در معجزۀ معلق، ماهنی، داستان زندگیاش را روایت میکند. زنی که آرام آرام زندگیاش را در تهران میسازد و به یکباره فرو میریزد و پی روزنه نجات به عادت دیرینه کودکیاش پناه میبرد. زندگانی هر کسی دستخوش فراز و نشیبهای فراوانی است که برخی از آن اتفاقات نام معجزه به خود میگیرد. ماهنی نماد زنان ایرانی است که برای سر پا نگه داشتن تقدیر خود، از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند و همین اراده او در کنار معجزات زندگانی است که همواره کورسوی امیدی را برای خواننده باقی میگذارد.
ملکوت رمانی کوتاه و کم حجم، با جملاتی سرشار ، یکی از کم نظیرترین نمونه های ادبی دوره طلایی ادبیات ایران است. کتاب ملکوت تنها داستان بلند به جا مانده از بهرام صادقی است که در نگارش داستان های کوتاه ید طولایی داشت. به پاس قدردانی از قلم زرین او و بزرگداشت مقامش در نگارش داستان کوتاه، جایزه ادبی به نام این نویسنده فقید درنظر گرفته شده است. ملکوت در همان صفحه نخست میخکوبتان می کند: «در ساعت یازده شب چهارشنبه ی آن هفته، جن در آقای مودت حلول کرد.» این مواجهه ممکن است سبب شود خواننده با خود فکر کند با یک داستان ماورالطبیعی روبه رو است اما این نشان از تلفیق وجوه رئال و سورئال داستان دارد. شرح داستان ساده است و ورود آقای مودت و داستان جن و همراهی دوستانش برای خلاصی او از شر جن، تنها روندی است که موجب می شود کاراکتر اصلی یعنی دکتر حاتم وارد صحنه شود. دکتری که تا پیش از مواجهه نزدیک، فردی متعهد و کاربلد به خواننده شناسانده می شود. اندکی بعد وجوه سورئال داستان رخ می نمایاند: آنجا که همراهان آقای مودت از دکتر در مورد مردی می شنوند که به او مراجعه کرده تا دستش را، تنها دست باقی مانده را نیز قطع کند! مرد تا پیش از این دست دیگر، پاها، گوشها و بینی خود را قطع کرده است اما از چه روی؟ در این میان، بین دوستان مودت و دکتر بحثی فلسفی در میگیرد و دکتر باز هم اصرار بر حفظ چهره دروغین خود دارد. او مدعی است آمپول هایی به مردم عرضه می کند که جوانی و باروری را به آنها بازمی گرداند و این در حالی است که خود دکتر صورتی جوان اما به واقع پیر دارد و عقیم است.
گرگ دریا» یک داستان رئال اجتماعی-انتقادی است که در حوزۀ نوجوانان نوشته شده است. داستان پسری ماهیگیر به نام «درودی» که دل در گروی عشق نگفتۀ «مارال»، دختر همسایهشان دارد. حجب و حیا روستایی درودی، مانع از گفتن حرف دل او به مارال میشود و چون مارال از او ناامید میشود، دل در گروی عشق داود، پسرعموی درودی، میبندد و به نوعی فاجعهای از بیآبرویی در اوبه (محلّ سکونتشان) را شکل میدهد. اونق در روایت خود با استفاده از المانهایی چون دریا، تور، قایق پارویی، اوبه، کارباز، صیدگاه، دایزا، چکدرمه و... روایتی لطیف و اقلیمی از مردم رنجکشیده و صبور ترکمنصحرا را روایت میکند و با سخن گفتن از وضعیت زندگی و معشیت سخت آنان تلاش میکند به آسیبشناسی جرم و جنایت در این منطقۀ محروم بپردازد.
رمان کوتاه «ریگجن»، حاصل همکاری جدید مهدی زارع، شاعر و نویسندهٔ اهل سمنان، با انتشارات شهرستان ادب، پس از تجربهٔ موفق «تحریر دیوانگی» است. نام رمان از کویری مرموز و صعبالعبور در حوالی سمنان با همین نام گرفته شده است که در فضای داستان نیز این مکان، نقشی خاص در پیشبرد هدف نویسنده دارد. داستان به گونهای واگویهٔ شخصی پسری به نام «هادسم» با خویشتن است که به دنبال فراموششدههایش میگردد. روایت ریگجن به شیوۀ غیرخطی است. موضوع کتاب ترکیبی از عذاب وجدان پسر داستان نسبت به قتلی مرموز و ناپدید شدن پدرش، معضلات مواد مخدر و روابط پیچیدهٔ انسانی است که با کشش و تپشی فوقالعاده، مخاطب را با خویشتن همراه میکند.
محمدحسن شهسواری، در کتاب ایرانشهر که رمانی چندجلدی است، سعی کرده که روایت داستانیتاریخی خود را بر اتّفاقاتی که بر خرمشهر و آبادان در سالهای نخست جنگ ایران و عراق گذشت، متمرکز کند. او قهرمانهای کتابهایش را از مردهای معمولیِ شیردل بیادعایی انتخاب کرده است که خرمشهر را رها نکردند و ایستادند و جنگیدند و همچنین زنانی پرنیرو، فعال و خالق داستانهایی شگفت که مردان را بهدنبال خود میکشانند. نویسنده همچنان تمام هم و غم خود را به تکمیل این اثر، که یکی از طولانیترین آثار تاریخ داستان فارسی خواهد بود، اختصاص داده است و باقی مجلدات ایرانشهر نیز به محض تکمیل، در اختیار علاقهمندان قرار خواهد گرفت."
ویژگی بارز منِ او، مانند سایر رمانهای این نویسنده، قصه است. بی تردید برای اینکه نویسنده بتواند مخاطب را جذب کند، کتابش باید به خوبی قصه بگوید و تمایل انسان به قصه شنیدن را که هزاران سال است با اوست، بتواند اقناع کند. امیرخانی راه و رسم قصه گفتن را به خوبی میداند. میداند از کجا شروع کند، چگونه مخاطب را با شخصیتهایش آشنا کند، چطور بدون اینکه بخواهد از آنها قهرمان بسازد، خواننده را مجذوبشان کند.
بیوتن یکی از رمان هایی است که در حوزه دفاع مقدس و جنگ نوشته شده و تا حدودی مورد قبول کارشناسان قرار گرفته است و جزو رمانی های تأثیرگذار و موفق در حوزه دفاع مقدس میباشد و حتی در یک سال 8 بار تجدید چاپ شده است. رمان بیوتن اثر رضا امیر خانی است. این کتاب در جشنواره آثار 20 سال دفاع مقدس برگزیده شد در اولین دوره ی جشنواره مهر و دومین جشنواره ی دفاع مقدس مورد تقدیر قرار گرفته است که در سال 1387 توسط انتشارات علم به چاپ رسیده است. بیوتن داستان جانبازی است که پس از گذشت سالیان دراز از جنگ هنوز در گیر سوالاتی است که جواب روشنی برایشان ندارد. داستان با عشق آرمیتا که دختری ایرانی و ساکن آمریکا است ادامه می یابد و به همین دلیل ارمیا به آمریکا مهاجرت می کند ولی در آن جا درگیر مشکلاتی دیگر می شود چرا که وارد دنیای جدیدی شده که اختلافات زیادی با عقاید ارمیا دارد و پس از آن داستان رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد. بررسی شخصیت و نوع پردازش رمان بیوتن نشان می دهد که عمده ترین اشخاص رمان در چند طیف قابل طبقه بندی هستند. دسته اول ایرانیانی هستند که به آمریکا سفر کرده اند و در آنجا دارای شغل و زندگی هستند. دسته دوم عرب هایی هستند که از کشورهای مختلف عربی به آمریکا سفر کرده و در آنجا اقامت دارند و دسته سوم آمریکاییهایی هستند که در نزدیکی آپارتمان ایرانیها اقامت دارند.
آنچه در اولین مواجهه با رمان«شب ایوب» بیش و پیش از همه جلوهگری میکند، نثر ریزبافت، خوشآهنگ و پخته داوود غفارزادگان است. بعد، همین نثر زیبا میشود دلیل و راهنمای مخاطب که «شب ایوب» را به دست بگیرد و با لذت دنبال کند. غفارزادگان در این رمان، قصه ایوب را روایت میکند که ترکشی در نزدیک شاهرگ گردنش دارد.
آتش انتقام در من شعله میکشید و کینۀ رضی و دارودستهاش تو قلبم میجوشید. مثل کسی که زندگیاش را تو کیسهای گذاشته و کف قبرستان چال کرده باشند، آمده بودم دنبال سهمم از این دنیای لعنتی؛ سهمی که هیچکس برایم قائل نشد و دنیایی که هر روز برایم تنگ میشد و تنگتر. قلبم دنگدنگ به قفس سینهام میکوبید. هقهقم را خفه کردم و آرام کنار دیوار خشتی سُر خوردم و نشستم. اینجا برایم غریبه بود؛ کهنهقبرستانی پای دامنه کوه که سال تا سال رنگ آدمیزاد به خودش نمیدید. صدای رخرخ بیل و تقتق کلنگ که به صورت زمین زخمه میزد، به تن کوه میخورد و انعکاسش خوف به جانم میانداخت. توی تاریکی نیمهشب چیزی دیده نمیشد جز سایههای سیاه. ضجههایم باید خفه میشد. این را با من شرط کردند تا راضی به ماندنم شدند. دو گوشۀ روسریام را چپاندم تو دهانم، خیره به تقلایشان. اشکهایم چهار رج میآمد. باد خاک را بلند کرده، قبرستان یکسر به گَرد نشسته بود. چمباتمه زدم پای ستون طاقی که قبر کهنهای را در پناهش داشت. این را هم با من شرط کرده بودند که آنجا بمانم و قدم از قدم برندارم؛ ولی مگر میتوانستم؟ تا چشمم به کیسۀ سفید غرق خونی که از دل گودال بیرون آمد افتاد، قولوقرار که هیچ، دنیا برایم تمام شد. خواب بودم یا تمام اینها داشت تو بیداری اتفاق میافتاد؟ ضجه زدم و به سمتشان دویدم. هنوز نرسیده بودم، یکی که نفهمیدم کی بود، یک طرف جنازهای که تو دستش بود را زمین انداخت. به سمتم دوید و ضجههایم را پشت دستهایش خفه کرد.
رها دختر جوانی است که قرار است در یک نمایش نقشی را بازی کند همه چیز در ابتدا به نظرش عادی میآید و در مسیر تلاش برای ایفای نقش در یک نمایش حرفهای، توجهش معطوف به راه و روش زندگی مادر امام زمان (عج) میشود این شناخت زندگی او را تغییر میدهد.
در رمان "غرور و تعصب"داستان پیرامون خانواده بنت شکل میگیرد که پنج دختر دارند. با آمدن دو مرد جوان ثروتمند با نام آقای بینگلی و دوستش آقای دارسی به همسایگیشان، خانم بنت امیدوار میشود تا دخترهایش ازدواج کنند و سامان بگیرند. جین، دختر بزرگ خانواده به آقای بینگلی علاقهمند میشود اما خواهر سرزنده و بانشاطش الیزابت، به خاطر تکبّر و انزوای آقای دارسی از او متنفّر است ولیکن با اینکه، الیزابت بنت، دختری عقلگرا از طبقه متوسط و حومهنشین و چارلز دارسی، مردی خوددار و مغرور از طبقه مرفه و شهرنشین است، این دو به تدریج به خصوصیات اخلاقی خوب هم پی میبرند و با افزایش شناخت و آگاهیشان از یکدیگر، خود نیز با تغییرات مثبت و خوب در بینش و شخصیتشان کاملتر میشوند و عشقی واقعی بین این دو ایجاد میشود، و در این بین اتفاقاتی رخ میدهد که جین و آقای بینگلی از هم دور میشوند و...
مصطفی مستور در ابتدای کتاب چنین نگاشته است : – این گزارش دست کم برای من – گواه روشنی است بر این حقیقت ناب – که برخی چیزها را نمیتوان با کلمات اندازه گرفت، – نه به این خاطر که آن چیز ژرف و بزرگ یا دشوار و پیچیده است، – بلکه – خیلی ساده – به این دلیل که آن چیز یا بی نهایت ساده و روشن است – یا بی نهایت پاک و معصوم.
کتاب شوهر آهو خانم اثر علی محمد افغانی، یکی از بهترین رمانهای فارسی در پنجاه سال اخیر است. ماجراهای این کتاب سرگذشت یک یا چند تن و حوادث آن، وقایع روزانه یک یا چند شهر نیست، بلکه تمامی روزگار ما و ماجراهای زمانه همچون شط پهناوری در آن جاری است، و اهمیت این رمان در همین است، در این که همچون آیینه چهار بعدی عظیمی خصوصیات برجسته روزگار ما را منعکس ساخته است.
جموعه داستان «نعلین های آلبالویی» شامل 8 داستان کوتاه می باشد. هر داستان ما را بر سر دوگانه های اساسی زندگی انسان ایرانی در قرن حاضر قرار می دهد و از چگونگی حل مسائل می پرسد. شاید در ابتدا به نظر برسد که «نعلین های آلبالویی» برای پاسخ به این سؤالات نوشته شده، ولی آنچه که خواننده پس از خواندن مجموعه همراه خود می برد، چالش هایی بسیار جدی پیش ِ روی زندگی در دنیای امروز است، هرچند داستان های این مجموعه هیچ گاه از امید خالی نیست.
بیکتابی داستانی نوشته محمدرضا شرفی خبوشان ماجرای دلال کتابی در زمان مشروطه است که دیوانهوار به دنبال کتابهای قدیمی و نسخ خطی میگردد. دلال داستان برای به دست آوردن نسخه باارزشی از یک کتاب وارد رقابت با همصنفهای خود میشود و در این راه خطرهای بسیاری را به جان میخرد. در این بین اما صدای وجدانش لحظهای آرامش نمیگدارد. شرفی خبوشان با هنرمندی در بیکتابی تصویر انسان حریصی را نشان میدهد که در تمامی زندگیاش میل به داشتن و بیشتر داشتن بر او حکمرانی میکند. شخصیت اصلی کتاب اما انسان باهوشی است که خواننده را با خود همراه میکند، مخاطب خود را به جای او میگذارد و توصیفهای فوقالعاده نویسنده خواننده را همهجوره درگیر خود میکند. در انتها رجوع به خویشتن و درک بیشتر از حقیقت زندگی، فضای کتاب را با درون هر انسان گره میزند و افق جدیدی را برایش باز میکند.
نویسنده با این رمان ما را به دل تاریخ شهر یزد میبرد. بهانه ورود ما به این برش از تاریخ همراهی با معلمی است که با سری پر از سودای مبارزه به یزد آمده و تشنهء درآمیختن با بزرگان شهر است اما ... این رمان به چاپ سوم رسیده است
یونس یک روحانی است که نذر می کند به خاطر شفای دخترش سفری تبلیغی برود؛ آن هم به روستایی دور افتاده و با آداب و رسومی خاص. او در این روستا و در میان برفها، ماجراهایی سخت و پرداستان دارد و با حادثههایی عجیب و طاقتفرسا، ماه رمضانی متفاوت را تجربه میکند.
ناشر: انتشارات شهرستان ادب پدیدآورنده: مهدی صفری سال انتشار: 1397 تعداد صفحات: 239 طراح جلد: مجید زارع
«ابدی» ماجرای جوانی به نام امیرعلی است که با دامادشان و همراه با یک عده جوان به زیارت عتبات عالیات میرود و در سفر به کاظمین غافگیر شده و توسط داعش به اسارت گرفته میشوند. در طول اسارت و بعد از آن حوادثی رخ میدهد که باید منجر به تحول شخصیت امیرعلی شود. مهدی صفری نویسنده جوانی است که در این رمان این جسارت به خرج داده و سعی کرده تصویری نزدیک به واقعیت از این گروهک تروریستی ارائه دهد.
ناشر: انتشارات شهرستان ادب پدیدآورنده: احمد مدقق سال انتشار: 1396 تعداد صفحات: ۲۴۰ نوبت چاپ: چاپ دوم قیمت : 48000 تومان
«آوازهای روسی» به نویسندگی «احمد مدقق» روایتگر داستانی از تاریخ افغانستان است. «یعقوب» پسری خانزاده که از روستا به کابل میآید تا کاری برای خودش دست و پا کند، امّا با گروههای مبارز چپ آشنا میشود و در به قدرت رسیدن آنها نقش ایفا میکند و با آنها همراه میشود؛«عشق» و «خیانت» برجستهترین مؤلّفههایی هستند که در شخصیّتهای این اثر خواننده با آنها روبهرو است. در طول داستان، یعقوب با اصرار بر ماندنش در کابل، بیش از پیش به تشکلهای وقت آن زمان راه باز میکند. علاوه بر ماجراجوییهای یعقوب، عشق او به دختری عقل از سرش میپراند. مدقق با زبان پخته و روایتی درست مخاطب را به کوچههای افغانستان میبرد و او را به خوانش بخشی از تاریخ افغانستان مینشاند.
داستان در همدان سالهای جنگ میگذرد. شهری که زیر بارش موشکهای صدام به سختی نفس میکشد. مخصوصا وقتی انبار نفت را هدف قرار میدهند و صبح که مردم از خواب بیدار میشوند روی همه چیز را قشری از خاکستر گرفته. چاپ پنجم رمان آواز بلند با ظاهری جدید عرضه شد.