کتاب «در جستجوی صبح» خاطرات یکی از تاثیرگذارترین افراد در حوزه ی نشر «عبدالرحیم جعفری» بنیان گذار موسسه انتشارات امیرکبیر است. این کتاب که حاصل نگاه عمیق و ظریف عبدالرحیم جعفری به محیط اطراف خود است، دربرگیرنده ی اطلاعات جامع و ارزشمندی در حوزه ی تاریخ معاصر نیز هست.
یکی از مبارزان زن پیش از انقلاب، به ذکر خاطرات و جانفشانیهایش در راه انقلاب میپردازد تا به همگان یادآوری کند که مردان تنها مبارزان این عرصه نبودند و زنانی هم بودند که زنانه بر سر اعتقادات و آرمانهایشان جنگیدند تا این پیروزی را نصیب مردم ایران کنند.
کتاب حمیدرضا صدر به نام از قیطریه تا اورنج کانتی، کتابی تلخ است که ارزش ادبی بالایی دارد. حمیدرضا صدر زمانی که متوجه پیشرفت بیماری سرطان شد، برای ادامه درمان راهی امریکا شد و در همانجا تصمیم گرفت دربارهی دوران درگیریاش با این بیماری و روزهای خود در این مدت بنویسد. دربارهی مبارزه و ایستادگی خودش برای زنده ماندن و البته که شکست بیماری. با این شرط که کتاب زمانی چاپ شود که او چشم از دنیا بسته باشد. کاش این کتاب به مرحله چاپ هنوز نرسیده بود. فصل آخر این کتاب را غزاله صدر، دختر حمیدرضا صدر نوشته است. وی دربارهی روزهای پایانیاش با پدرش نوشته است و چه فصل تکان دهندهای است. در این کتاب حمیدرضا صدری را میبینیم که دارد برای بعد از خودش از زندگی مینویسد. از تلاش و تعریف سلامتی و ارزشی که شاید فقط زمانی متوجه آن شویم که در بستر بیماری هستیم. از روزهایی میگوید که میرود بی آنکه توجه کنیم که این روزها و ساعتها هرگز باز نمیگردند. زمانی این گفتهها ارزش پیدا میکنند که فردی مانند او که در تمام دوران حیاتش تلاش کرده و زندگی پرثمری داشته است به ما گذر زمان را گوشزد میکند. فردی چون او از ارزش لحظات زندگی و سلامتی مینویسد.
خاطرات خارق العاده یک زن اهل کره شمالی که برای زنده نگه داشتن خانواده اش از دولت سرپیچی کرد. لوسیا جانگ که در دهه 1970 متولد شد ، در یک خانه ی مشترک در روستایی در کره شمالی بزرگ شد - پدر و مادرش سخت کار کردند ، او هر شب به عکس کیم ایل سونگ تعظیم کرد و خانواده با یک برنج جیره بندی شده و یک باغ کوچک خرد شدند. با این حال ، هیچ چیز عادی ای در مورد جانگ وجود ندارد. او زنی است که از عمق عاطفی ، شهامت و مقاومت بالایی برخوردار است.
زندگی و اندیشه بی قرار سورن کیرکگور در جدال عشق و ایمان ترجمه ارسطو میرانی سورن کی یرگگارد یکی از پرشورترین و چالش برانگیزترین فیلسوفان مدرن است و اغلب او را بنیان گذار اگزیستانسیالیسم می دانند. بیش از حدود یک دهه در دهه های 1840 و 1850 ، نوشته هایی از قلم او تراویده که مسئله وجود را دنبال می کرد - چگونه در جهان انسان باشیم؟ - ضمن بررسی احتمالات مسیحیت و مقابله با شکستهای تجلی نهادی آن پیرامون او. بیشتر خلاقیت او ناشی از رابطه او با زن جوانی بود که قول ازدواج با او را داده بود ، سپس آنجا را ترک کرد تا خود را وقف نوشتن کند ، رابطه ای که تا پایان عمر سرنوشت ساز بود. و کیرکگور تا پایان عمر ذهنش درگیر این ماجرای عشقی باقی ماند. وی عمدا در کپنهاگ زندگی می کرد و در سال 1855 در سن 42 سالگی خسته از دنیا رفت و نوشته های قابل توجه خود را به نامزد قبلی خود وصیت کرد. زندگینامه ابتکاری و پرتحرک کلار کارلایل زندگی کیرکگارد را تا آنجا که ممکن است از دیدگاه خودش می نویسد ، برای بیان آنچه که در واقع این سقراط مسیحی است - همانطور که وی گفت ، زندگی را به جلو ادامه می دهد اما فقط آن را به عقب می فهمد.
آنچه در کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت آمده است روایت سادگیها و پیچیدگیهای زندگی فکری غلامرضا اعوانی و فراز و فرودهای تفکر حکمی اوست؛ تفکری که منتقد جدایی علم از حکمت و حتی دین از حکمت است. کتاب حاضر، که شامل مصاحبههای چندینسالۀ حامد زارع با غلامرضا اعوانی است، از چهار فصل تشکیل شده است. فصل نخست با عنوان «سالشمار زندگی» دربرگیرندۀ حوادث، حالات و حاشیۀ زندگی استاد دکتر غلامرضا اعوانی است. فصل دوم، با عنوان «نگرش علمی»، معرفتشناسی و هستیشناسی را مورد تدقیق قرار میدهد. فصل سوم با عنوان «رویکرد حکمی» متکفل ارائۀ یک تبیین از طریق چندین توضیح دربارۀ نظام حکمی دکتر اعوانی است. نهایتاً فصل چهارم با عنوان «حکیمان الهی» نیز بررسی مصداقی چند تن از حکمای الهی مورد توجه اوست. اکثر مصاحبههای این کتاب در ساختمان زیبا و تاریخی مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران یا، آنطور که دوستدارانش مینامندش، «انجمن فلسفه» انجام شده است؛ انجمنی که به همت سیّد حسین نصر در دهۀ پنجاه خورشیدی تأسیس شد و غلامرضا اعوانی سالها ریاست آن را بر عهده داشت. این کتاب، به احترام همۀ فیلسوفانی که در پنجاه سال اخیر به این انجمن رفت و آمد داشتهاند، به خاطرۀ همیشه زندۀ انجمن فلسفۀ ایران تقدیم شده است.
دکتر محققداماد از جمله مجتهدانی است که جرئت تداوم اجتماعی و سیاسی بخشیدن به آرای فقهی خود را دارد. به عبارت دیگر، تأملات او محصور در مکاسب و کفایه نیست، بلکه با شکست حصر محافظهکارانۀ فقیهان اخیر، مابازای سیاسی و اجتماعی تفاسیر فقهی خود را با صدایی رسا و ادلهای روشن و مبرهن اعلام میکند. کتاب آفاق حقیقت در سپهر شریعت، که به سعی روزنامهنگار جوان جناب آقای حامد زارع فراهم آمده است، کوششی برای نشان دادن لزوم توجه به مسائل معاصر و همچنین عدم فروگذاری نگاه نقادانه با مروری بر زندگی فکری سید محققداماد است. ایشان تلاش کردند تا سر حد امکان بدون محافظهکاری دربارۀ موضوعاتی که در سؤالات آقای زارع مطرح شده واکنش نشان دهند و جوابهای خود را با رعایت اختصار ارائه بدهند. کتاب حاضر سعی داشته پاسخگوی پرسشهای فراوان نسل جدید دربارۀ عقل و شرع باشد.
نویسنده: ماریو بارگاس یوسا مترجم: سعید متین نشر: برج
«این مجموعه شاهدی است بر نیم قرن خوانش نویسندهای که از وقتی نخستین داستانها و مقالههایش را در لیمای دههی پنجاه خواندم، برایم سرچشمهای پایانناپذیر از لذت فکری بودهاست. بارها آثارش را بازخوانی کردهام، برخلاف دیگر نویسندگانی که نوجوانیام را رقم زدند، هرگز ناامیدم نکردهاست؛ برعکس، هر خوانش نو، شور و شادیام را نو میکند و رازها و ظرافتهای جدیدی از جهان بورخسی فوقالعاده بکر در مضمون و فوقالعاده شفاف و برازنده در بیان، بر من آشکار میسازد.»
با گذشت افزون بر یک قرن از تاریخ نگارش بسیاری از داستان ها و نمایشنامه های چخوف، نه تنها این آثار طراوت و تازگی خود را از دست نداده اند، بل هنوز مسائل و ماجراهایی که شخصیت ها و قهرمانان آنها را درگیر خود می کنند در بسیاری از کشورها و جوامعی که بی عدالتی و ستم طبقاتی بر آنها حکم فرماست، و جهل و ناآگاهی وخرافات میان توده ها بیداد می کند، به راحتی ملموس و محسوس است. چخوف در حکایت مرد ناشناس و داستانهای دیگر کتاب پیش رو بر غلبه پوچی، ابتذال، انحطاط و خرافات بر جامعه روسیه تزاری می تازد.
محمد قاضی، مرد دوست داشتنی عرصه ی ترجمه ی ایران است که با بازگردانی های بی عیب و نقص خود، نقش زیادی را در آشنا کردن مخاطب ایرانی با چندین مجلد از بزرگ ترین آثار ادبی دنیا، ایفا نموده است. آثاری که کمتر کسی جرات رفتن به سمت آن ها و درگیر شدن با هیولای قدرتمند ادبیاتشان را داشته است. اما قاضی که قدرت ادبی خود در زمینه ی ترجمه را با بازگردانی اثری همچون دن کیشوت سروانتس و زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس اثبات کرده، نام خود را برای همیشه بر لوح تاریخ ترجمه ی ایران حک کرده است. اما کتاب خاطرات یک مترجم، نشان می دهد که قاضی به جز مهارت در زمینه ی نویسندگی و بازگردانی، فردی ماهر در زیستن و اداره ی حیات بود. این کتاب بیشتر از این که به وقایع حرفه ای و اتفاقات مربوط به عملکرد مترجمی او بپردازد، از روزمرگی های و زندگانی پرشور وی سخن به میان آورده است. محمد قاضی از جمله انسان هایی بود که قدر زندگی را می دانست و با تمام وجود زندگی می کرد. او به خود لقب زوربای ایرانی را داده بود که حقا لقبی برازنده است چون کمتر کسی پیدا می شود که پس از درگیری با یک بیماری سخت مثل سرطان حنجره و از دست دادن صدا به مدتی قریب به بیست سال، همچنان از تک و تا نیفتد و شور زندگی در او ادامه دار باشد. وی حتی در این دوره از زندگی هم دست از کار نکشید و به همین دلیل بسیاری از این شخصیت بزرگ ادبی با لفظ حنجره ی ترجمه یاد می کنند. کتاب خاطرات یک مترجم مجموعه اتفاقات شیرین و جالب توجهی را تا سال پنجاه و هفت دربرگرفته که خواندن آن، مخاطب را با سرشت تسلیم ناپذیر و مثال زدنی محمد قاضی آشنا می سازد.