کتاب بیست و سه قصه، شامل بیست و سه داستان کوتاه است که با محوریت پندآموزی و اخلاق نوشته شده اند. از میان داستانهای کتاب میتوان به عنوان های ذیل اشاره کرد: "خدا آگاه است و صبور"، دو پیرمرد"، "هر جا عشق هست، خدا هم هست"، "دختر بچه های عاقل تر از مردها"، "الیاس"، "سه تارک دنیا"، "بچه جن و تکه نان"، "چه مقدار زمین نیاز است"، "طبل تو خالی"، "گناهکار پشیمان"، "قهوه خانه سورات"، "بسیار گران"، "کار، مرگ، بیماری" و "پسر خوانده". داستان های تولستوی با داستانهای مثنوی مولوی شباهت های غیر قابل چشم پوشی دارد. برای نمونه داستان"پسرخوانده"، شبیه داستانی از مولوی است که در آن، مردی از حضرت موسی میخواهد که خداوند کاری کند تا او بتواند زبان حیوانات را بفهمد. تولستوی و مولوی از این وجه که هردو با استناد به کتابهای مقدس خود، داستانهای اخلاق محور مینویسند، شباهت بسیار دارند؛ گویی تولستوی از این منظر، مولوی روس است که این بار با تکیه بر پندهای اخلاقی کتاب مقدسش انجیل، در بستر آن فرهنگ، داستان سرایی میکند. لودویک ویتگنشتاین، فیلسوف برجسته ی معاصر که شیفته ی عرفان بود، در نامه ای به راسل، که او نیز از فلاسفه ی برجسته ی سده ی بیستم میلادی بود، مینویسد: " داستانهای تولستوی را، که تازه منتشر شده، خواندم. عالی است. اگر نخوانده ای بگیر و بخوان. "