جستجو
منو بستن

محصولات با برچسب 'تولستوی'

نمایش به عنوان گرید لیست
مرتب سازی بر اساس
نمایش در هر صفحه
تصویر از بیست سه قصه

بیست سه قصه

155,000 تومان
کتاب بیست و سه قصه، شامل بیست و سه داستان کوتاه است که با محوریت پندآموزی و اخلاق نوشته شده اند. از میان داستانهای کتاب میتوان به عنوان های ذیل اشاره کرد: "خدا آگاه است و صبور"، دو پیرمرد"، "هر جا عشق هست، خدا هم هست"، "دختر بچه های عاقل تر از مردها"، "الیاس"، "سه تارک دنیا"، "بچه جن و تکه نان"، "چه مقدار زمین نیاز است"، "طبل تو خالی"، "گناهکار پشیمان"، "قهوه خانه سورات"، "بسیار گران"، "کار، مرگ، بیماری" و "پسر خوانده". داستان های تولستوی با داستانهای مثنوی مولوی شباهت های غیر قابل چشم پوشی دارد. برای نمونه داستان"پسرخوانده"، شبیه داستانی از مولوی است که در آن، مردی از حضرت موسی میخواهد که خداوند کاری کند تا او بتواند زبان حیوانات را بفهمد. تولستوی و مولوی از این وجه که هردو با استناد به کتابهای مقدس خود، داستانهای اخلاق محور مینویسند، شباهت بسیار دارند؛ گویی تولستوی از این منظر، مولوی روس است که این بار با تکیه بر پندهای اخلاقی کتاب مقدسش انجیل، در بستر آن فرهنگ، داستان سرایی میکند. لودویک ویتگنشتاین، فیلسوف برجسته ی معاصر که شیفته ی عرفان بود، در نامه ای به راسل، که او نیز از فلاسفه ی برجسته ی سده ی بیستم میلادی بود، مینویسد: " داستانهای تولستوی را، که تازه منتشر شده، خواندم. عالی است. اگر نخوانده ای بگیر و بخوان. "

رستاخیز -جلد شومیز-

75,000 تومان
رستا خیز نویسنده: لی‌یو تالستوی/لیو تولستوی/
مترجم: سروش حبیبی
انتشارات: نیلوفر
دیمیتری نخلیودف، جوانی از طبقه اشراف، عاشق ماسلوا، ندیمه عمه‌های خود می‌شود و رابطه‌ای که بین آنها شکل می‌گیرد، در آینده‌ای نزدیک برای زن جوان مصیبت می‌آفریند. ماسلوا پس از لکه‌دار شدن دامنش به خودفروشی روی می‌آورد و در نهایت به ناحق متهم به قتل می‌شود. قتلی که او را در دادگاه، دوباره مقابل دیمیتری قرار می‌دهد. اما این بار دیمیتری عاشق نیست، او یکی از اعضای هیات منصفه است که باید درباره محاکمه زن تصمیم بگیرد. این مواجهه زن با دیمیتری، درواقع روبه‌رو شدن دیمیتری با وجدان دیر بیدار شده خودش است که زندگی‌اش را از پایه و اساس زیر و رو می‌کند. «دیمیتری به‌هرحال از حالتی که به او دست داده بود هیچ سردرنمی‌آورد، هق‌هق گریه و اشک‌هایی را که با تلاش تمام مانع فروریختن‌شان شده بود ناشی از ضعیف‌شدن ناگهانی اعصابش می‌دانست. عینک بدون دسته‌اش را روی چشم‌هایش گذاشت تا اشک‌هایش را پنهان کند، دستمالش را از جیبش درآورد و در آن فین کرد. ترس از شرمنده‌شدن در نظر دیگران درصورتی‌که همه می‌فهمیدند چه رفتاری با ماسلوا کرده، روی خلجان درونی‌اش پرده می‌کشید. در آن لحظه این ترس از همهٔ مواقع دیگر شدیدتر بود.» تولستوی این رمان را بر اساس داستانی واقعی نوشته که یکی از دوستانش برای او تعریف کرده است و جالب این‌جا است که شخصیت دیمیتری به شخصیت خود تولستوی و آنچه براو گذشته نزدیک است. لئوی جوان هم به دلیل از دست دادن پدر و مادرش در کودکی با عمه‌هایش زندگی می‌کرد و عاشق خدمتکار خواهرش شده و او را فریب داده بود و این فریب که او را دچار عذاب وجدان کرده بود، در خلق رمان رستاخیز، دوباره دامن او را گرفت. تولستوی در این کتاب از نویسنده‌ای چیره‌دست به متفکری انسان‌دوست تبدیل شده و بی‌پرده به بازنمایی ظلم و ستم و بهره‌کشی طبقه مرفه جامعه‌اش از ضعیفان پرداخته است. حکومت استبدادی تزارها، زندگی رنج‌آور کشاورزان، محکومان به زندان، تبعیدی‌ها و اعمال شاقه‌ای که آنها مجبور به انجامش بودند، همیشه تولستوی را آزار می‌داد و او در رمان «رستاخیز» بلاخره علیه همه این بی‌عدالتی ها قیام کرد. «رستاخیز» اثری است که اگر اهمیتش بیش‌تر از جنگ و صلح و آنا کارنینا نباشد، دست‌کمی هم از آن‌ها ندارد، منتها در زمینه‌ای کاملا متفاوت با آن دو

نبوغ (سیمای پنجاه نابغه سخن)

50,000 تومان
در این کتاب ناگزیر به شرح مجمل و مختصری درباره صد چهره نبوغ اکتفا کرده ام زیرا معتقدم که قرار دادن بسیاری از ناموران ادب، از انواع و اقسام فرهنگها و دوره های مختلف، در جوار هم نکات بسیاری دستگیر مان می کند. تفاوتهایی که این چهره های نامی، اعم از زن و مرد، دارند و حاصل بیست و پنج قرن گذر زمان است بیش از شباهت های آنهاست و گنجاندن آنها فقط در یک کتاب لقمه بزرگتر از دهان به نظر می رسد و...

رستاخیز -جلد گالینگور-

225,000 تومان
رستا خیز
نویسنده: لی‌یو تالستوی/لیو تولستوی/ مترجم: سروش حبیبی
انتشارات: نیلوفر دیمیتری نخلیودف، جوانی از طبقه اشراف، عاشق ماسلوا، ندیمه عمه‌های خود می‌شود و رابطه‌ای که بین آنها شکل می‌گیرد، در آینده‌ای نزدیک برای زن جوان مصیبت می‌آفریند. ماسلوا پس از لکه‌دار شدن دامنش به خودفروشی روی می‌آورد و در نهایت به ناحق متهم به قتل می‌شود. قتلی که او را در دادگاه، دوباره مقابل دیمیتری قرار می‌دهد. اما این بار دیمیتری عاشق نیست، او یکی از اعضای هیات منصفه است که باید درباره محاکمه زن تصمیم بگیرد. این مواجهه زن با دیمیتری، درواقع روبه‌رو شدن دیمیتری با وجدان دیر بیدار شده خودش است که زندگی‌اش را از پایه و اساس زیر و رو می‌کند. «دیمیتری به‌هرحال از حالتی که به او دست داده بود هیچ سردرنمی‌آورد، هق‌هق گریه و اشک‌هایی را که با تلاش تمام مانع فروریختن‌شان شده بود ناشی از ضعیف‌شدن ناگهانی اعصابش می‌دانست. عینک بدون دسته‌اش را روی چشم‌هایش گذاشت تا اشک‌هایش را پنهان کند، دستمالش را از جیبش درآورد و در آن فین کرد. ترس از شرمنده‌شدن در نظر دیگران درصورتی‌که همه می‌فهمیدند چه رفتاری با ماسلوا کرده، روی خلجان درونی‌اش پرده می‌کشید. در آن لحظه این ترس از همهٔ مواقع دیگر شدیدتر بود.» تولستوی این رمان را بر اساس داستانی واقعی نوشته که یکی از دوستانش برای او تعریف کرده است و جالب این‌جا است که شخصیت دیمیتری به شخصیت خود تولستوی و آنچه براو گذشته نزدیک است. لئوی جوان هم به دلیل از دست دادن پدر و مادرش در کودکی با عمه‌هایش زندگی می‌کرد و عاشق خدمتکار خواهرش شده و او را فریب داده بود و این فریب که او را دچار عذاب وجدان کرده بود، در خلق رمان رستاخیز، دوباره دامن او را گرفت. تولستوی در این کتاب از نویسنده‌ای چیره‌دست به متفکری انسان‌دوست تبدیل شده و بی‌پرده به بازنمایی ظلم و ستم و بهره‌کشی طبقه مرفه جامعه‌اش از ضعیفان پرداخته است. حکومت استبدادی تزارها، زندگی رنج‌آور کشاورزان، محکومان به زندان، تبعیدی‌ها و اعمال شاقه‌ای که آنها مجبور به انجامش بودند، همیشه تولستوی را آزار می‌داد و او در رمان «رستاخیز» بلاخره علیه همه این بی‌عدالتی ها قیام کرد. «رستاخیز» اثری است که اگر اهمیتش بیش‌تر از جنگ و صلح و آنا کارنینا نباشد، دست‌کمی هم از آن‌ها ندارد، منتها در زمینه‌ای کاملا متفاوت با آن دو