اتهام گناه به یک زن از موضوعات همیشهپرطرفدار ادبیات داستانی است و تلاش قهرمان برای مبرا کردن خود، چالشی است که خوانندگان را با این دسته از آثار همراه میکند. «فروغ» در روایتی از روزهای دهه پنجاه، بنا بر گذشتهٔ پیچیدهای که داشته، با اتهامات سنگین و طرد اجتماعی مواجه میشود و «بهروز» بیرحمانه در پی آن است که شکستی ابدی برای او رقم بزند. در این میانه «امیر» فداکارانه و سلحشورانه به حمایت از او برمیخیزد. علاقهمند شدن تدریجی فروغ به متن زندگی امیر، سبب میشود که فروغ با کنجکاوی وارد ماجراهایی در ارتباط با سرنوشت امیر شود. «توتهای سفید» از سیدهعذرا موسوی، اثری است با چند محور که نویسنده سعی دارد با بیان جزئیات عاطفی و روایی، وحدتی پذیرفتنی بدان ببخشد. این کتاب به تازگی و در ۱۷۵ صفحه، توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
در معجزۀ معلق، ماهنی، داستان زندگیاش را روایت میکند. زنی که آرام آرام زندگیاش را در تهران میسازد و به یکباره فرو میریزد و پی روزنه نجات به عادت دیرینه کودکیاش پناه میبرد. زندگانی هر کسی دستخوش فراز و نشیبهای فراوانی است که برخی از آن اتفاقات نام معجزه به خود میگیرد. ماهنی نماد زنان ایرانی است که برای سر پا نگه داشتن تقدیر خود، از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند و همین اراده او در کنار معجزات زندگانی است که همواره کورسوی امیدی را برای خواننده باقی میگذارد.
یوزپلنگانی که با من دویده اند” کتابی حاوی ده داستان کوتاه از بیژن نجدی است. نام کتاب طبق مطلب مندرج در کتاب از وصیت شاعرانه او گرفته شده است. این کتاب تنها کتابی است که در زمان حیات بیژن نجدی از وی منتشر شد. بیژن نجدی نویسنده ای با ذوق ادبی است که داستان هایش در سبک های واقع گرایی و فراواقع گرایی است. وی از پیشگامان داستان نویسی پست مدرن در ایران به شمار می آید. نشانه های سبک واقعیت گرایی در بخش های مختلف برخی از این داستان ها از زندگی ملموس شخصیت ها و نشانه های سبک فراواقعیت گرایی در تعداد دیگری از داستان ها از هم ذات پنداری با اشیای بیجان است که به طور بارز به ذهن خواننده کتاب منعکس می شود. بیژن نجدی از ذوق شاعرانه خود در متن داستان ها بهره برده و استعاره ها و تشبیه های فراوانی در متن کتاب موجود است. در داستان اول، نقش کودک مرده که در ذهنیت مخاطب به پایان نسل اشاره دارد، به باور شخصیت های داستان مبنی بر عنصر تدوام نسل تغییر شکل می دهد .در داستان دوم، قاتل بودن مرتضی به مثابۀ پیش انگاشتی که قاتل مجرم و محکوم است، در باور ستوان و مخاطب مبنی بر مظلوم بودن قاتل در شرایطی خاص تغییر ایجاد می کند .در داستان سوم، دویدن اسب بسته شده به گاری به واسطۀ جابه جایی ضمیرها در متن، این باور را ایجاد می کند که انسان مانند اسب برای گذران زندگی و رسیدن به اهدافش می دود و از او بیگاری کشیده می شود.
قصه های مجید، مجموعه داستانی است به قلم هوشنگ مرادی کرمانی که در پنج جلد به چاپ رسیده است. ماجراهای پسرکی حراف و در عین حال شیرین سخن است که بخاطر از دست دادن پدر و مادرش ، با مادر بزرگش زندگی می کند. نخستین چاپ این اثر در سال 1353 صورت گرفت و بعدها بر اساس آن مجموعه ای تلوزیونی به کارگردانی کیومرث پور احمد نیز ساخته شد مجموعه ای که به دل کودکان و بزرگسالان خوش نشست و اکنون به بخشی از نوستالژی بینندگانش تبدیل شده است. قصه های مجید نثری زیبا صمیمی و پر از ضرب المثل دارد نثری طناز و شیرین که از ویژگی های همیشگی نثر هوشنگ مرادی کرمانی بوده است. مجید نوجوانی است اهل مطالعه، که به سینما و بازیگری علاقه دارد و در عین حال ارزویش نویسنده شدن است. هر قصه ی این مجموعه در حقیقت به شرایط زندگی و سنت ها و آداب و رسوم مردم ایران اشاره میکند. نویسنده خود درباره ی این اثر گفته است که «قصه های مجید بر مبنای واقعیت از زندگی خود من نگاشته شده است ».
صادق چوبک، این ناتورالیست تلخاندیش دردمند، با داستانهای یگانهای مثل «انتری که لوطیاش مرده بود»، که حیوان قصهی چوبک، پیوسته به جهان مینگرد، سکوت میکند، مویه میکند، فکر میکند، راه میرود، میایستد، تقلا میکند، گذشته و حال را میکاود و نسبتش را با محیط و آدمها، جغرافیا و زمان، میسنجد و دست به واکنش میزند. یا آن موش شعلهور شده به دست آدمها در قصهی «پاچهخیزک» که در لحظهای رها شد و جهید به زیر تانکر نفت و دیگر فرصتی نبود که کسی بتواند از آن انفجار جان سالم درببرد! و اینها فقط بخشی از عظمت کار نویسندهی تنگسیر، چرا دریا طوفانی شده بود و سنگ صبور است. این نویسندهی بزرگ جنوب علاوه بر داستان و رمان، تعدادی نمایشنامه هم در کارنامهاش دارد که عمدتا به عکس قصههای تلخ و خونبارش، طنّاز و شوخ و درعینحال ضربه زنندهاند. کتاب «توپ لاستیکی» نمایشنامهی کوچکی از صادق چوبک است که توصیفی حقیقی از مضحکهی زیستن در سیستمی فاسد است که روابط قدرت و ثروت دایرهی تشخص و ارزش آدمها را معلوم میکند. این نمایشنامه روایت عدم امنیت در ساختاریست که از وزیر تا پادو برابر قدرت مطلقهی مستبد صاحب اختیار دون و فرومایهاند و هرکسی بنا به نزدیکی کمتر و بیشترش به آن قدرت مطلقه در هر لحظه از بودنش احساس خطر کمتر یا بیشتری میکند. توپ لاستیکی نمایشنامهی کوتاهیست که در آن میرزامحمدخان دالکی، وزیر کشور، یک روز تمام به خاطر حضور بیخبر یک پاسبان بیرون از در خانهاش، با هزاران ترس و محنت سروکله میزند و در نهایت هم همه برابر قدرت، مضحکهای بیش نیستند!
«آتش بدون دود»، رمان بلندی است اثر نادر ابراهیمی که در هفت جلد منتشر شده و نویسنده در آن پس از اشاره به زیبایی های ترکمن صحرا در سه جلد اول در چهار جلد بعد به شیوه ای داستانی-تاریخی به بیان مبارزات انقلابی معاصر پرداخته است. قهرمان رمان در جلد اول گالان اوجا نام دارد که یک قهرمان اسطوره ای ترکمن به شمار می رود. در جلد دوم نویسنده با گذاری کوتاه بر اتفاقات صحرا شرایط را برای معرفی یگانه قهرمانان داستان؛ دکتر آلنی آق اویلر و همسر وفادارش دکتر مارال آق اویلر فراهم می کند. آلنی نوه گالان اوجاست و یک شخصیت واقعی به شمار می رود. او یک انقلابی تحصیل کرده است که برای اعتلای نام وطن و رهایی آن از ظلم از هیچ کوششی فرو گذار نمی کند. موضوع اصلی بقیه رمان زندگی و فعالیت های سیاسی این زوج است. نادر ابراهیمی برای ساخته و پرداخته کردن آتش بدون دود بیش از سی سال - یعنی نیمی از عمرش - را صرف کرده است.
رمان کوتاه «ریگجن»، حاصل همکاری جدید مهدی زارع، شاعر و نویسندهٔ اهل سمنان، با انتشارات شهرستان ادب، پس از تجربهٔ موفق «تحریر دیوانگی» است. نام رمان از کویری مرموز و صعبالعبور در حوالی سمنان با همین نام گرفته شده است که در فضای داستان نیز این مکان، نقشی خاص در پیشبرد هدف نویسنده دارد. داستان به گونهای واگویهٔ شخصی پسری به نام «هادسم» با خویشتن است که به دنبال فراموششدههایش میگردد. روایت ریگجن به شیوۀ غیرخطی است. موضوع کتاب ترکیبی از عذاب وجدان پسر داستان نسبت به قتلی مرموز و ناپدید شدن پدرش، معضلات مواد مخدر و روابط پیچیدهٔ انسانی است که با کشش و تپشی فوقالعاده، مخاطب را با خویشتن همراه میکند.
کتاب طفنامه از پیادهروی اربعین آغاز میشود و به روایتهایی از سالهای دفاع مقدس و واقعهی عاشورا ، بهویژه داستان حبیب ابن مظاهر، از زبان شخصیتی به نام زید، عجین میشود. رویکرد مدرن در پرداخت داستان کربلا و توصیفات تازه در روایت، از ویژگیهای اثر مصطفی جمشیدی است.
کتاب شماس شامی نوشتهی مجید قیصری در سال 1387 منتشر شد که روایت تاریخی واقعهی عاشورا در قالب داستان است. این کتاب با نگاه نو اثر برجستهای در میان رمانهای تاریخی است زیرا با زاویه دید متفاوت از سایر آثار بیان شده است. کتاب شماس شامی از زبان یک غیر مسلمان مطرح میشود و همین موضوع باعث شده کتاب بدون هیچ جانبداری مسائل پس از حماسهی عاشورا را بیان کند. این کتاب روایت داستانی مربوط به سال 61 هجری قمری است که طی بیست و هشت فصل کوتاه و روان بازگو میشود. «قاسمعلی فراست» نویسندهی ادبیات جنگ کتاب شماس شامی را تحسین کرده و آن را جزو انگشت شمار کارهای خوب و جذاب درباره حواشی عاشورا دانسته است.
ویژگی بارز منِ او، مانند سایر رمانهای این نویسنده، قصه است. بی تردید برای اینکه نویسنده بتواند مخاطب را جذب کند، کتابش باید به خوبی قصه بگوید و تمایل انسان به قصه شنیدن را که هزاران سال است با اوست، بتواند اقناع کند. امیرخانی راه و رسم قصه گفتن را به خوبی میداند. میداند از کجا شروع کند، چگونه مخاطب را با شخصیتهایش آشنا کند، چطور بدون اینکه بخواهد از آنها قهرمان بسازد، خواننده را مجذوبشان کند.
“دشت های سوزان” روایتگر وقایعی است که در مقطعی خاص در تاریخ ایران رخ داده است. قبل از اینکه خواندن رمان را آغاز کنی، این عبارت توجهت را جلب می کند: “به غیر از شخصیت های تاریخی همه شخصیت های داستان خیالی اند.” و این نشان می دهد که کرمیار در روایت تاریخی خود تمام شخصیتهای داستانیاش را حتی در سادهترین و بیاهمیتترین نقش، هوشمندانه وارد فضای روایی داستان میکند و پس از ایفای نقش به سرانجامی منطقی هدایت میکند و این در هم تنیدگی ایفای نقش از سوی آنها در کنار سیر پرشتاب و با اهمیت رویدادهای تاریخ معاصر ایران در این برهه از زمان به ویژه کشف نفت در ایران، داستان او را در نهایت به اثری پرکشش و جذاب تبدیل کرده است. رمانی که شاید به میزان لذتمندی خواننده چیزی از یک اثر عامهپسند کم ندارد، اما به معنی حقیقی کلمه اثری عامه پسند نیست.
بیوتن یکی از رمان هایی است که در حوزه دفاع مقدس و جنگ نوشته شده و تا حدودی مورد قبول کارشناسان قرار گرفته است و جزو رمانی های تأثیرگذار و موفق در حوزه دفاع مقدس میباشد و حتی در یک سال 8 بار تجدید چاپ شده است. رمان بیوتن اثر رضا امیر خانی است. این کتاب در جشنواره آثار 20 سال دفاع مقدس برگزیده شد در اولین دوره ی جشنواره مهر و دومین جشنواره ی دفاع مقدس مورد تقدیر قرار گرفته است که در سال 1387 توسط انتشارات علم به چاپ رسیده است. بیوتن داستان جانبازی است که پس از گذشت سالیان دراز از جنگ هنوز در گیر سوالاتی است که جواب روشنی برایشان ندارد. داستان با عشق آرمیتا که دختری ایرانی و ساکن آمریکا است ادامه می یابد و به همین دلیل ارمیا به آمریکا مهاجرت می کند ولی در آن جا درگیر مشکلاتی دیگر می شود چرا که وارد دنیای جدیدی شده که اختلافات زیادی با عقاید ارمیا دارد و پس از آن داستان رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد. بررسی شخصیت و نوع پردازش رمان بیوتن نشان می دهد که عمده ترین اشخاص رمان در چند طیف قابل طبقه بندی هستند. دسته اول ایرانیانی هستند که به آمریکا سفر کرده اند و در آنجا دارای شغل و زندگی هستند. دسته دوم عرب هایی هستند که از کشورهای مختلف عربی به آمریکا سفر کرده و در آنجا اقامت دارند و دسته سوم آمریکاییهایی هستند که در نزدیکی آپارتمان ایرانیها اقامت دارند.
رمان «نشانه های صبح» از ابراهیم حسن بیگی بعداز ۲۰ سال به چاپ دوم رسیده و توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است. این کتاب داستان درگیری های شهر کاوه در سال ۵۸ است. ابراهیم حسن بیگی از نویسندگان داستان های دفاع مقدس است. او در سال های جنگ مدتی به عنوان رایزن فرهنگی ایران در عشق آبادِ ترکمنستان به سر برد و در اوایل ۱۳۷۸ که «انجمن قلم ایران» اعلام موجودیّت کرد، وی یکی از اعضای هیأت مؤسّسِ آن بود.
رمان محرمانه میلان، روایتی جذاب از دل مهاجرت است. روایتی از مهاجرینی بیسرزمین که به هر کجا دست دراز کنند، جایی برای زندگی آنان نیست. تصویری تمامنما از انسان معاصر در جامعه غرب است. اویی که خانه ندارد. نویسنده شخصیتها را به خوبی پرداخته است. انسانی که از افغانستان تا ایران و ترکیه و بعد هم اروپا طعم آوارگی و غربت را میچشد. رمان به واقع این سئوال را مطرح میکند «وطن کجاست؟ و انسان امروز کجا را میتواند به عنوان وطن برگزیند؟»
پشت دیوارهای زندان، جاییست که کنجکاوی همهٔ ما را برمیانگیزد. هرچیزِ ناپیدا یا نیمهپیدایی، تعلیق دارد. یونس عزیزی بهسراغ این تعلیق رفته است و از زندان روایت کرده است؛ جایی که جزئیات زیادی از آن نمیدانیم و همیشه در هالهای از ابهام بوده است برایمان. چپدستها روایت مردی بهنام آصف است که برای گذراندن دورهٔ سربازی، در زندان خدمت میکند. او، قربانی نقشه یک قاچاقچی برای جابهجایی مواد مخدر و درگیر حوادث پس از آن میشود. حالا مأموریت جدید آصف، فراریدادن زندانی است...
کتاب سووشون، رمانی نوشته ی سیمین دانشور است که نخستین بار در سال 1969 به انتشار رسید. این رمان جاودان به زندگی خانواده ای ایرانی در زمان اشغال کشور توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم می پردازد. داستان در شیراز می گذرد؛ شهری که یادآور تصاویری از تخت جمشید، شاعران بزرگ، صوفی ها و کوچ نشینانی است که در گستره ای از هیاهوها و فراز و نشیب های تاریخی زندگی کرده اند. زری، همسر و مادری جوان است که علاوه بر مواجهه با آرزوی داشتن یک زندگی خانوادگی سنتی و نیاز برای یافتن هویت فردی، تلاش می کند تا به طریقی با همسر کمال گرا و سخت گیر خود کنار آید. دانشور در این کتاب با نثر جذاب و دلپذیر خود، تم ها و استعاره های فرهنگی را به کار می گیرد. رمان سووشون، اثری منحصر به فرد است که چارچوب ها و محدودیت های زمانه ی خود را می شکند و نام خود را به عنوان یکی از ضروری ترین آثار برای درک تاریخ معاصر ایران مطرح می کند.
ملکان عذاب، نوشتهی ابوتراب خسروی، سومین کتاب از رمانهای سهگانهی خسروی است که با نامهای اسفار کاتبان، رود راوی و ملکان عذاب منتشر شدهاند. در کتاب ملکان عذاب، قصهی سه نسل از یک خاندان به صورت موازی روایت میشود. در این کتاب ما داستان زندگی شمس را میخوانیم که در میان نوشتههای پدرش زکریا، خاطرات عجیب او را میخواند. بعد همراه با قاصدانی که از سمت پدر آمدهاند برای دیدنش به شهر دور افتادهای میرود. اما با رسیدن به محل زندگی پدرش و فهمیدن برخی حقایق، داستان با حالتی هولناک به پیش میرود...
داستان زمین سوخته داستان و روایت 3 ماه اول جنگ ایران و عراق است از زبان مردی اهل اهواز که با وجود بمباران های متوالی و مرگ بسیاری از دوستان و آشناسان در آنجا می ماند. روایت جنگ از زبان محمود بسیار ملموس و تزدیک است. این داستان بقدر قابل لمس و حس هست که خواننده ای که در زمان اکنون داستان را میخواند احساس عجیبی پیدا میکند. با این که خواننده جدید می داند جنگ هشت سال طول کشیده است اما روایت به قدری خوب و درد آور است که هر آن آرزوی تمام شدن جنگ را دارد و هر آن فکر میکند این جنگ تمام خواهد شد. جنگ و مشکلات آوارگان و در رسیدن کمک ها و افزوده شدن شهدا و خراب شدن خانه ها با قرائتی جدید و جالب روایت می شود که برای هر خواننده ای تازگی دارد و حس آن را به جان میخرد.
در «کافه ی خیابان گوته» قهرمان داستان کیانوش مستوفی، نوه میرزا یوسف، شخصیت اول رمان «دیلماج» است، بنابراین این کتاب به ادامه رمان «دیلماج» می پردازد. در ابتدای کتاب توضیحاتی درباره اسماعیل، پسر میرزایوسف داده می شود اما در ادامه، داستان به زندگی کیانوش مستوفی نوه میرزایوسف می پردازد. در داستان، سه دانشجو یک گروه مبارزه چپ را تشکیل می دهند که در ابتدا دیدی انقلابی ندارند اما در آینده شرایط عوض می شود و با این تغییر دید، یکی از اعضا به گروه خیانت می کند، گروه از هم می پاشد و به همین دلیل کیانوش به زندان می افتد. کیانوش بعد از آزادی از زندان، راهی آلمان می شود و فرد خیانتکار را در آلمان غربی پیدا می کند، اما زمانی به آن مرد می رسد که او آلزایمر گرفته و خود را یک کودک هفت ساله می پندارد. در چنین شرایطی دیگر انتقام معنایی ندارد، به همین دلیل کیانوش با همکاری یک نویسنده داستان های کودک که روای این رمان است، تلاش می کند با روش های مختلف و در واقع با مرور خاطرات مشترک، حافظه مرد را به او برگرداند تا مزه انتقام خود را به او بچشاند. زمان وقوع اتفاقات این رمان به هم ریخته است اما اکثر اتفاقات در دوره قاجار و پهلوی رخ می دهد، البته گریزی هم به بعد از انقلاب زده شده است. حوادث بعد از انقلاب در خارج از ایران اتفاق می افتد.
کتاب عادت می کنیم، رمانی نوشته ی زویا پیرزاد است که اولین بار در سال 2004 به چاپ رسید. در این رمان خواندنی، با سه شخصیت زن از سه نسل مختلف آشنا می شویم: مادربزرگی به نام ماه منیر، مادری به نام آرزو و دختری به نام آیه. تمرکز اصلی داستان بیشتر بر شخصیت آرزو است که به نوعی در مرکز این سه نسل متفاوت قرار دارد. هر کدام از این سه کاراکتر، دنیای مختص به خود را دارند و پیرزاد موفق می شود با خلق صدا و ذهنیتی متمایز برای هر کدام، پرداختی قابل قبول به هر سه ی آن ها داشته باشد. زویا پیرزاد در رمان عادت می کنیم، از کلیشه ها و پیشفرض های رایج موجود در میان شخصیت های داستانی زن، پا فراتر می گذارد و تصویری انسانی و بسیار قابل باور را از علایق و رنج های متفاوت هر کدام از آن ها ارائه می کند.
سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار رمانی از نویسنده معاصر ایرانی، مصطفی مستور است که همزمان در ایران و ایتالیا منتشر شده است. مستور در این اثر داستانی درباره سه روز از زندگی یک خواهر و برادر میگوید. شخصیت نگار داستان، پیشتر در یکی از اپیزودهای رمان «استخوان خوک و دستهای جذامی» هم حضور داشته است. این رمان درفضای تهران امروز میگذرد و سفری به لایههای زیرین جامعه امروز پایتختنشین دارد.
یونس دانشجوی دکتری پژوهشگری علوم اجتماعی است .او دارد پایان نامهاش را درباره علت خودکشی دکتر محسن پارسا مینویسد: فیزیکدانی که خودش را از طبقه بیست و چندم یک برج پایین انداخته. در این میان، مهرداد دوست دوران دبیرستانش که عاشق دختری آمریکایی شده و برای زندگی با او به آمریکا رفته بود، بازمیگردد و در ملاقاتی که باهم دارند، میگوید که همسرش جولیا درگیر سرطان و نزدیک به مرگ است، درحالی که یک دختر چهارساله از او دارد. موضوع خودکشی محسن پارسا و مسئله مرگ همسر مهرداد، یونس را که قبلا اعتقادات دینی محکمتری داشته دچار ابهامات و پرسشهایی فلسفی درباره وجود خدا و معنای هستی میکند. این درگیریهای فلسفی و تردیدهای دینی رابطه او و نامزدش را هم تحت الشعاع قرار میدهد و در نهایت تلنگری به او میزند: «سالها منتظرت موندم. همیشه از پنجره پایین رو نگاه میکردم تا تو بیایی. تلفنها رو به امید شنیدن صدای تو جواب میدادم. وقتی صدای زنگِ در میاومد به هوای دیدن تو دَر رو باز میکردم. من هم مثل هر دختر دیگهای آرزو داشتم خوشبخت بشم و فکر میکردم با تو خوشبخت میشم اما دوست داشتن با خوشبختی فرق میکنه. یونس تو اگه خداوند رو از بین ما کنار بذاری هردو ما رو کنار گذاشتهای. من یا باید خداوند رو به خاطر تو قربانی کنم و یا به خاطر او از عشق تو بگذرم. من راه دوم رو انتخاب میکنم، یونس.»
من به داستان به عنوان یک کپی از زندگی نگاه نمی کنم . کپی کردن شکل عادی بخشی از زندگی برای من نویسنده ارزشی ندارد. داستانی که می نویسم باید جهانی تازه ، شرایطی تازه، داشته باشد. باید اشیا و رفتار اشیا شکل بدیعی به داستان بدهد. باید یک زیبایی تازه خلق کرد. زیبایی که حتما معنا دار خواهد بود . استمرار در نوشتن به منظور کشف فضا های تازه در حین نوشتن است. چرا که نوشتن کشف است. ممکن است نویسنده ای در شروع کار کلیت داستانی را در ذهنش نداشته باشد. این خصوصیت شکاف نوشتن است که اجزا و شکل و پیکره ی داستان را پیدا می کند و در نهایت ایجاد داستان بدیع می کند... همه اینها را باید به صورت یک هارمونی ایجاد کرد. در این هارمونی کلمات هر جزیی، هر تصویری و هر کلمه ای جای خودش را دارد....
این صحنه ها کار من است، قبول دارم، دیگر نمی خواهد تمام پوشه را نشانم بدهید . هر چند تا عکس ضمیمه ی پرونده کرده اید قبول دارم. کاغذ بیاورید تا امضا کنم . اگر خواستید انگشت می زنم که تمام این صحنه های اجرا شده ایده ی من بوده . اما نمی فهم چرا شما شاخ نبات را از من می خواهید؟ مجموعه ی داستان جشن همگانی شامل شانزده داستان کوتاه از مجید قیصری است، داستان هایی با مضمون های متنوع. این نویسنده سوژه های دینی، اسطوره ها، باورهای بومی ایرانی و مسائل اجتماعی را دستمایه قرار داده و مواجهه ی انسان سنتی با موقعیت هایی ویژه در جهان مدرن را ترسیم کرده است.
همه ی داستان نویسان و نیز همه ی جبهه رفته ها حق دارند که از جنگ بنویسند. با این همه ، آن که هم داستان نوسی را بلد است و هم خاطره و درد جنگ را به غنیمت آورده است ، برای آفرینش ادبیات جنگ اهلیت بیش تری دارد احمد دهقان یکی از این شمار است . رمان ، "سفر به گرای 270 درجه " (1375) یکی از آثاری بود که جایزه ی 20 سال داستان نویسی پس از انقلاب را از آن خود کرد. "من قاتل پسرتان هستم " نیز، روایت های نویسنده از روزگار دلاوری ها و مظلومیت های هم رزمان اوست .
کتاب چشمهایش از آثار معدود زبان فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است. استاد ماکان- نقاش بزرگ -که یک مبارز سیاسی علیه دیکتاتوری رضا شاه است، در تبعید میمیرد. یکی از آثار باقیمانده از او پردهای است بهنام چشمهایش؛ چشمهای زنی که گویا رازی را در خود پنهان کرده است. راوی داستان که ناظم مدرسه و نمایشگاه آثار استاد ماکان است، سخت کنجکاو است راز این چشمها را دریابد. بنابراین سعی میکند زن در تصویر را بیابد و از ارتباط او با استاد ماکان بپرسد. پس از سالها، ناظم زن مورد نظر را مییابد و در خانه او با هم گفتوگو میکنند. زن به او میگوید که او دختری از خاندانی ثروتمند بوده و به خاطر زیباییاش توجه مردان بسیاری را جلب خود می کرده اما آنها برای او سرگرمیای بیش نبودند و تنها استاد ماکان بود که توجهی به زیبایی و جاذبهاش نداشته است. زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری میکند اما استاد نه فداکاری او را جدی میگیرد و نه احساسات و عشق او را درمییابد. در آخر استاد از سوی پلیس دستگیر میشود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده است، به شرط نجات استاد از مرگ، پاسخ مثبت میدهد. استاد به تبعید میرود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمیشود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را میکشد، چشمهایی که زنی مرموز اما هوسباز و خطرناک را نمایان میکند.زن میداند که استاد هرگز او را نشناخته و این چشمها از آن او نیست. هنوز بر سر اینکه داستان از زندگی کمالالملک الهام گرفته شده است یا زندگی تقی ارانی، اختلاف نظر وجود دارد.
نوشتن یعنی رهاشدگی از تمامی قید و بندهای بشری. یعنی فوق بشر شدن. یعنی رفتن به مرزهای ناشناخته یی که قابل مکاشفه ست و تا به حال کسی کشف اش نکرده ست و فقط نویسنده با قدرت تخیل وحشی اش که کوله بار پرواز می بندد و روح اش را عرق می ریزاند، و جسم اش را هم، تا در لذت شهودآمیز جستجو به لحظه های جاودانه یی برسد که تجربه اش فقط از او می توانسته ست بربیاید. حرف زدن و عمل کردن از جانب آدم هایی که هرگز وجود نداشته اند و نخواهند داشت، با چهره ها و جنس ها و سن های گوناگون شان، لذت رهاشدگی در متن داستان را خواستنی تر و بی انتها تر می کند. کشتن زندگان و زنده کردن مردگان، سیر آفاق و انفس زمینی و آسمانی، تجربه ی حس ها و حرف ها و اعمالی که هرگز از او و دیگران سر نزده ست، و تکرار سوال های بی جوابی که همیشه دغدغه اش بوده ست و خواهد بود، نوعی جادوگری ست که فقط با کلمه خلق می شود و با هیچ لذتی در دنیای امروز قابل قیاس نیست.
کتاب آینه های دردار، رمانی نوشته ی هوشنگ گلشیری است که اولین بار در سال 1992 چاپ شد. داستان این رمان به نویسنده ای میانسال به نام ابراهیم می پردازد که به منظور شرکت در گردهمایی های ادبی ایرانیان خارج از کشور، راهی سفری به اروپا می شود. ابراهیم در پایان یکی از جلسات این گردهمایی ها، به نوشته ی کوتاهی از کسی برمی خورد که ظاهرا او را می شناسد. این شخص از ابراهیم خواسته که در صورت سفر به پاریس با شماره ی داده شده تماس بگیرد. با گذشت زمان، یادداشت های دیگری از همین شخص به دست ابراهیم می رسد. اما این شخص چه کسی است؟ هوشنگ گلشیری در کتاب آینه های دردار، داستانی چندوجهی و جذاب را خلق کرده که مخاطبین را در دنیای ذهن و عواطف شخصیت هایش غرق می کند.
پست طهران داستان زندگی سرهنگی است که در دوران ستمشاهی زندگی می کند و دچار تردید می شود. او که از ارتش اخراج شده است، در روزهای آغازین نهضت امام خمینی به دنبال یافتن حقیقت است. سرهنگ در یکی از حجرههای بازار تهران مشغول به کار شده است و حالا میتواند به گذشته کاری و دوران خدمت خود فکر کند. در حقیقت حکیمیان از دل زندگی پرماجرای سرهنگ و خانواده و نزدیکانش شرایط سیاسی سال ۱۳۴۲ تهران و پیامدهای آن را روایت میکند. رمان پست طهران در حقیقت برشی از زندگی خانوادهای پرماجرا است، اما روایت حول شخصیت سرهنگ شکل میگیرد. آنچه به فاصله پنج ماه، ابتدا در دل سرهنگ رخ میدهد و بعدتر در صفحات پایانی کتاب به تصمیمی ختم میشود که از او یک قهرمان میسازد، قهرمانی که دوستان و خانوادهاش را که زمانی به او انتقادهای مستمر داشتند، به تعظیم وا میدارد.
سمفونی مردگان کتابیست بسیار تراژدیک و غمانگیز اما بسیار زیبا و عالی که برای همیشه در ذهن خواننده باقی خواهد ماند. نوع روایت معروفی در سمفونی مردگان منحصر به فرد است. راوی داستان چندین بار عوض می شود و هر بار داستان از دید یک شخص متفاوت بیان می شود. در هنگام خواندن متن کتاب سمفونی مردگان شاهد بازگشت به گذشته در زمان حال هستیم، شاهد عوض شدن مکان هستیم و مدام فضا عوض می شود و…
کتاب سال بلوا به صورت اول شخص در ذهن یک زن به نام – نوشافرین – اتفاق می افتد و شروع آن به گونه ای است که مستقیما داخل داستان پرت می شویم. یعنی نویسنده در ابتدای کتاب سراغ حاشیه نمی رود و خواننده را مستقیم وارد اصل داستان می کند. در ادامه به مرور ذهنیت ها و شخصیت های کتاب سال بلوا و کلیت داستان برایمان مشخص می شود.
روایتی کوتاه و کامل از زندگی یک دختر هنرمند در تهران. زبان کتاب روان و دلنشین است. هیچ کجایش اطناب و اضافه گویی حوصلهات را سر نمیبرد. داستان با شروع میخکوب کنندهی خود نفس مخاطب را در سینه حبس میکند. «مرد نزدیکتر شد، پیس پیس آهسته ای از کنار گوشش رد شد. کلید در دستانش لرزید و قفل در را رد کرد. دانه های عرق روی پیشانیاش جمع شده بود و سوز که میخورد به صورتش یخ میکرد. کلید چرخید و در باز شد. خود را به داخل ساختمان انداخت. انگشتان مرد از لای در شالش را گرفته بود. در را دودستی فشار داد، مرد شال را رها کرد، در چفت شد. به در تکیه داد، سر خورد و نشست. تمام تنش میلرزید.»
داستان از زبان مردی روایت میشود که سالها در تنهایی، گوشهگیری و فقر زندگی کرده است، و حالا عمارت بزرگی به او ارث رسیده است. او با سفر به یکی از روستاهای شمال کشور برای بازدید از عمارتش درمییابد آدمهای آن روستا عادی نیستند. بین سمسار روستا و خودش کینهای مبهم را احساس میکند، بین نعنا، دختری که در خانه بزرگش به او سرپناه داده و پیرمردی که در کارها کمکش میکند انس و علاقهای خیالی شکل گرفته است. مرد مدام درگیر سرفههای وحشتناکی است که از کودکی همراهش بودهاند. درگیر ترسش از سکوت، از تکرار صدای قدمهایش در خانهای به این بزرگی. همین ترسها بهانهای میشود تا از نعنا بخواهد به جای باج دادن به سمسار به خانه او بیاید و کارهای خانه را انجام دهد. اتاق کوچکی به دختر میدهد اما تمام مسیر بارانی تا تهران را، تمام آن روزی را به خواست همسر سابقش به تهران میآید را، به نعنا و گلهای دامنش فکر میکند. فکر میکند عطر آن گلها مرهمی بر زخم هزارساله سینهاش میشود و سرفههایش را از بین میبرد. داستان فضای متفاوت و ناآشنایی دارد. تخیل نویسنده، توصیفات اثر را بسیار تاثیرپذیر کرده است. مردم روستا از جنها صحبت میکنند و همه اینها او را به نوعی ماجراجویی میکشاند.
رویای فالاچی داستان دو دانشجوی ارتباطات به اسم هاله و مسعود است که سعی میکنند در دنیای ارتباطات و فضای مجازی خودشان را پیدا کنند. چون در این فضا، زمان و مکان را از دست میدهند و به نوعی گم گشتگی دچار میشوند و این گسست ترسی برایشان به همراه دارد و آنها را دچار یک سری چالشها و درگیریها میکند. چالشهایی که آنها را درباره بدیهیترین مسائل به تردید میاندازد. هاله و مسعود در این داستان، نماینده نسلی هستند که افرادی مثل استاد و پدر آنها را راهنمایی نمیکنند بلکه کنترل میکنند و آنها بدون اینکه خودشان متوجه شوند، مانند یک مهره حرکت داده میشوند.
«تالار فرهاد» رمانی عاشقانه-فلسفی نوشته عباس پژمان(-۱۳۳۷) است. «تالار فرهاد» داستان عاشقانهٔ یک دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران است. جوان دانشجو برای گذراندن دوران طرح و خارج از مرکز خود به سنندج میرود. شهری که یکی از دوستان قدیمیاش در آن اقامت دارد. در سنندج دلبستهٔ همکار خود میشود. اما فرانک آدم عجیبی است با زندگیای عجیب: از مصر آمده و به دلیل شرایط سیاسی ایران و وضعیت مالی پدرش مجبور شده در ایران ادامهٔ تحصیل دهد. گفتگوهای این دوشخصیت و رفتار فرانک باعث میشود بحثهاشان سمتوسویی فلسفی و روانشناختی پیدا کند. از بودا گرفته تا نیچه و فروید. در این صحبتها و مجادلات فلسفی آنچه بیش از همه بارز است مسئلهٔ عشق، مرگ و زندگی است. فرانک شروع به دیدن خوابها و یادآوری چیزهایی میکند که نه اصلا به او مربوط است و نه در زندگی او رُخ داده. انگار که فرانک زندگیهای دیگری نیز در گذشتههایی دور داشته. محبت میان فرانک و شخصیت اصلی داستان اوج میگیرد و همزمان نیز خوابها و یادآوریهای فرانک افزایش پیدا میکند و با عشقخام دوران نوجوانی محبوبش پیوند میخورد. طوری که دیگر دارد مخل زندگی فرانک میشود. اما فرانک همچنان جز محبوبش، نمیتواند به کس دیگری چیزی بگوید، چه اینکه همگان او را دیوانه خواهند دانست. این رمان، اثری عاشقانه با درونمایههایی فلسفی است. نظریههایی که نویسندهاش برای طرح کردن آنها از روایتهای داستانی کمک گرفته و موفق هم بوده. رمان با اینکه روایتگر یک داستان است اما پُر از داستانهای کوچکی است که خود در هم فرو میروند. روایتهایی عاشقانه که از تکرار عشق میگویند. عشقهایی که در آدمی باقیست، هرچند منشأ اثر آنها ناپدید شده باشد. برای همین است که میگوید «همه چیز در دنیا عیناً تکرار میشود.»
معرفی کتاب مهدی کفاش، نویسندۀ رمان «قرار مهنا»: هشت سالی است گروه تکفیری داعش اعلام وجود کرده و کشور ما را هم جز دشمنان خود می داند و بارها ما را تهدید به نابودی کرده است. متاسفانه در این باره کشورهای اروپایی زودتر از ما به میدان آمدند و کتاب «ده روز با داعش» را منتشر کردند. اما رمان «قرار مهنا» نیز به میدان آمده و با تحقیقات صورت گرفته در بستر اتفاقات سوریه و دفاع مقدس، سعی شده با بیان جزئیات به باورپذیری بیشتر داستان کمک کند.
مجموعه داستان «ویلای کاکاییها» در واکنش به مشکلات و مخاطرات محیط زیستی در انتشارات «شهرستان ادب» منتشر شد. داستانهای این مجموعه را محمدرضا بایرامی داستاننویس مشهور و برگزیده جایزه جلال گزینش کرده است. فراخوان نگارش داستانهای محیط زیستی با عنوان «باغ ملی» در اسفند 1395 منتشر شد و «ویلای کاکاییها» محصول این فراخوان است.