مارکز همیشه با اولین جملات داستانهایش طوری خواننده را میخکوب میکند که تا پایان به سختی میتوان از خواندن دست کشید. این گیرایی در این مجموعه داستان تا پایان وجود دارد. به ویژه آنکه در پایان وقایعی همهٔ آنها را به هم پیوند میزند و از این رو این مجموعه را میتوان منسجم و بههمپیوسته دانست. معجزات نادری هم که از فرشته ظاهر شده بود، با یک نوع اختلال روانی همراه بود؛ مثل این معجزه که مرد نابینایی نور دیدگان خود را بازنیافت ولی در عوض سه دندان جدید درآورد، یا افلیجی که موفق نشد راه برود ولی نزدیک بود در لاتاری برنده شود یا آن جذامی که از زخمهایش گل آفتابگردان رویید. آن معجزههای تسلیبخش، که به نظر تفریحاتی برای وقتگذرانی میرسیدند، آبروی فرشته را برده بود و نمــایــش زنــی که تبدیــل بــه عنـکبــوت شــده بــود، یکبــاره ارزش او را از بین برد.
میلان کوندرا، نویسندهی اهل چک که از 1975 در تبعید خودخواسته به فرانسه رفت. یکی از بحثانگیزترین نویسندگان حال حاضر دنیاست. او سالهاست به زبان فرانسه مینویسد چرا که خودش را نویسندهای فرانسوی میداند و تاکید دارد که که آثارش باید در ردهی ادبیات فرانسه مطالعه شود. کوندرا در آثار داستانیاش مفاهیم مهم فلسفی را در قالب روایتهای جذاب، مبتنی بر روابط انسانی، ارائه میکند. او در کنار خلق رمانها و داستانهای کوتاه درخشان. آثاری مهم دربارهی رمان و روایت داستانی نوشته شده است. وصیت خیانت شده مقالهای در 9 بخش است که در آن میلان کوندرا ردپای تحول رمان را از رابله تا کافکا پی میگیرد و بین ادبیات و موسیقی خطی موازی میکشد.
او را همواره پیرمردی به خاطر میآوریم که عبوس و درخود فرورفته، در حضورمان تلخکام است و درون متنهایش پوزخندزنان، هستی، فرم زیستن و ذهن و زبان ما را به بازی گرفته و تخطئه میکند. ساموئل بکت، همینطور است که هست؛ درواقع، پیرمرد، در همهی نوشتههایش و بهخاصه رمانهایش، درست مثل همین کتاب «طوری که هست»، هیچ ابایی ندارد که حوصلهسربر باشد که هست هم! زبان او و فواصل میان هربار حرف زدن و سکوت کردنهای راویاش، از طوری که هست رمانی ساخته که همواره تا آستانهی پرتوپلاگویی میرود درحالیکه در مسیر و بازگشت هرباره به آن، میدانیم با توهم و شبه پرتگویی و پرتنویسی روبروییم؛ رمان مدرن باید همینطور باشد و بکت آن را از آستانههایش عبور داده است؛ با روایت اضمحلال، ویرانی جهان و خودویرانگری حاصل از آن که در مضحکهی پساز آخر بازی، رهایمان میکند!
دوست دارید دیکتاتور شوید؟ چیزی دوستداشتنیتر از قدرتِ عنان گسیخته، فرصتهای اقتصادی نامحدود و لذت سرکوب مخالفان سراغ دارید؟ چه صبحی خوشبوتر و فرحناکتر از صبح روزی که میدانید همه دشمنانتان را خوار و ذلیل و زمینگیر کردهاید یا کشتهاید و ثروت کشور در اختیار شخص شما است؟ چه هدفی ارضاکنندهتر از اینکه شما تنها رشته پیوند حکومت، اقتصاد و جامعه در کشور هستید و همهچیز زیر نظر شما است، تنها تصمیمگیرندهاید، و حرف حرف شما است و تا میل مبارکتان نباشد هیچ کاری انجام نمیشود؟ شاید هم از تیپ آدمهای خانوادهدوست باشید در این صورت خیال دارید پس از رسیدن به پیری و کهولت زمام رهبری کشور را به دست پسر یا دخترتان بسپارید تا آنها راهتان را ادامه دهند، ثروت خانوادگی را حفظ کنند و دستاوردهای سیاسیتان را ادامه دهند. این کتاب با بررسی تمام دیکتاتورهای مشهور جهان به خواننده یاد میدهد چطور یک دیکتاتور باشد. کتاب ۱۳ فصل دارد و در هر فصل به یکی از موضوعاتی که باعث شکلگیری، قدرت گرفتن و یا حتی افول قدرت یک دیکتتور میانجام صحبت میشود. نویسندگان برای نوشتن خودآموز دیکتاتورها از منابع مختلفی کمک گرفتهاند تا ما با یک اثر ارزشمند تاریخی مواجه باشیم. اثری که در آن نویسندگان سعی کردهاند تمام وجوه زندگی یک دیکتاتور را زیر ذره بین ببرند و با دقت آن را تحلیل کنند. تحلیلهای آنها باعث میشود با مجموعه گزارشهای سادهای سر و کار نداشته باشیم و با خواندن کتاب خودآموز دیکتاتورها به عمق ماجرا بتوانیم پی بریم. بر اساس تعریف این کتاب، دیکتاتور کسی است که از طریق فرایندهای دمکراتیک یعنی رایگیری چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم قدرت را در دست نگرفته باشد. پس با این حساب در این کتاب هم هوگو چاوز دیکتاتور است و هم هیتلر. مترجم این کتاب بیژن اشتری گفته که این کتاب با ممیزی اندکی منتشر شده است. برای همین برخلاف نظر عموم، این کتاب تقریبا کامل در دسترس ماست. علاوهبراین بیژن اشتری در حرفهی خود یکی از بهترینهاست. کسی که توانسته به خوبی لحن روان و طنازانه این کتاب را منتقل کند.
بختیار علی در این رمان که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده است در ابتدای کتاب با دو داستان به ظاهر متفاوت روبهرو هستیم. هر دو داستان از زبان مظفر صبحدم روایت میشود. مظفر صبحدم کسی است که در هنگام جنگهای داخلی با فرمانده خود در خانه کوچکی محاصره میشوند و امکان فرار هردو نفر آنها وجود ندارد بنابراین مظفر صبحدم تصمیم میگیرد بماند و در برابر نیروهای دشمن مقاومت کند تا یعقوب صنوبر بتواند فرار کند. بعد از این اتفاق، مظفر صبحدم اسیر میشود و به زندانی در صحرا فرستاده میشود. او را ۲۱ سال در سلول انفرادی زندانی میکنند.
هزار خورشید تابان روایت زندگی دو زن است، دو زنی که شامورتی زندگی آنها را در کنار یکدیگر و در معرض نگاه مردی قرار می دهد که نگاهش تجسم نگاه خشن و زن ستیزی است، که زنهای افغان با آن بیگانه نیستند. مریم دختر نامشروع یک بازرگان افغان و لیلا دختر نازپرورده یک روشنفکر افغان دو زنی که به رغم آغازهای متفاوت، سرنوشتی مشترک پیدا می کنند و هر کدام غمخوار غم دیگری می شوند. پس از مرگ مادر مریم برای مدتی کوتاه به خانه پدرش می رود، پدری که او را از خود نمی داند. در ادامه پدر برای رها شدن از دست این مهمان نا خوانده او را به عقد مردی مسن در می آورد، مردی که مریم در خانه او تلخ ترین رنج ها را تجربه می کند. در گوشه ای دیگر از این سرزمین موشکی شلیک می شود و لیلا را که دختر یک روشنفکر افغان است همخانه مریم می کند، مریمی که اندک اندک در حال از دست دادن امیدش به زندگی است.
کتاب حرمسرای قذافی نوشتهی خبرنگار فرانسوی آنیک کوژان یک افشاگری دربارهی زنانی است که قربانی تجاوز یکی از بزرگترین دیکتاتورهای تاریخ مُعمّر قذافی شدهاند. آنیک کوژان به خاطر حرمسرای قذافی چند جایزه معتبر جهانی را از آن خود کرده است. او با سند و مدرک به ما نشان میدهد که قذافی هیولایی بیبدیل در بین همتایان دیکتاتورش بود. حرمسرای قذافی را با ترجمهی بیژن اشتری میخوانید.
نزار قبانی از عشق مینویسد. عشق به وطن، به زن و به زندگی. «آرزو می کردم که تو از آنِ من بودی/ در روزگاری که بر گل ستم نبود / بر شعر، بر نی و بر لطافت زنان./ اما افسوس دیر رسیده ایم / ما گل عشق را می کاویم / در روزگاری که عشق را نمی شناسد.»