوانی می پردازد که آرزوهایی به ظاهر دست نیافتنی در سر دارد و محدودیت ها و روزمرگی های زندگی او را مستأصل ساخته اند. شخصِ حکیم با درس هایی کاربردی و ملموس، از تفکرات و اقداماتی پرده برمی دارد که می توانند ذهنیت ثروتمند شدن را در هر کسی ایجاد کنند.
در مدرسهی توموئه که دانشآموزان آن مجاز بودند روی هر موضوعی که به آن علاقهمندند کار کنند، باید بدون توجه به آنچه در اطرافشان جریان داشت، ذهن خود را روی موضوع موردعلاقهشان متمرکز کنند. به این ترتیب، هیچکس به بچهای که آواز «چشم، چشم، دو ابرو» را میخواند، توجهی نمیکرد. یکی دو نفر به این موضوع علاقهمند شده بودند؛ اما بقیه غرق در کتابهای خودشان بودند. کتاب توتوچان قصهای افسانهای بود؛ دربارهی ماجراهای مرد ثروتمندی که میخواست دخترش ازدواج کند. نقاشیهای آن جالب بود و کتاب طرفدار زیادی داشت. همهی دانشآموزان مدرسه که مثل ماهی ساردین داخل واگن چپیده بودند، آنچه را در کتابها نوشته شده بود، با ولع میخواندند. آفتاب صبحگاهی از ورای پنجرهها به درون میتابید و چشماندازی پدید میآورد که سبب شادمانی قلبی مدیر مدرسه میشد. همهی دانشآموزان آن روز را در کتابخانه گذراندند.