درامدی بر اساطیر ایران: انسان همیشه به جهان گرداگرد خود توجه داشته است. از این رو اسطوره، بیان و نمودگاری است از ”شناخت“ انسان از جهان که، گذشته از صورت ظاهر، برای انسان دارای معنایی باطنی و پنهانی نیز است. اسطوره از جهان، طبیعت، خدایان، دیوها و خلاصه از زندگی مادی و معنوی انسان پیشین سخن می گوید. اساطیر نه تنها رابطة انسان را با نیروهای مابعدالطبیعی رقم می زند بلکه تعیین کنندة ارتباط انسان با ادبیات، موسیقی، نقاشی، قصه ها و باورهای عامیانه، هنر و ”معرفت“ غیرعلمی است. بنابراین جای هیچ تردیدی نیست که برای شناخت عمیق فرهنگ یک ملت نمی توان از اساطیر آن بی خبر بود، چراکه اساطیر با جهان فرهنگی ای که بنیاد می گذارد تصویری از عشق و نفرت، ثروت و قدرت، امر جنسی، مرگ و ترس ترسیم می کند.
"در سوگ و عشق یاران" کتابی است از "شاهرخ مسکوب" که نوشتههای آن مانند نهر آبی تمیز و سرد است که در وسط یک قبرستان، آرام آرام جریان دارد. کسی نمیداند سرچشمهی این نهر کجاست و وقتی ناپدید میشود به کجا می رود. با این وجود، تازگی و روحافزاییاش ملموس است. هوای سطرهای "شاهرخ مسکوب" در کتاب "در سوگ و عشق یاران" سرد است و وقتی به خطوط آن نگاه میکنید، میبینید که این تصویر ثابت رنج و اندوهی مضاعف است و شرحنامهی زخمی است بر روح که جای آن تا ابد باقی است. "شاهرخ مسکوب" مرگ رفیق شاعرش را در هوای سرد زمستان به تصویر کشیده شده است و در سوگ و یاد باقی یاران، قلم زده است. این اثر یک تعالی خیرهکننده و بینظیر از رنج جدایی و نوحهای از درد غیر قابل درمان مرگ است.