ابوسعید ابوالخیر در میان عارفان مقامی بسیار ممتاز و استثنایی دارد و نام او با عرفان و شعر آمیختگی عمیقی یافتهاست. چندان که در بخش مهمی از شعر پارسی چهره او در کنار مولوی و خیام قرار میگیرد، بی آنکه خود، شعر چندانی سروده باشد. ابوسعید در تاریخ اندیشههای عرفانی در صدر متفکران این قلمرو پهناور در کنار حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی قرار می گیرد. از دوران کودکی نبوغ و استعداد او بر افراد آگاه پنهان نبودهاست. او تمام عمر خویش را در تربیت مریدانش سپری کرد. نوهٔ شیخ ابوسعید ابوالخیر، محمد منور، در سال 599 کتابی به نام اسرار التوحید دربارهٔ زندگی و احوالات شیخ نوشتهاست. ابن سینا پس از دیدار با ابوسعید گفتهاست:هر چه من میدانم او میبیند. “
«دفتر روشنایی» جامعترین کتابی است که درباره میراث عرفانی بایزید بسطامی، عارف بیهمتایی که از روزگار حیاتش تا امروز، در ایران بزرگ و در جهان اسلام تمام عاشقان تجربه عرفانی را شیفته خود ساخته است. کسانی که این کتاب را با تیزبینی و هوشیاری مطالعه کنند هیچ چیز مهمی از میراث عرفانی بایزید را، که خلاصه نگاه جمالشناسانه و هنری او به تجربه دینی است، از دست ندادهاند و در طول مطالعه کتاب از لذتی روحانی سرشار خواهند شد و شکل کلیشهای و تکراری دین را از یاد خواهند برد.
یکی از واقعیت های غیر قابل کتمان، پیشگویی امامان معصوم(علیهمالسلام) درباره سرنوشت بشریت در آخرالزمان و حوادث قبل و بعد از ظهور منجی عالم بشریت(عجلاللهتعالیفرجه) است. کتاب پیشگویی هایی از آخرالزمان به دنبال آن است تا با سبکی نو و از زاویهای جدید و نیز با استناد به منابع موثق فریقین (شیعه و سنی)، به پیشگویی های امامان معصوم(علیهمالسلام) درباره ظهور مهدی موعود(عجلاللهتعالیفرجه)، وقایع این زمان و یاران آخرالزمانی ایشان بپردازد.
روزنه هایی از عالم غیب بیان داستان های واقعی و کرامات ائمه اطهارعلیهمالسلام و عالمان عامل و زاهدان پیرو اهل بیت(علیهمالسلام) در محکم نمودن ارکان اعتقادی و نیز امیدوار شدن عموم مردم به توسّل، اثری عمیق و هدایتگر دارد. این مجموعه که توسط استاد معظّم، حضرت آیت اللَّه حاج سید محسن خرّازی – دام عزّه – گردآوری گردیده، نتیجه چندین سال مراوده و مصاحبت با بزرگان و عالمان برجسته پیرو اهل بیت(علیهمالسلام) می باشد، که امید است با نشر این گونه آثار، در راستای ترویج فرهنگ اسلامی، گام مؤثّری برداریم.
پیشینه ادعای مهدویت به درازای تاریخ اسلام است. انگیزههای مختلف دنیوی سبب میشد تا افرادی برای خود یا دیگران، مدعی مهدویت شوند. معاویه قدیمیترین این ادعاها را داشت؛ جاعلان حدیث در تقابل با نفرینهای متعدد رسول خداصلیاللهعلیهوآله، حدیثی به این مضمون جعل کردند که پیامبر خدا دعا کرده تا او «مهدی» باشد چنین که این سخن نیز از کیسه جعل سر بر آورد که اگر معاویه را میدیدید، میگفتید این مهدی است. حتی خود مخالفان نیز درباره این روایات جعلی مناقشه و تردید دارند.
اگر جامعه به دست ولی خدا و اهلبیت باشد، آن را به صورت متوازن، در جامعه پخش میکنند و نمو میدهند و مال، تابع است. ولی در دولت فجار، مال، متبوع و سالار است. وقتی اموال در دست فجار باشد، همانند یک میدان مغناطیسی، بقیه اموال را هم بلعیده و جامعه را میخشکاند. «عبداالرحیم پیرسته انوشه»، در کتاب «رد پای اشراف» با همین نگاه به سراغ تاریخ رفته و سیری در زندگی اشراف و زرسالاران جوامع داشته است. کسانی که با قدرت و نفوذشان، با انبیای الهی و صالحان مخالفت کردند و سعی و تلاششان را بر این گذاشتند که ندای توحید از ناحیه انبیا و ائمه معصوم به گوش مردم، خصوصا مستضعفان جامعه نرسد. در مقابل، همه انبیا و ائمه، تمام تلاش خود را به کار بستند تا با سرمایه داران تبهکار، مبارزه کنند و پیام الهی و سنت پیامبر اکرم را در جامعه بر اساس عدالت به اجرا بگذارند تا ریشه فقر، تبعیض و فاصله طبقاتی را در جامعه از بین ببرند.