داستان زمین سوخته داستان و روایت 3 ماه اول جنگ ایران و عراق است از زبان مردی اهل اهواز که با وجود بمباران های متوالی و مرگ بسیاری از دوستان و آشناسان در آنجا می ماند. روایت جنگ از زبان محمود بسیار ملموس و تزدیک است. این داستان بقدر قابل لمس و حس هست که خواننده ای که در زمان اکنون داستان را میخواند احساس عجیبی پیدا میکند. با این که خواننده جدید می داند جنگ هشت سال طول کشیده است اما روایت به قدری خوب و درد آور است که هر آن آرزوی تمام شدن جنگ را دارد و هر آن فکر میکند این جنگ تمام خواهد شد. جنگ و مشکلات آوارگان و در رسیدن کمک ها و افزوده شدن شهدا و خراب شدن خانه ها با قرائتی جدید و جالب روایت می شود که برای هر خواننده ای تازگی دارد و حس آن را به جان میخرد.