کتاب برج ناز نوشته هادی حکیمیان است. این کتاب روایت آدمها است. نویسنده پیش از این کتابی نوششته است با نام برج قحطی که در آن محور اصلی داستانها شهر است و آدمها وسیلهای برای روایت محیط هستند اما این بار نویسنده در کتاب برج ناز به سراغ آدمها رفته است. در بسیاری از شهرهای سنتی ایران زندگی فردی هنوز معنا پیدا نکرده است و آدمها نمیتوانند به فردیت برسند زیرا سنت این اجازه را به آنها نمیدهد. در این کتاب شخصیت اصلی داستان سعی دارد این فردیت را پیدا کند اما برای تمام اتفاقات و حتی احساسات شخصیاش وظیفه دارد به اطرافیانش جواب پس بدهد. در این کتاب تصویری از یک پدر قدرتمند میبینیم که همه در سایهی او زندگی میکنند و اگر این شرایط را نخواهند راهی جز ترک موقعیت ندارند. کتاب روایتی جذاب دارد و خواننده را درگیر آدمهای داستان میکند.
این سیر ۴۶ساله، سی گزیده از نوشتههای داستانی امین فقیری، نویسندۀ باتجربه و سرشناس شیرازی است که هر داستان آن، دریچهای است به گوشهای از وجود خود نویسنده. داستانهای کتاب، جغرافیای خاص خود را دارند و جداکردن آنها از بستر جغرافیاییشان، به جز آنهایی که فارغ از جغرافیا نوشته شدهاند، آنها را گنگ و مبهم میکند. مدرسه، دریا، روستا و بسترهای جغرافیایی دیگر داستانها، همه شخصیت دارند و به داستان هویت میدهند. وضع اقتصادی، فرهنگی و رابطه مردم در داستانهای کتاب بخشی از هویت شخصیتها را میسازند. فقر اقتصادی و روابط انسانی، زندگی آدمهای قصهها را شکل میدهند و در روایت داستانی بخشی از جامعۀ ایرانی، جایگاه ویژهای دارند.
معرفی کتاب کتاب حاضر رمانی فارسی ویژه نوجوانان است. این داستان روایت پسری است که نسبت به مفهوم زندگی و هستی کنجکاو شده است. او با پدیده مرگ دست به گریبان است و می خواهد راز و چیستی آن را درک کند. داستان با درون مایه ای از فلسفه و «من که هستم» و «به کجا می روم» و تمام دغدغه هایی که نوجوانان در این سن کمابیش تجربه می کنند نوشته شده است؛ با این تفاوت که شخصیت داستان، تفاوت خود را در این امر نسبت به همسالان خود درک می کند. او بیشتر از بقیه نسبت به مفهوم مرگ و زندگی حساسیت نشان می دهد. او به یک سفر می رود که برایش معنای خاصی دارد و به درک بیشترش کمک می کند.
«تفنگ بادی» داستان عده ای کودک مدرسه ای است که جنگ را از دریچه چشمان خودشان روایت می کنند. کودکانی که با مفهوم جنگ آشنا نیستند و هر کدام با خلاقیت در دنیای کودکانه خود به دنبال یافتن راههایی برای پیروزی بر جنگ هستند.
کتاب هیاهو مجموعه شعرهای محمدمهدی خانمحمدی است که مضامین مختلف عاشقانه، اجتماعی، عرفانی و دینی و ... دارد. کتاب هیاهو رتبه دوم را در جشنواره شعر انقلاب را از آن خود کرده است. محمدمهدی خانمحمدی در کتاب هیاهو مجموعهای از غزلها، رباعیها و یک قصیده را منتشر کرده است. شعرهای کتاب هیاهو مضامین مختلفی دارند. در میان آنها هم شعر عاشقانه به چشم میخورد و هم شعر دینی، عرفانی و اجتماعی... محمدمهدی خانمحمدی که تحصیلات حوزوی دارد در برخی از اشعارش از مضامین دینی و عرفانی هم با نگاهی تازه سخن گفته است.
داستانهای کوتاه طنز این کتاب به نوعی بازی با اصطلاحات فارسی است. اکبرپور در این کتاب به هر کلمه شخصیت داده است و همین نگرش فضای تازهای را به ساختار کلی کتاب بخشیده است. نگاه نوی نویسنده به اصلاحات و ضربالمثلهای قدیمی و در عین حال طنز و صمیمیت او در به کارگیری واژهها، خواننده را تا خط آخر هر داستان به همراه خود میکشاند. دایره واژگان وسیع و راحتی نویسنده در به کارگیری آنها در جای درست، این کتاب را به اثری دوستداشتنی تبدیل کرده است.
مجموعهشعر از محمدرضا ترکیست که در آن هم غزل میخوانیم، هم رباعی و هم شعرهای نو و نیمایی و گاه حتی تکبیتهایی که یکباره از ذوق سرشار او جوشیدهاند و چون چشمهای کوچک، به موجزترین شکل ممکن، معانی عمیقی را در ذهن خواننده جاری میکنند. شگفتا که سال های بیترانگیِ ترکی، پر ترانهتر و و پر از ترانههایِ تر است.