محمد قاضی، مرد دوست داشتنی عرصه ی ترجمه ی ایران است که با بازگردانی های بی عیب و نقص خود، نقش زیادی را در آشنا کردن مخاطب ایرانی با چندین مجلد از بزرگ ترین آثار ادبی دنیا، ایفا نموده است. آثاری که کمتر کسی جرات رفتن به سمت آن ها و درگیر شدن با هیولای قدرتمند ادبیاتشان را داشته است. اما قاضی که قدرت ادبی خود در زمینه ی ترجمه را با بازگردانی اثری همچون دن کیشوت سروانتس و زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس اثبات کرده، نام خود را برای همیشه بر لوح تاریخ ترجمه ی ایران حک کرده است. اما کتاب خاطرات یک مترجم، نشان می دهد که قاضی به جز مهارت در زمینه ی نویسندگی و بازگردانی، فردی ماهر در زیستن و اداره ی حیات بود. این کتاب بیشتر از این که به وقایع حرفه ای و اتفاقات مربوط به عملکرد مترجمی او بپردازد، از روزمرگی های و زندگانی پرشور وی سخن به میان آورده است. محمد قاضی از جمله انسان هایی بود که قدر زندگی را می دانست و با تمام وجود زندگی می کرد. او به خود لقب زوربای ایرانی را داده بود که حقا لقبی برازنده است چون کمتر کسی پیدا می شود که پس از درگیری با یک بیماری سخت مثل سرطان حنجره و از دست دادن صدا به مدتی قریب به بیست سال، همچنان از تک و تا نیفتد و شور زندگی در او ادامه دار باشد. وی حتی در این دوره از زندگی هم دست از کار نکشید و به همین دلیل بسیاری از این شخصیت بزرگ ادبی با لفظ حنجره ی ترجمه یاد می کنند. کتاب خاطرات یک مترجم مجموعه اتفاقات شیرین و جالب توجهی را تا سال پنجاه و هفت دربرگرفته که خواندن آن، مخاطب را با سرشت تسلیم ناپذیر و مثال زدنی محمد قاضی آشنا می سازد.
"سعدی" به قلم "ضیاء موحد"، همانقدر که عنوان آن موجز و گویاست، به شیخ اجل "سعدی شیرازی" اختصاص دارد و به دور از هر گونه گزافه گویی، او را به مخاطب می شناساند. استاد "ضیاء موحد"، در کسوت یک استاد فلسفه و منطق و همچنین شاعر، ابعادی از حیات "سعدی" را مورد بررسی قرار می دهد که تمام ویژگی های شاخص حیات، شخصیت و آثار "سعدی" را معرفی می نماید. کتاب با پرداختن به تولد و وفات شیخ مشرف الدین سعدی شیرازی آغاز شده و سپس زمانه و عصر او و همچنین بازگشت وی به شیراز را بررسی می کند. "ضیاء موحد"، عملکرد "سعدی" را به عنوان شاعری ناصح زیر ذره بین می برد و ادبیات پندآموز وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد. او همچنین از جنبه های عاشقانه ی آثار سعدی نیز غافل نشده و علاوه بر بررسی غزل های عاشقانه، به غزلیات عارفانه، پندآموز و تلفیق ادبیات پندآموز وی با شعر غنایی پرداخته است. "ضیاء موحد" در بخشی تحت عنوان تاملاتی در سبک آثار "سعدی"، موضوعاتی نظیر واژگان "سعدی"، زبان محاوره و تناظر ترتیب نحوی و معنایی را در آثار او بررسی می کند. وی همچنین به طور ویژه به گلستان و وزن نثر آن اشاره می کند و ساختار زبان عربی در قلم "سعدی" را مورد توجه قرار می دهد. شعر تصویری و شعر گفتاری از دیگر بخش های کتاب "سعدی" به قلم "ضیاء موحد" است و ایجاز و حذف، قطعه سرایی و زبان و شخصیت نیز در آثار "سعدی" بررسی شده است. در پایان کتاب بخشی تحت عنوان مطالعه ی بیشتر قرار گرفته که امکان کند و کاو بیشتر را برای خوانندگان فراهم می کند.
کتاب استانبول نوشتهی اورحان پاموک و ترجمهی شهلا طهماسبی است. اورحان پاموک رماننویس و فیلمنامهنویس اهل ترکیه است که در سال ۲۰۰۶ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. او یکی از مشهورترین نویسندگان ترکیه محسوب میشود که کتابهایش به 63 زبان دنیا ترجمه شدهاند. از آثار برجستهی او میتوان به «قلعهی سفید»، «کتاب سیاه»، «زندگی تازه»، «نام من سرخ»، «برف» و «استانبول: شهر و خاطرهها» اشاره کرد.
اد کتمول بنیانگذار شرکت پیکسار و مدیرعامل کنونی پیکسار و دیزنی در کتاب جذاب و خواندنیِ شرکت خلاقیت از مسیر شگفتانگیزی که طی کرده گفته، از رسیدن به رؤیاهایش، از ساختن ذرهذرهی پیکسار و انقلابی که همراه با استیو جابز و جان لستر ایجاد کرده و البته از کارکردن با استیو جابز. این کتاب راهنمای خلاقبودن است، راهنمای کوتاهنیامدن در مسیرِ رسیدن به رؤیاها، راهنمای شکستخوردن و دوبارهبرخاستن، راهنمای ساختن محصولاتی بینقص از مدیری که کتابش را با این جمله تمام کرده است: عالیکردنِ محصول هدف است.
کتاب دهکده خاک بر سر که با لحنی طنز درآمیخته شده، خاطرات سفر هجده ماهه به لوزان فائضه غفارحدادی را همراه با فرزند 4 ساله و جنین در شکمش روایت میکند. طنز این کتاب به قدری در همه جای آن دیده میشود که حتی قسمتهایی که شما انتظار شوخی و لبخندی ندارید باز هم با طنزی دلنشین روبهرو میشوید و لبتان به خنده باز میشود. غفار حدادی تلاش کرده در کتاب خود صادقانه دقیقاً آن چیزی را که اتفاق افتاده بازگو کند و موارد اضافه دیگر را به روزنوشتهای خود اضافه نکند. به طور مثال اگر از چیزی آگاهی نداشته، صریح به آن اعتراف کرده و حسی که در لحظه حادثه داشته را بیان میکند. از همین رو شما احساس نمیکنید که راوی چیزی را از شما پنهان کرده است. راوی که مدام در پی یافتن جوابهای قانع کننده برای پرسشهای ذهنیاش میگردد، وقتی به بهانه مهدکودک فرزندش و یادگیری زبان، وارد مرکز زنان شهر لوزان میشود، به یک کنشگر فعال اجتماعی بدل میگردد. فائضه غفارحدادی در مقدمهای که برای کتابش نوشته این نکته را بیان کرده که: «اسم این کتاب را سفرنامه نمیگذارم. چرا که به آن نیت نوشته نشده و شبیه سفرنامههای رایج هم نیست که شاید پیش از این خواندهاید. اینها در واقع ادامه همان روزنوشتهایی هستند که از زمان دبیرستان برای دل خودم مینوشتم. همه احساسات، عواطف، مشاهدات و نتیجهگیریهای این کتاب را بعد از شش – هفت سال که از نوشتنشان گذشته، به تلنگر یکی از اساتید دنیای ادبیات به قضاوت همگانی میگذارم.»
معصومه رازمهری در کتاب یکشنبه آخر به عنوان یک زن رزمنده از خاطرات خود سخن میگوید. او در سالهای جنگ دفترچه یادداشت کوچکی داشته که گاه و بیگاه چیزهایی در آن مینوشته است. این دختر خرمشهری با شروع جنگ پا به جبهه میگذارد و تا پایان آن، عمر و بهترین لحظات زندگیاش را صرف کمک به رزمندگان میکند. یکشنبه آخر دارای لحنی ساده و صمیمی است که باعث میشود، بار دیگر عظمت جنگ را احساس کنید. ماجرای کتاب «یکشنبه آخر» کاملا مستند بوده و نویسنده آن را با حوادث اجتماعی پیوند زده است؛ همچنین در خاطرهنویسی حسهای فیزیکی همچون رنگ و بو و توصیفات، میتوانند در ترسیم فضای اجتماعی مفید باشند. یکشنبه آخر در این موضوع موفق بوده و کار نویسنده آن، راضیکننده به نظر میرسد. از طرف دیگر نگاه طنزآمیز راوی و خاطرات در آن طنز تلخی ایجاد کرده که جالب توجه است؛ رامهرمزی در سختترین شرایط هم لبخند را فراموش نکرده و امیدوار بوده است.