شخصیت اصلی داستان «وقت معلوم»، مردی روحانی به نام فؤاد فریمان است که مشغول به تحصیل در سطوح عالی حوزه علمیه است. در ابتدای «وقت معلوم»، او در زندانی با دیوارهای سفید و چراغ همیشه روشنِ سفید به هوش میآید. تنها راه ارتباطی با بیرون از اتاق، دریچه پایین در است که برای دادن غذا و گاهی دارو استفاده میشود. فواد حتی نمیداند چرا او را زندانی کردهاند. در ادامه این داستان پر پیچ و خم و به بهانه روایت زندگی این روحانی، ماجراهای مختلفی از تاریخ ایران پیش و پس از انقلاب روایت میشود.
در پشت جلد این کتاب چنین میخوانیم: «این را که این اعترافها راست بود یا چقدرش راست بود خودم هم نمیدانم. میتوانی اسمش را اعتراف هم نگذاری، چون اگر اسمش این باشد باید حمل به صحت کنی و خب، واقعیت این است که خیلی از وقایع میتوانسته آنطوری که نوشتم نباشد. اصل واقعه میتواند درست باشد، اما از جایی که من تعریف کردم و با کلماتی که تعریف کردم اگر تو بخواهی تعریف کنی، یک چیز دیگر میشود. خود من هم وقتی روایتهای مختلف آدمهای مختلف را در مورد بهمن شنیدم، تازه پی به خیلی چیزها بردم.»
«وقت معلوم» را مهدی کفاش نوشته است که پیش از این آثاری چون «یکی بود... سه تا نبود» را روانه بازار کتاب کرده بود. وی از برگزیدگان جشنواره داستان جوان تهران و بندرعباس بوده است.