جستجو
منو بستن

هرمان ملویل

تولید کننده: نو
این کتاب که به شرح و تفسیر و نقد آثار و اندیشه‌های هرمان ملویل می‌پردازد اولین جلد از مجموعه نسل قلم نشر نو است که با نویسندگی لئون هاوارد و ترجمه خشایار دیهیمی به چاپ رسیده است.
قابلیت دسترسی: موجود
10,000 تومان
i h
ارسال به
*
*
Shipping Method
نام
تخمین زمان ارسال
مبلغ
گزینه حمل و نقلی تعیین نشده است

هرمان ملویل در ۱۸۱۹ به دنیا آمد و در ۱۸۹۱ درگذشت. او در قرن بیستم به‌عنوان نویسنده‌ای با ویژگیهای منحصربه‌فرد شناخته شد. او که وارث سنت عظیم ادبیات رمانتیک بود، در نوشته‌هایش واقعگرایانه به زندگی در دریا پرداخت و داستانسرایی مشهور شد که به تضادهای فرهنگی نیمه قرن نوزدهم با چنان تیزهوشی و شور عاطفی دوگانه‌ای پاسخ می‌داد که سرانجام عصر خودش وی را درک‌ناشدنی یافت و درک و تفسیر نوشته‌هایش را به نسل بعد واگذاشت تا آنها نیز، به تعداد خوانندگان، تفسیر برای آثارش بتراشند. از آغاز جنگ داخلی در امریکا تا پایان جنگ جهانی اوّل، ملویل نویسنده‌ای کاملا فراموش‌شده بود. امّا امروزه او یکی از نویسندگان امریکایی است که آثارش بسیار خوانده می‌شود، بسیار به بحث گذاشته می‌شود، و بسیار ستایش می‌شود.

تصویر آشنای ملویل امروز همان است که در تمام پرتره‌های به‌جامانده از او به چشم می‌خورد: ریشو، رسمی، و جدی و خوددار؛ انگار که خودش را از دنیای کسب و صرف، و نیروهای هدررفته برکنار می‌دارد. چه آسان می‌شود او را چونان نویسنده کتابی در نظر آورد که واپسین منتقدش را به شگفتی و حیرت وامی‌دارد. اما مشکل می‌توان او را چونان جوانی در نظر آورد که رو به دریا کرد تا از ملال تدریس در مدارس روستایی رها شود؛ در روز کریسمس جزو خدمه کشتی شکار نهنگ درآمد، زیرا نمی‌توانست شغل آبرومندی چون محرّر حقوقی داشته باشد؛ از کشتی‌اش گریخت تا میان آدمخواران زندگی کند؛ و رشد فکری‌فرهنگی‌اش را از بیست‌وپنج‌سالگی آغاز کرد و در سی‌ویک‌سالگی موبی‌دیک را نوشت. در وجود این مرد، همچون آثارش، رازی است که تخیل آدمی را به غلیان و هیجان می‌آورد.

به مدت یک قرن، تا همین اواخر که تحقیقات دانشورانه‌ای انجام گرفت، حوادث واقعی زندگی او آنقدر گنگ بود که خوانندگان داستانهای زندگینامه‌ای او نمی‌توانستند بفهمند که چه بخشی از نوشته‌ها حقیقت است و چه بخشی افسانه. او در اوّل اوت ۱۸۱۹ در نیویورک، در وضعی ناخوشایند، به دنیا آمد. پدرش در نیویورک واردکننده مرفّهی بود که کسب‌وکارش در طی نخستین رکود اقتصادی امریکا پس از جنگ، به علت کمبود ارز خارجی، سخت از رونق افتاده بود. پس از یازده سال تلاش، الن ملویل خانواده‌اش را (که آن زمان متشکل از زنش، ماریا گانسوورت ملویل، و هشت فرزند بود که هرمان سومین آنها و پسر دوم از چهار پسر خانواده به شمار می‌رفت) به شهر آلبنی انتقال داد و هرمان در آنجا توانست دو سال به مدرسه برود و تحصیل رسمی کند؛ امّا پس از آن پدرش مرد و او ناچار شد شغلی در بانک برای خودش دست‌وپا کند. پیش از رسیدن به هجده‌سالگی، توانست کمتر از دو سال دیگر هم به مدرسه برود و همین تحصیلات او را آماده انجام وظیفه ساده تدریس در مدارس ابتدایی و، به دنبال آن، زندگی ادبی‌اش کرد ـهرچند او هم مثل بنجامین فرنکلین، با پیوستن به محفلی ادبی‌جدلی و مقاله نوشتن برای روزنامه محلی لنسینگبرو، جایی که مادر بیوه‌اش کوچیده بود، مقدار زیادی خودآموزی کرد.

در تابستان ۱۸۳۹، جاذبه‌ای که دریا برای هر دو شاخه خانواده‌اش، ملویل و گانسوورت، داشت او را واداشت که تاجردریانورد شود و سفری آزمایشی به لیورپول بکند. در طی تابستان بعد بختش را در سفری زمینی آزمود و به غرب، به معادن سرب اطراف گالینا در ایلینویز، رفت که یکی از داییهایش آنجا بود. پیش از رسیدن ملویل به غرب، بحران مالی به آنجا هم رسیده بود؛ بحرانی به همان شدت که او را به غرب سوق داده بود. بنابراین، ملویل ناچار شد به نیویورک بازگردد، ریشش را بتراشد تا مثل مسیحیان به‌نظر آید (این را برادر بزرگترش می‌گفت)، و بیهوده تلاش کند تا با خط خرچنگ‌قورباغه‌ای‌اش بلکه منشی حقوقدانی بشود. حال یأس و خفقانی چون حالی که وی بعدها به ایشمِیل ( اسماعیل)راوی داستان موبی‌دیک نسبت داد (نوامبر مه‌آلود و بارانی روح) باعث شد که وی به کشتی شکار نهنگی بپیوندد که به اقیانوس آرام جنوبی می‌رفت، چون در آن زمان کشتیهای شکار نهنگ واپسین پناهگاه جانیان و درماندگان و مطرودین بود. امّا ملویل آزاد و ماجراجو بود ـجوانی تنومند و آماده کار، با ۱۸۰ سانتیمتر قد، چشمانی آبی که زیر ابروان بلندِ به‌ارث‌برده از پدر برق می‌زدند، و موهای موّاج قهوه‌ای. هرچند از فرط به‌جان آمدن و یأس به این سفر دریایی نامشخص که سه سال یا بیشتر طول می‌کشید دست زده بود، آن زمان که در روز یکشنبه سوم ژانویه ۱۸۴۱ در بندر نیوبدفورد به کشتی تازه آکوشنت نشست، هنوز روح ماجراجویی در او زنده بود.

این سفر به ریو، آنها را به اطراف دماغه هورن، قسمت علیای ساحل امریکای جنوبی، و جزایر گالاپاگوس کشاند و در همین خط به گشت‌وگذار پرداختند تا آنکه ملویل و یکی از دوستانش اوضاع و احوال را غیرقابل تحمل یافتند و در روز نهم ژوئیه ۱۸۴۲ در مارکوئساس از کشتی گریختند. به اشتباه در دره تایپیها، که از قبایل آدمخوار مشهور بودند، پناه گرفتند و ملویل یک ماه در اسارت ماند تا آنکه کشتی استرالیایی شکار نهنگ لوسی آن به نجاتش آمد.

مشخصات محصولات
پدید آورندهلئون هاوارد
تعداد صفحات73
سال انتشار1397
شمارگان1100
نوبت چاپاول
قطع کتابرقعی
شابک9786004900188
نوع جلدشومیز
مترجمخشایار دیهمی
0.0 0
نقد و بررسی خود را بنویسید بستن
*
*
  • بد
  • عالی
*
*
*