در مجموعۀ شکوه شعر شیعی به معرفی و ارائۀ اشعار ولایی، یعنی شعری که به مدح یکی از معصومین شیعه اختصاص دارد، به همراه شرح و توضیحات شاعران شیعی در دورههای مختلف پرداخته میشود. در کتاب اشعار ولایی حزین لاهیجی ما به سراغ شاعری رفتیم که با توجه به پیشینۀ پژوهشی چند دهۀ گذشته (بهویژه تکنگاری دکتر شفیعیکدکنی باعنوان شاعری در هجوم منتقدان) شخصیت و شعر او حداقل برای پژوهشگران و علاقمندان سبک هندی تا اندازهای آشناتر از برخی شاعران دیگر همدورۀ او است؛ با این وجود، بررسی حجم قابلتوجهی از اشعار آیینی این شاعر قرن دوزاده فارسیزبان (1103-1180ق) به صورت یکجا و متمرکز تا به حال مورد توجه نبوده است.
یکی از تنومندترین و ارجمندترین شاخه های ادبیات فارسی، ادبیات شیعی است؛ میراثی عظیم از نظم و نثر در مدح و مرثیه ی اهل بیت و مجموعه ای سترگ از معارف شیعی، با تحیر و تاثر باید گفت که این میراث مکتوب، به شکلی شگفت دیده نشده و سهم و قدرش در ادبیات فارسی ناشناخته مانده است.
ميرزا محمدعلی ملقب به خان و شمس الشعرا و متخلص به سروش، فرزند قنبرعلی اصفهانی سدهی، شاعر قصيدهسرای سدۀ 13ق. در اصفهان به دنيا آمد. سروش در ابتدای جوانی از زادگاهش به اصفهان رفت و چند سالی در سايۀ حمايت سيد بيدآبادی (م 1260ق) مجتهد و مدرس مشهور آن دوره زيست و اندکی خواندن و نوشتن آموخت. سپس در دورۀ وليعهدی ناصرالدين شاه در تبريز به خدمت آن شاهزاده راه يافت و با سرودن قصايدی در مدح او به شهرت رسيد. پس از جلوس ناصرالدين شاه در تهران، ملكالشعرای دربار وی شد.
علیرضا قزوه کتاب «این همه یوسف» دربرگیرنده 24 قطعه مثنوی از علیرضا قزوه، شاعر انقلاب و اهل بیت (س) در عرصه شعر آئینی و نیز دفاع مقدس است که البته تِم موضوعاتی مانند انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در این مجموعه پررنگتر است. عنوان «این همه یوسف» از یکی از مثنویهای مندرج در این اثر که در رابطه با شهدای دفاع مقدس است، انتخاب شده است. در «این همه یوسف» همچنین دلتنگی شاعر از روزهای پرفروغ دفاع مقدس و البته از دست دادن دوستان و یاران قدیمیاش، آشکار است. این کتاب که برای اولین بار در سال 1376 منتشر شد و حالا با ویرایشی تازه بازنشر شده، به شهید یوسف کلاهدوز و سی تن از شهدای گرانقدر جنگ هشت ساله تقدیم شده است و در واقع ادای دین علیرضا قزوه به شهدای دوران دفاع مقدس و یاران قدیمی خود است. «این همه یوسف» در واقع از حماسهها و سرافرازیهای مردانی گفته که به قول شاعر، با درختان و کوه و دریا خطبه برادری خوانده بودند؛ آنها که رو به آفتاب سفر کردند، رفتند تا بهار بماند تا خاک از آن او شود و آن اتفاق سبز بیفتد.