نویسنده: جی. آر. آر تالکین ترجمه: رضا علیزاده انتشارات: روزنه این داستان درباره نوزده حلقه قدرتمند است، سه حلقه برای فرمانروایان الف است که زیر آسمان نیلی زندگی میکنند، هفت حلقه برای دورفها برای زندگی در تالارهای سنگیشان است و ۹ حلقه برای آدمیان که محکوم به مرگ هستند و فانیاند و اما یک حلقه. یک حلقه برای سائورون فرمانروای تاریکی در موردور. حلقهای برای حکمرانی بر همه. حلقهای با قدرت بسیار زیاد. هرکدام قدرت منحصر بهفردی دارد.
درخت و برگ ( سه داستان تخیلی ) نویسنده: جی. آر. آر تالکین مترجم: مراد فرهادپور انتشارات: روزنه نیگل نقاش بود، اما نقاشی نه چندان موفق؛ تا حدودی به این خاطر که مشغلههای بسیار داشت. بیشتر آنها در نظرش جز دردسر چیزی نبودند، ولی آنها را به نحو احسن انجام میداد بهویژه هنگامی که نمیتوانست از سر بازشان کند، و (به عقیدۀ او) متأسفانه وضع اغلب همینطور بود. سرزمین وی قوانین نسبتاً سختی داشت. البته موانع دیگری هم بود؛ مثلاًً گاهی اوقات بهکلی عاطل میماند و هیچ کاری نمیکرد. دیگر آنکه به نوعی دلرحمی دچار بود. میدانید منظور چه نوع دلرحمیای است. این احساس غالباً به جای آنکه او را به انجام کاری وادارد، ناراحتش میکرد، و حتی هنگامی که سرش به کاری گرم میشد هم از غرولند کردن و خشمگین شدن و ناسزا گفتن (بیشتر به خودش) دست برنمیداشت.
هابیت یا " آنجا و بازگشت دوباره" نویسنده: جی. آر. آر تالکین مترجم: رضا علیزاده انتشارات: روزنه شهرت جهانی این نویسنده به خاطر کتابهایش از جمله «ارباب حلقهها» و هابیت است. انگیزهی جان تالکین از نوشتن کتابهای فانتزی و تخیلی ایجاد دنیای میانی Middle-earth است تا در آن از زبانهای فراساختهاش استفاده کند. سرزمین میانی Middle-earthهمین دنیای انسانهای امروزی است که هزاران سال پیش در آن اتفاقهای کتابهای جان تالکین رخ میدهد.
دنیا قشنگ نو آلدوس هاکسلی ترجمه سعید حمیدیان نشر نیلوفر ثر آلدوس هاکسلی، نویسندهی قرن بیستم است. این رمان را سعید حمیدیان به فارسی برگردانده است. این کتاب در سال 1932 منتشر شده و عنوان آن از نمایشنامهی طوفان اثر شکسپیر گرفته شده است. هاکسلی با بدبینی نسبت به پیشرفتهای علمی در قرن بیستم یک دنیای پادآرمانی خلق میکند. در آن دوران همه چیز رنگ و بوی تغییر گرفته بود و بهسرعت به اختراعات افزوده میشد و قرار بود همهچیز اتوماتیک بشود. و البته فکر دست بردن در خلقت آدمیان و شبیهسازی گونهی انسان که نویسنده را به ساختن چنین تصویر سیاهی از آینده واداشته بود. هاکسلی معتقد بود جهان کاملا علمی و کاملا اتوماتیک تنها با از بین بردن مذهب و هنر و اخلاق و در یک کلام انسانیت ممکن است. داستان دنیای قشنگ نو در سال 2540 و در شهر لندن اتفاق میافتد. تنها یک حکومت جهانی وجود دارد و آن بر تمام ساکنان که از جنینهای شبیهسازیشده به وجود آمدهاند مسلط است. شعار اصلی لذت بردن و شاد بودن است. روانشناسیِ شاد زیستن قاموس و مذهب اصلی شده است. همه چیز تغییر کرده و حالا آدمها تنها در چهار نو به دنیا میآیند: آلفاها، بتاها، گاماها و اپسیلونها. حتی در این دنیای کاملا پیشرفته نیز نظام طبقاتی همچنان حاکم است و این چهار دسته انسان بر اساس هوش و کارایی ذهنی مقام بالاتری دارند. در این میان «جان» را از شهری به دور از این تمدن جدید به لندن میآورند. جان یک وحشی است و برای جامعه جذاب… در بخشی از متن کتاب آمده است: «راز سعادت و فضیلت در همین نهفته است، دوست داشتن آنچه که باید انجام بدهید، تمام هدف تربیت در این خلاصه میشود: علاقمند ساختن انسانها به سرنوشت اجتماعی گریزناپذیرشان.»