درۀ وحشت، درهی وحشت آرتور کانن دویل مترجم: مژده دقیقی انتشارات هرمس دره وحشت چهارمین و آخرین رمان شرلوک هولمز توسط سر آرتور کانن دویل است. این داستان برای نخستین بار در مجله استرند بین سپتامبر 1914 تا مه 1915 منتشر شد. این رمان همچنین یکی از 4 داستان بلند شرلوک در میان 60 داستان، می باشد. وجه تمایز این کتاب با بقیه داستان های شرلوک هلمز، در این است که در داستان های کوتاه، در تمام داستان، شرلوک حضور دارد. در داستان های بلند هم، در بیشتر فصلها حاضر است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «اسم من شرلوک هولمز است، کارم دانستن چیزهایی است که دیگران نمی دانند... روشی که هولمز از آن استفاده می کرد و در سراسر دوران حرفه طولانی خود آن را تکامل بخشید، مایه شگفتی مردم اروپا شد و او را در میان صاحب نظران جنایت در جایگاه اول قرار داد. می گفت روش هایش مبتنی بر سه ویژگی است: مشاهده، استنتاج و دانش. این سه ویژگی همواره در پرونده های مطرح شده در داستان های او مشهود بود و هر سه آن ها مشاهده گر معمولی را بسیار به حیرت می انداخت، تا زمانی که خود کارآگاه آن ها را توضیح می داد و در این موقع بود که روشن می شدند و از کنارش می گذشتند.
شرلوک هولمز شخصیتی داستانی است که شهرتش از شهرت خالق خود، سِر آرتور کانن دویل، فراتر رفته است. کارآگاهی که نفس کار برایش اهمیت زیادی دارد. او هرگز به دنبال کارهای آسان و پیشپا افتاده نیست و پروندههایی را میپذیرد که پیچیدهاند و گشودن راز نهفتۀ آنها تلاش و دقت و تفکر بسیار میطلبد. به همین دلیل هرگاه پلیس رسمی بریتانیا، اسکاتلندیارد، در حل معمای پروندهای جنایی درمیماند دست به دامان او میشود تا او با قابلیتهای خارقالعادهای که دارد گره از کارشان بگشاید. چراغ راه او عقل است و در تمامی مراحل حل معما و یافتن عامل جنایت از گردآوری شواهد گرفته تا استنتاج منطقی از مسیر عقلانی خارج نمیشود. شاید محبوبیت زیاد هولمز در میان خوانندگان به این دلیل باشد که او علاوه بر کاردانی و تیزهوشی، وجدان بیداری نیز دارد و هماره نگران است که مبادا اقدامات او گناهکاری را به عقوبتی شدیدتر از آنچه سزاوار است گرفتار کند. «برق نقرهای» دومین کتاب از مجموعه داستانهای شرلوک هولمز است که شامل شش داستان: انگشت شست مهندس، اشرافزادهٔ مجرد، نیمتاج یاقوت، آلشهای سرخ، برق نقرهای و ماجرای کشتی گلوریا اسکات میشود.