«به هم رسیدن در میانسی» روایت نوجوانی به نام «شکرا...» است که بهواسطه برادر ناتنیاش «زکریا»، ناخواسته وارد فضای مبارزات علیه رژیم پهلوی میشود و اتفاقاتی خواندنی برای او رقم میخورد. این رمان حول محور تلاش شکرا...برای نجات زکریا است که بهواسطه مبارزات انقلابی تحت تعقیب ساواک قرارگرفته است میچرخد. شکرا... عزم خود را جزم میکند تا هر طور شده مانع از دستگیری زکریا توسط ساواک شود. شکرا... در میان روایت داستان و تلاش برای سردرگم کردن مأموران در دستگیری زکریا، گهگاه نقبی به گذشته میزند و با روایت داستانی فرعی به عمق ماجرا میافزاید. رمان «به هم رسیدن در میانسی» رویهمرفته، روایت خوشخوانی از زندگی نوجوانان است با همان طنازیها و اضطراب و هوس قهرمان شدن که در «به هم رسیدن در میانسی» بهخوبی با زبان داستان عجین شده و خواننده در فرازوفرودهای آن با هم ذات پنداری باشخصیت اصلی گامی مهم در ارتباط برقرار کردن با داستان برمیدارد.
این رمان، روایت گر استعفا و تبعید رضاشاه پهلوی به خارج از کشور است، زمانی که کشور در اشغال متفقین قرار دارد. در آن هنگام پهلوی دوم با خانواده سلطنتی به شهرهای ایران از جمله تهران، اصفهان، یزد، بندرعباس سفر می کند و در این سفر چند نوجوان با آنان دیدار می کنند. نویسنده با نگارش «باغ خرمالو»، در حقیقت شخصیت شکست خورده یک دیکتاتور را به تصویر کشیده است. این رمان در نهمین جشنواره داستان انقلاب اثر برگزیده شده و همچنین اثر شایسته تقدیر در جشنواره قلم زرین شناخته شده بود. این رمان نوجوان در مدت زمان کوتاهی به چاپ هفتم رسیده است.