نویسنده: گوستاو فلوبر مترجم: مهستی بحرینی انتشارات: نیلوفر همراه با مقاله ای از شارل بودلر
اِما بواری، شوهر سادهلوح و درستکاری دارد. آقای بواری، پزشک است و زندگی ساده و بیدغدغهای دارد. وقتی که همسر اولش -که مثل یک مادر از او نگهداری میکرده- میمیرد، عاشق این اِما میشود و با او ازدواج میکند. بعد از مدتی مادام بواری در یک مهمانی، دچار سرگردانی میشود. بعد از آن، هوسرانی و خیانت و فساد را در پیش میگیرد. مادام بواری همسرش را یک مرد بیدستوپا و بیعُرضه میبیند که تحملش سخت است. برای همین هم وقتی به او خیانت میکند، عذابوجدان نمیگیرد. مادام بواری دوبار در رمان، عاشق میشود که در هر دوبار هم تجربه شکست را تحمل میکند. یک بار در دام مردی هوسران میلفتد و با دلی شکسته از او جدا میشود. یک بار هم گرفتار عشق جوان خامی میشود و سرنوشتی پیدانمیکند. مادام بواری تصور و جهانبینی خاصی از مفهوم عشق ندارد. گوستاوفلوبر با نوشتن این رمان به یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی قرن، بدل شد.