بازشناسی هویت ایرانی اسلامی نویسنده: دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران «بازشناسی هویت ایرانی اسلامی» نوشته علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نواندیش دینی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «امروز فرهنگ موضوع تحقیقات، نظریات و مباحث بسیار مفصل و گستردهای شده است. از هنگامی که مذهب به عنوان روح حاکم در غرب کنار رفت و سپس دوران تابناکی فلسفهها در قرن هجدهم و نوزدهم به تاریکی گرایید و متعاقب آن غلیان ایدئولوژیها که با ادعای جانشینی مذهب و نجات کامل بشریت از همه رنجها و گمراهیهایش در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به میدان آمده بودند از جوش و خروش افتاد و بورژوازی غربی که وعده تحقق بهشت موعود را در روی زمین به کمک تکنولوژی و بر اساس اکونومیسم و لیبرالیسم فردی میداد. در برابرش مارکسیسم که از رستگاری انسان ستمدیده به کمک تکنولوژی و بر اساس کمونیسم و دیکتاتوری طبقاتی دم میزد، هر دو پس از نیل به هدفهای خویش سرابهایی متفاوت را پیش چشم انسان پدیدار کردند که در آن، قدرت اولی زاده استثمار حیلهگرانه طبقات تهیدست و استعمار جنایتکارانه ملتهای فاقد صنعت و قدرت در جهان بود و قدرت دومی ناشی از سلب قدرت از همه و تمرکز همه چیز انسانها در دستهای جبار دیکتاتوریای که با قتلعامها و خشونتهای افسانهای و ریشهکن کردن همه افکار و عقاید و محو همه ملیتها و اصالتها شکل گرفته بود. اندیشههای آزاد و روحهای راهجوی به دو سرچشمهای که از آن دور میشدند، دوباره با نگاهی دیگر، چشم گشودند.»
هبوط نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران هبوط نوشته علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نواندیش دینی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «یکبار حادثه غریبی اتفاق افتاد. حادثهای! هرگز خود را چنین نیافته بودم. روزی در انبوه خلق، به قیافهای برخوردم که نمیشناختمش. او نیز مرا نمیشناخت. رد شدیم. برگشت نگاهم کرد. برگشتم نگاهش کردم. رد شدیم. برگشت نگاهم کرد و من کمی درنگ کردم، اما برنگشتم و نگاه نکردم. رد شدیم. این که بود؟ چهکار داشت؟ این از همان آدمهایی نیست که گاهی بیخودی میچسبند و پرحرفی میکنند و احوالپرسی و وراجی؟ چرا، این هم از همان لیوانهای نمک میوه است که یکباره جوش میکنند و کف میکنند و دل آدم را میلرزانند که الآن سر میرود، الآن میریزد، به سر و صورت آدم پشِنْک میکنند و دوتا پف که کنی، فرومینشینند و چند لحظه بعد میبینی لیوان خالی شد و تهش کمی آب مرده لعابی، مایعی زردرنگ مثل چرک، سرد و بیجوش و خروش ماند و دگر هیچ! ولش کن. برگشت نگاهم کرد؛ ایستاد و همچنان مرا مینگریست. متوجه شدم؛ به رو نیاوردم؛ رد شدم. صدا زد. گوش نکردم. داد زد. خودم را زدم به آن راه، یعنی که نمیشنوم. پیش آمد. دارد میآید. نه، ولکن نیست. تند کردم که بروم؛ کار داشتم، کارهای زیادی؛ خیلیها منتظرم بودند؛ بیتابانه چشمبهراهم بودند. تند کردم، نشد. دامن قبایم را گرفت که صبر کن. صبر کردم با دنیایی از بیزاری، دلخوری، نگرانی و خشم از این مزاحمت. باز گرفتار مزاحمت تازهای شدهام؛ باز مدتی از کارم بازمیمانم؛ خیالم را مغشوش میکند؛ ناراحتم میکند. خدایا از گیر این، چهجوری خلاص شوم؟»
فاطمه فاطمه است «زن (فاطمه فاطمه است)» اثری ماندگار از دکتر علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲) روشنفکر دینی معاصر است. کتاب حاضر شامل این آثار است: فاطمه فاطمه است، انتظار عصر حاضر از زن مسلمان، سمینار زن و متنی که از یک نوار گفتوگوی خصوصی پیاده شده است. این گفتوگو در زمستان سال ۱۳۵۵ (پس از آزادی دکتر از زندان) انجام گرفته و تحت عنوان «حجاب» معروف گردیده است. در این قسمت موضوعات مختلفی مورد بحث قرار میگیرد، ولی چون قسمت اعظم آن با مطالب بخشهای اصلی هماهنگی و نزدیکی دارد، به این مجموعه ضمیمه شده است. در مجموعه آثار این کتاب، دکتر علی شریعتی میکوشد تا ضمن بیان شخصیتی از اصلیترین چهره زن شیعه، از او به عنوان یک نمونه و الگو یاد کند که به تنهایی مبین ارزش زن در اجتماع و در نگاه اسلام است. او در این اثر میکوشد تا فاطمه(س) را نه به عنوان فرزند پیامبر که به عنوان زنی مستقل معرفی کند که بررسی شخصیت خود او، به تنهایی، وجههای از یک زن مسلمان را ترسیم میکند. در بخشی از کتاب میخوانیم: در آن همه مجالس مذهبی، فعالیتهای دینی، کارهای تبلیغی، درس قرآن و تفسیر و حدیث و فلسفه و عرفان و تاریخ، زن راهی نداشت. فقط و فقط در مجالس روضهخوانی، اجازهٔ نشستن در وضع مخصوصی را مییافت، آن هم تنها برای گریه کردن، که روضهخوان در ابتدا وقتی داشت به حساب خود حرف میزد و مطالب علمی! میفرمود، مخاطب اصلی مرد بود، زیرا زن سوادی و معلوماتی نداشت تا اگر مطلب، علمی یا در سطحی بالاتر از فهم عوام بود درک کند. فقط خطابهای مربوط به زنان از این قبیل بود: ساکت الخ ـ ساکت باش ضعیفه، درست باش، بچهات را خاموش کن ـ سرزنشش به زن و سخنش به مرد. و در پایان وقتی میخواست روضه بخواند و وارد گریز میشد، رو به زن میآورد.
آری اینچنین بودبرادر نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران
علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نو اندیش دینی است. این کتاب، سخنرانی علی شریعتی در ۱۸ آبان ۱۳۵۰ در حسینیه ارشاد است که بعدها آن را دوباره تنظیم و بخشهایی را به آن افزوده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «هر روز، خبر مرگ صدها نفر را به فرعون گزارش میکردند. وقتی دستههای تازهای از آفریقای سیاه میآوردند که هنوز با آب و هوای مصر و شرایط کاری چنین وحشیانه عادت نکرده بودند، آمار روزانه مرگشان بالاتر میرفت. در فصلهای مختلف سال این منحنی فرق میکرد و بیماریهای مسری چون وبا و طاعون... آمار مرگ این انسانها را به صورت یک قتلعام وسیع نشان میداد. پیداست که عواملی از قبیل تغییر وضع مزاجی فرعونها ـ که غالبا بیماری مرموزی هم داشته و حالاتی غیرعادی ـ و نیز تغییر شخص آنها و حتی نوع رفتاری که کارفرمایان و مأموران و سرکارگرانی که شیوههای مختلف را برای کار بیشتر کشیدن از برده تجربه میکردند و حتی تفنن به خرج میدادند و در انتخاب و ابتکار هر شیوهای آزاد بودند، در شماره مرگ اینان اثر مستقیم داشت. فرعون که خیلی مذهبی بود و به بقای روح و زندگی پس از مرگ سخت معتقد بود، دستور داد اینها را نزدیک آرامگاه خود وی دفن کنند تا همچنان که در زندگیشان نگهبانش بودهاند و جسمشان را به خدمتش گماشته بودند، در مرگ نیز نگهبانیاش کنند و روحشان را هم به کار خدمتش بدارند و نگهبان هرم وی باشند.»