شرلوک هولمز شخصیتی داستانی است که شهرتش از شهرت خالق خود، سِر آرتور کانن دویل، فراتر رفته است. کارآگاهی که نفس کار برایش اهمیت زیادی دارد. او هرگز به دنبال کارهای آسان و پیشپا افتاده نیست و پروندههایی را میپذیرد که پیچیدهاند و گشودن راز نهفتۀ آنها تلاش و دقت و تفکر بسیار میطلبد. به همین دلیل هرگاه پلیس رسمی بریتانیا، اسکاتلندیارد، در حل معمای پروندهای جنایی درمیماند دست به دامان او میشود تا او با قابلیتهای خارقالعادهای که دارد گره از کارشان بگشاید. چراغ راه او عقل است و در تمامی مراحل حل معما و یافتن عامل جنایت از گردآوری شواهد گرفته تا استنتاج منطقی از مسیر عقلانی خارج نمیشود. شاید محبوبیت زیاد هولمز در میان خوانندگان به این دلیل باشد که او علاوه بر کاردانی و تیزهوشی، وجدان بیداری نیز دارد و هماره نگران است که مبادا اقدامات او گناهکاری را به عقوبتی شدیدتر از آنچه سزاوار است گرفتار کند. «برق نقرهای» دومین کتاب از مجموعه داستانهای شرلوک هولمز است که شامل شش داستان: انگشت شست مهندس، اشرافزادهٔ مجرد، نیمتاج یاقوت، آلشهای سرخ، برق نقرهای و ماجرای کشتی گلوریا اسکات میشود.
اسکات فیتز جرالد در کتاب گتسبی بزرگ خاطرهای جاویدان از هوس، هرزگی و تباهی و بیقیدی که همه و همه در ثروت نهفته است را روایت میکند. این داستان در نیویورک و در لانگ آیلند، و زمانی اتفاق میافتد که فیتزجرالد آن را عصر موسیقی جاز مینامد. در سال ۱۹۲۲ که ایالات متحده دورانی از رشد اقتصادی را پس از جنگ جهانی اول میگذرانید. در این دوره بر تعداد میلیونرهای ایالات متحده افزوده شد و گتسبی یک از این میلیونرها بود. نیک کراوی از اهالی غرب میانه که به سواحل شرقی امریکا کوچ کردهاست همسایه گتسبی میشود. گتسبی بزرگ و ثروتمند است و به خاطر مهمانیهای باشکوهش معروف شدهاست. در میان مردم شایعاتی درباره شیوه پولدار شدن او وجود دارد ولی کسی نمیداند ثروت او از کجا آمدهاست. نیک ابتدا از این همه مهمانی پر زرق و برق همسایهاش دل خوشی ندارد اما کم کم خودش به یکی از مهمانان تبدیل میشود و میتواند به گتسبی نزدیک شود و پی به راز میهمانیهای هر شنبه او ببرد. گتسبی بزرگ عاشق است و این میهمانیها را به شوق این برگزار میکند که معشوق شبی پا به خانهاش بگذارد. نیک زن مورد علاقه گتسبی را میشناسد پس شروع به تحقیق و پرس و جو درباره گذشته این مرد میکند. در سال ۲۰۱۳ از روی این اثر فیلمی به کارگردانی باز لورمن و با بازی لئوناردو دیکاپریو ساخته شد که توانست جازه اسکار بهترین طراحی صحنه و لباس را به دست آورد.