یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب، به ذکر خاطرات و جانفشانیهایش در راه انقلاب میپردازد تا به همگان یادآوری کند که مردان تنها مبارزان این عرصه نبودند و زنانی هم بودند که زنانه بر سر اعتقادات و آرمانهایشان جنگیدند تا این پیروزی را نصیب مردم ایران کنند.
«استیو جابز غلط کرد با تو» تلاشی است برای ثبت تجربه شخصی از محیط کار در شرکتهای فناور ایرانی. بیشتر روایتهایی را که از کسبوکارهای نو خواندهایم، مدیران و بنیانگذارانی نوشتهاند که با ثبت روایت پیروزی یا شکستشان هم در پی برندسازیاند. اما از هزاران نفری که در مشاغل میانی و ردههای پایینتر کار میکنند معمولا روایت مستند و خاطرهای در دست نیست. «استیو جابز غلط کرد با تو» از این نظر ارزشمند است که بازتولید همان ادبیات موفقیت مرسوم به حساب نمیاید؛ روایتی است نقادانه با طنزی گزنده از زندگی روزمره در کسبوکارهای نوپا.
کتاب حالات و مقامات م. امید مجموعه مقالاتی از محمدرضا شفیعی کدکنی است. او این مقالات را در طی نیم قرن نوشته و جمعآوری کرده است. نویسنده در ابتدا به بیوگرافی مهدی اخوان ثالث میپردازد. روایت زندگی اخوان ثالث در این بخش گرداوری شده. بخش دوم کتاب مقالهها و تحلیلهای نویسنده از شعر اخوان ثالث را در بر دارد.
خاطرات دکتر حسین امیرعبداللهیان از جنگ سوریه بخشی از کتاب: بخشهای اطلاعاتی ما مستندات فراوانی در دست دارند که تأیید میکند هدف اصلی ایجاد داعش و بحران بزرگی که برای منطقه ایجاد شد محور مقاومت و ایران است. قرار بود بحران در ادامه به کشور ما منتقل بشود. این نقشهای بود که در سطح کلان برای منطقه و ما کشیده شد. کشورهای منطقه هم هر کدام، بر اساس درکی که از موضوع داشتند، وارد این ماجرا شدند.پس از سقوط شهر موصل در عراق، داعش به پیشروی ادامه داد و به نزدیکی بغداد رسید. از آنطرف تا پنجاه کیلومتری کربلا پیش رفت و از اینطرف در استان دیالی تا نزدیک مرزهای ایران جلو آمد. همانگونه که قبلاً گفتم، در این وضعیت، شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت که اگر آنها به فاصلة چهلکیلومتری مرز مشترک با ایران رسیدند، به آنها حمله شود. این تصمیم اجرا هم شد. وقتی تقریباً به چهل کیلومتری مرز مشترک ایران و عراق رسیدند، نظامیان جمهوری اسلامی آنها را هدف قرار دادند و توانشان در استان دیالی عراق کاملاً در هم شکست. تردیدی وجود ندارد که اگر مقابلة بهموقع با نیروهای داعش در داخل خاک عراق صورت نمیگرفت، وارد خاک ایران میشدند.
نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد در قالب سه کتاب تدوین شده است: کتاب اوّل شامل نامههای دانشور به آلاحمد در سفر آمریکای دانشور (۱۳۳۲ـ۱۳۳۱) که پیش از این منتشر شده است، کتاب دوم شامل نامههای آلاحمد به دانشور در همین سفر (کتاب حاضر) و کتاب سوم شامل نامههای دانشور و آلاحمد به یکدیگر در چند سفر مختلف در سالهای نیمه اوّل دهه چهل. توصیف دقیق، ذکر جزئیات و تصویر بیکم و کاست واقعیتها و ماجراها نامهها را به سندی بیمانند تبدیل کرده است. این دقّت و جزئینگری در بازگویی مسائل مرتبط با زندگی خصوصی نویسنده نیز دیده میشود: از چای خوردن، غذا پختن، قیمت سیمان و آجر تا خصوصیات صاحبخانه و چگونگی استحمام و نظافت. آلاحمد در عرصه عمومی نیز با همین تندی و صراحت رفتار میکند و سخن میگوید. توصیف دقیق و مبتنی بر جزئیات حوادث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دوره که توأم با استنباطها و برداشتهای خاص خود او است، به نامهها ارزش و اهمیت خاصی داده است.
انتشارات: ابراهیم هادی ادامه زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی «سلام بر ابراهیم» کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است. این کتاب ادامه زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار شهید ابراهیم هادی است که بخش اول ان قبلا در ادب بوک منتشر شده است. این کتاب علاوه بر زندگینامهای مختصر، خاطراتی از دوستان و اعضای خانواده این شهید بزرگوار و مفقودالاثر دارد. این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند.
کتاب دهکده خاک بر سر که با لحنی طنز درآمیخته شده، خاطرات سفر هجده ماهه به لوزان فائضه غفارحدادی را همراه با فرزند 4 ساله و جنین در شکمش روایت میکند. طنز این کتاب به قدری در همه جای آن دیده میشود که حتی قسمتهایی که شما انتظار شوخی و لبخندی ندارید باز هم با طنزی دلنشین روبهرو میشوید و لبتان به خنده باز میشود. غفار حدادی تلاش کرده در کتاب خود صادقانه دقیقاً آن چیزی را که اتفاق افتاده بازگو کند و موارد اضافه دیگر را به روزنوشتهای خود اضافه نکند. به طور مثال اگر از چیزی آگاهی نداشته، صریح به آن اعتراف کرده و حسی که در لحظه حادثه داشته را بیان میکند. از همین رو شما احساس نمیکنید که راوی چیزی را از شما پنهان کرده است. راوی که مدام در پی یافتن جوابهای قانع کننده برای پرسشهای ذهنیاش میگردد، وقتی به بهانه مهدکودک فرزندش و یادگیری زبان، وارد مرکز زنان شهر لوزان میشود، به یک کنشگر فعال اجتماعی بدل میگردد. فائضه غفارحدادی در مقدمهای که برای کتابش نوشته این نکته را بیان کرده که: «اسم این کتاب را سفرنامه نمیگذارم. چرا که به آن نیت نوشته نشده و شبیه سفرنامههای رایج هم نیست که شاید پیش از این خواندهاید. اینها در واقع ادامه همان روزنوشتهایی هستند که از زمان دبیرستان برای دل خودم مینوشتم. همه احساسات، عواطف، مشاهدات و نتیجهگیریهای این کتاب را بعد از شش – هفت سال که از نوشتنشان گذشته، به تلنگر یکی از اساتید دنیای ادبیات به قضاوت همگانی میگذارم.»