«سنگ صبور» مجموعه داستانهای کوتاهی از راضیه تجار نویسنده و محقق معاصر است. تجار تا کنون مسئولیتهای ادبی ـ هنری زیادی را بر عهده داشته است. رمانهای «کوچه اقاقیا»، «نرگسها» و «هفت بند» او بهعنوان رمان برتر یک دهه در آموزش و پرورش انتخاب شدهاند. داستانهای این کتاب درباره عشق و ازدواج و مسایل مربوط به آنند.
این کتاب حاصل تحقیقات محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر اسلام (ص)، در قالب داستانی و به لحنی شاعرانه است. این اثر، پس از چاپ به صورت کتاب در دو قالب ویژه نوجوانان و بزرگسالان موفق به دریافت جوایز معتبری از سوی جشنوارههای کشوری قرار گرفت. که از آن جمله میتوان به عنوان اثر برگزیده دومین جشنواره قصههای قرآنی، پیامبران و ائمه» (مربوط به بررسی کتابهای ده سال سالهای ۱۳۷۴تا ۱۳۸۴) برای آن اشاره کرد. در کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» گرچه نویسنده در پرداخت به سیره و زندگی حضرت محمد(ص) به منابع تاریخی استناد کرده ،اما بهرهگیری وی از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیتهای فرعی و توصیف مکانها و اشیاء،نیز به وضوح مشهود است.
آنچه در اولین مواجهه با رمان«شب ایوب» بیش و پیش از همه جلوهگری میکند، نثر ریزبافت، خوشآهنگ و پخته داوود غفارزادگان است. بعد، همین نثر زیبا میشود دلیل و راهنمای مخاطب که «شب ایوب» را به دست بگیرد و با لذت دنبال کند. غفارزادگان در این رمان، قصه ایوب را روایت میکند که ترکشی در نزدیک شاهرگ گردنش دارد.
کتاب غیر از خدا هیچکس نبود نوشتهی محمدرضا سرشار، دربردارندۀ داستانهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان سالهای آخر دبستان و دوره راهنمایی است که سالهای گذشته در مطبوعات به چاپ رسیده. غیر از خدا هیچکس نبود متشکل از پنج قصه کوتاه با عناوینی نظیر «هوش ثروت است»، «ایثار»، «سود تجارت»، «حامد، پسر ایوب» و «پزشک زیرک» است.
استان، یک قالب روایی- ادبی است که در آن، به اقتضای نوع، تمام بخش یا فرازی از زندگی یک یا چند شخصیت که در وضعیتی ویژه قرار گرفتهاند، به تصویر کشیده میشود. کتاب «قصه پر غصه ما» مجموعهای از داستانهای واقعی است که فضای اجتماعی را از دید کودکان و نوجوانان روایت میکند، این داستانها واقعیتگراست و طی سالهای گذشته به صورت پراکنده در نشریات مختلف چاپ شده بود.
«اسماعیل» نام رمانی از امیر حسین فردی است. ماجرا در یک محله به اسم قنبرآباد میگذرد. راوی داستان دانای کل است. اسماعیل زاغو که جوانی زیبارو، بلوند، کتابخوان و ورزشکار است به قهوه خانه علی خالدار رفت و آمد می کند.
رمان شاه بیشین داستانی از زندگی محمدرضا شاه پهلوی است. این کتاب با نوع روایت خاص دوم شخص از دو سطح و لایه اصلی تشکیل شده است: الف) روایتهایی از نگاه واپسین پادشاه ایران زمین بر روی تخت بیمارستان و همسر او. در جریان این روایت ها، نویسنده در کنار بستر بیماری شاه حضور دارد و به شکلی نامریی، به توصیف حالات و روحیات او می پردازد. ب) روایتهای شخصی نویسنده که در جریان آن به گذشته خانوادگی خود نقب می زند و خاطراتی را از زمان سپری شده به تصویر می کشد و با این رفت و برگشتها و پرشهای زمانی و مکانی، لایه های داستانی جدیدی را به وجود می آورد.
در این رمان سرباز و ستوانی عراقی به منطقهای کوهستانی در شمال شرقی عراق مأمور میشوند. عراق قصد دارد جبهه جدیدی در این منطقه باز کند. به همین سبب این افراد برای دیدبانی و تعیین وضعیت نیروهای ایرانی به منطقه فرستاده شدهاند. سرباز، فردی درونگرا و مغموم است. او پیش از این در مناطق دیگری نیز جنگیده است و خاطرات تلخی از آن زمان به یاد دارد. تصویر کشتگانی که در آبراههای هور افتادهاند و موشهایی که همه جا در کمینند تا اجساد مردگان را غارت کنند، کابوس خواب و بیداری اوست. در مقابل، ستوان سرزنده و شوخ طبع است. جثه لاغری دارد اما با این حال اهل شوخی و مزاح است. گویا به مرگ نمیاندیشد. سرباز و ستوان راه سخت کوهستانی را در شرایطی که زمین از برف پوشیده شده است طی میکنند. سرباز چون ستوان را برخلاف خود میبیند و او را بیاعتنا به دلهرههای مرگ مییابد در موردش تردید میکند.
«استیو جابز غلط کرد با تو» تلاشی است برای ثبت تجربه شخصی از محیط کار در شرکتهای فناور ایرانی. بیشتر روایتهایی را که از کسبوکارهای نو خواندهایم، مدیران و بنیانگذارانی نوشتهاند که با ثبت روایت پیروزی یا شکستشان هم در پی برندسازیاند. اما از هزاران نفری که در مشاغل میانی و ردههای پایینتر کار میکنند معمولا روایت مستند و خاطرهای در دست نیست. «استیو جابز غلط کرد با تو» از این نظر ارزشمند است که بازتولید همان ادبیات موفقیت مرسوم به حساب نمیاید؛ روایتی است نقادانه با طنزی گزنده از زندگی روزمره در کسبوکارهای نوپا.
«کوچک و سخت» جستاریست متفاوت از مادری و ادبیات؛ ژرفاندیشیهای نویسندهای که با نگاه به فیلمها، قصهها و رمانهای آشنا، افسانههایی از ادبیات ژاپن، روابط پنهان گفتمان قدرت و مسائل روزمرهی زندگی معاصر از تجربهی مادری آشناییزدایی میکند و جسورانه برخی افکار و احساسهای مشترک و بهزباننیامدهی زنان را با مخاطب در میان میگذارد.
کتاب «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد» نوشتهی «علیاکبر شيروانی» سال 1396 منتشر شد. این کتاب روایت مسافران قاجاری از شهر سنپترزبورگ روسیه است. در زمان قاجار سفر درباریان و افراد طبقهی بالای جامعه به کشورهای مختلف ازجمله اروپا رواج پیدا کرد. در این دوران به دلیل رونق حملونقل سفر به شهرهای دور آسانتر از قبل شد و افراد زیادی به کشورهای مختلف سفر کردند و بافرهنگ و زبان جدید آشنا شدند. این سفرها افکار و عقاید ایرانیان را بسیار تغییر داد و آنها را با جهانی دیگر آشنا کرد. «علیاکبر شيروانی» نویسندهی جوان ایرانی براساس سفرنامههای دوران قاجار مجموعهی «تماشای شهر» را به نگارش درآورده است که شامل پنج کتاب «سنپترزبورگ موزیکانچی دارد»، «پاریس از دور نمایان شد»، «بمبئی رقص الوان است»، «قهوهی استانبول نیکو میسوزد» و «آسمان لندن زیاده میبارد» است. هر کدام از این آثار روایت مسافران دوران قاجار از یک کشور است که خواندن آنها بسیار دلنشین است. «علیاکبر شيروانی» در رابطه بااهمیت سفرنامه گفته است: «مسافر میلی غریب دارد که صدای شهرهای دیگر را به گوش دیگران برساند. تمامی تجربهی نابی که از شنیدن موسیقی، حتی بدآهنگ شهرهای دیگر برای مسافر بهدستآمده قابلانتقال نیست، اما تلاش برای انتقالش پیدایش سفرنامه را رقم زد.»
رمان محرمانه میلان، روایتی جذاب از دل مهاجرت است. روایتی از مهاجرینی بیسرزمین که به هر کجا دست دراز کنند، جایی برای زندگی آنان نیست. تصویری تمامنما از انسان معاصر در جامعه غرب است. اویی که خانه ندارد. نویسنده شخصیتها را به خوبی پرداخته است. انسانی که از افغانستان تا ایران و ترکیه و بعد هم اروپا طعم آوارگی و غربت را میچشد. رمان به واقع این سئوال را مطرح میکند «وطن کجاست؟ و انسان امروز کجا را میتواند به عنوان وطن برگزیند؟»
پشت دیوارهای زندان، جاییست که کنجکاوی همهٔ ما را برمیانگیزد. هرچیزِ ناپیدا یا نیمهپیدایی، تعلیق دارد. یونس عزیزی بهسراغ این تعلیق رفته است و از زندان روایت کرده است؛ جایی که جزئیات زیادی از آن نمیدانیم و همیشه در هالهای از ابهام بوده است برایمان. چپدستها روایت مردی بهنام آصف است که برای گذراندن دورهٔ سربازی، در زندان خدمت میکند. او، قربانی نقشه یک قاچاقچی برای جابهجایی مواد مخدر و درگیر حوادث پس از آن میشود. حالا مأموریت جدید آصف، فراریدادن زندانی است...
همه تیمور آقا محمدی همه، روایتی جذاب و تاثیرگذار و غافلگیر کننده دارد. در رمان «همه» نوشته تیمور آقامحمدی، پدر خانوادهای، بعد از بازنشستگی «همه» را رها میکند و میرود و حالا این رفتن و چرا رفتن، به اولین معمای زندگی مشترک آیدین و ناهید (دختر خانواده) تبدیل میشود که هیچ شباهتی بههم ندارند، اما درگیر یک سوالِ ذهنی مشترک و تلاش برای پاسخدادن به آن میشوند.
زندهام که روایت کنم، بیشک، یکی از کتابهای انگشتشماری است، که طی دههی گذشته، میلیونها نفر از شیفتگان ادبیات ناب و والا چشم به راهش بودهاند: بازآفرینی موجز دوران سرنوشتساز زندگی گابریل گارسیا مارکز. در این روایتِ پرشور، نویسندهی نامدار کلمبیایی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات در ۱۹۸۲ خاطرات دوران کودکی، نوجوانی و نخستین سالهای جوانیاش را، با صداقتی بینظیر، به خواننده پیشکش میکند؛ سالهایی که تخیل بارورش را غنا بخشیدند و زمینهساز پدیداری برخی از برجستهترین و ماندگارترین داستانهای کوتاه و رمانهای زبان اسپانیایی شدند، که از جایگاه و اهمیتی بنیادین و اساسی برخوردارند.
داستان مردی به نام اوه زندگی پیرمرد 59 ساله ای را به تصویر کشیده است که به علت کهولت سن از محل کارش اخراج شده و چند سالی است به عنوان مدیر محله تمام فعالیت های محله را زیر نظر دارد تا همه چیز به نحو احسن پیش برود. همسایه ها این پیرمرد را به عنوان یک مرد خشن و عبوس می شناسند چرا که همیشه اوه با همسایه ها به دلیل رعایت نکردن نظم و یا آوردن ماشین اضافه داخل محل بحث می کند. اما کسی از سرنوشت و زندگی اوه، این پیرمرد خسته و عبوس ندارد. چه کسی می داند که او بعد از فوت همسری که زندگی عاشقانه و خاصی را با او پشت سر گذاشته است چه رنجی کشیده است و چرا دیگر توان ادامه زندگی بدون همسرش را ندارد؟ اوه بعد از فوت همسرش سونیا، به آدمی خشن و عبوس تبدیل می شود و رابطه خود را از همه اطرافیان و حتی همسایه های خود دور می کند. اوه بارها اقدام به خودکشی کرده و هر بار بنا به علت های غیر قابل باوری خودکشی نام کامی داشته است اما فکر مرگ هیچ گاه از ذهنش بیرون نمی رود. اما این تمام ماجرا نیست چرا که با ورود یک همسایه مهاجر جدید و سماجت های همسایگی او داستان کمی تغییر می کند. داستان از این قرار است که یک زن ایرانی به نام پروانه در صدد ارتباط برقرار کردن با همسایه خود اوه، بر می آید و در ابتدا با بد اخلاقی های این پیرمرد مواجه می شود اما داستان های جالبی که در طول داستان پیش می آید موجب می شود تا اوه پیرمرد نا امید از زندگی کمی به زندگی برگردد و از حال خوش روزهای پایانی زندگی اش لذت ببرد.
فردريک بَکمَن، وبلاگنويس و نويسنده جوان و بسيار موفق سوئدي، سال ۱۹۸۱ در استکهلم به دنيا آمد. اولين اثر نويسنده، مردي به نام اُوِه است که در سال ۲۰۱۲ وارد بازار کتاب سوئد شد و بلافاصله با فروشي بيش از ششصد هزار نسخه، در صدر پُرفروشترين کتابهاي سال قرار گرفت. مادربزرگ سلام ميرساند و ميگويد متأسف است، نيز با استقبال گستردهاي در سطح بينالمللي روبه رو شد و ماهها در ليست پرفروشترين کتابهاي سال ۲۰۱۶ قرار داشت. اين كتاب داستانی درباره زندگی و مرگ و همچنين يكي از مهمترين حقوق زندگی است؛ حق متفاوت بودن. داستانی در مورد السا دختری هفت ساله و مادربزرگ هفتاد و هفت ساله ديوانهای كه از بالكن آپارتمان خود با پينتبال به غريبهها در خيابان شليك میكند و در همان حال بهترين دوست السا هم به شمار میآيد. داستانی پر از عشق و اميد و بخشش و پذيرش تفاوتها. داستان زندگی السا شما را تا آخرين صفحه كتاب به دنبال خود میكشد. كتابی كه اگر خواندنش را از دست بدهيد، هرگز خودتان را نخواهيد بخشيد.
بیشتر رویدادهایی که در زندگی روای پیش می آید سخت و تأثیر گذار است و سخت تر از آن ها ضربه های عاطفی است که به او وارد می شود. اما راوی در آن فضایی که فقر مادی و فقر فرهنگی به هم آمیخته است به روش های گوناگون سهم خودش را از زندگی می گیرد. با شیطنت ها و بازی هایی که گاه آزار دهنده اند به زندگی سخت و محیط یکنواخت و خسته کننده ی خود تنوع می بخشد. گاه نیز در دنیای خیال خود را ارضا می کند. خواندن و نوشتن بهترین سرگرمی اوست. او در سیرج، کرمان، یتیم خانه و ... راه و رسم زندگی را می آموزد و تسلیم شرایط نمی شود و در هر حالتی به فکر هدف خویش است. نوجوانان در همانند سازی با این نویسنده ی مشهور کشورمان می آموزند که بایستی با ناملایمات زندگی خلاقانه و فعال کنار آمد.
داستانهای کوتاه خوش ساخت و عمیق فلسفی که قطعا توجه مخاطبان حرفه ای ادبیات داستانی را به خود جلب خواهندکرد. داستانهایی که از دل موقعیت های سادهء زندگی روزمره ما بیرون آمده اند.