پشت دیوارهای زندان، جاییست که کنجکاوی همهٔ ما را برمیانگیزد. هرچیزِ ناپیدا یا نیمهپیدایی، تعلیق دارد. یونس عزیزی بهسراغ این تعلیق رفته است و از زندان روایت کرده است؛ جایی که جزئیات زیادی از آن نمیدانیم و همیشه در هالهای از ابهام بوده است برایمان. چپدستها روایت مردی بهنام آصف است که برای گذراندن دورهٔ سربازی، در زندان خدمت میکند. او، قربانی نقشه یک قاچاقچی برای جابهجایی مواد مخدر و درگیر حوادث پس از آن میشود. حالا مأموریت جدید آصف، فراریدادن زندانی است...