«شکستن طلسم وحشت» رمانی دربارهٔ یک محاکمه است. محاکمهٔ شگفتانگیز و پایانناپذیر موجودی مهیب و دیوصفت در پوست انسان، به اسم آگوستو پینوشه. آگوستو پینوشه، دیکتاتور شیلی، کسی است که بیش از ۴۰۰۰ نفر را در دوران حکومت خود یعنی از ۱۱ سپتامبر سال ۱۹۷۳ تا ۱ مارس ۱۹۹۰ به خاک و خون کشید و ۱۰۰۲ نفر از این قربانیان هیچ تاریخ مرگی ندارند و ناپدیدشدگانی هستندکه خانوادههایشان هنوز نتوانستهاند آنها را به خاک بسپارند. در گورستان عمومی شهر سانتیاگو دیواری است که نام تمام قربانیان روی آن نوشته شده است و حتی جایی هم برای قربانیان بیشتر در نظر گرفته شده، آنهایی که هنوز ممکن است پیدا شوند و نامشان به این دیوار اضافه شود هرچند خیلی از خانوادهها هم هیچگاه نام قربانیان خود را گزارش نخواهد کرد چراکه هنوز از بازگشت پینوشهها واهمه دارند. آریل دورفمن، استاد بزرگ ادبیات و یک شیلیایی تبعیدی است که در این اثر از پینوشه، جنایات و محاکمه او میگوید. او که ده سال پس از کودتای شیلی به کشورش بازگشت خاطرات خود را از دوران محاکمه و روزهای آخر پینوشه در این کتاب نوشته است: «گذشتهٔ او و بریدهٔ روزنامهها را بالا و پایین میکردم بلکه از مردی که زمام امور شیلی را به دست گرفته بود رد پایی پیدا کنم - مردی که میتوانست بدون هیچ تکلفی بگوید که در آن کشور، بدون خبردار شدن او برگ هم به زمین نمیافتد. دنبال سرنخ میگشتم و تقریباً هیچچیز دستگیرم نشد، انتظارش را نداشتم. وقتی زندگینامهٔ خودنوشتش را میخواندم - کودکیِ سبکبارش در دههٔ ۱۹۲۰ در بندر والپارایزو، شیطنتهای دوران دانشجوییاش در دانشگاه افسری دههٔ ۱۹۳۰، سه کتاب مهجورش دربارهٔ ژئوپولتیک که در آنها حتی یک کلام حرف جنجالبرانگیز یا موضعگیری سیاسی به چشم نمیخورد، کارنامهٔ نظامی کسالتبار و بیحادثهاش - نمیتوانستم این حس را کنار بزنم که داشته پنهان میشده، تمام عمرش شاید حتی از خودش داشته پنهان میشده، از بچگی یاد گرفته که به هیچکس، شاید حتی به آینهٔ روبهرویش یا به همسرش هم نگوید که واقعاً کیست، نگوید که روزی میتواند چه کسی بشود.»
ما آنقدر فرصت و قدرت و انرژی نداریم که به همه چیز اهمیت بدهیم. باید بیخیال خیلی چیزها بشویم تا بتوانیم تمام فکر و ذهن و انتخابها و تصمیمهای خود را، روی گزینهی محدود و مشخص، متمرکز کنیم.
نویسنده: جودی وایسمن مترجم: نوشین شاهنده انتشارات: نشر کرگدن
آیا تکنولوژی بهلحاظ جنسیتی بیطرف است، یا ذاتاً دارای سوگیریهای جنسیتی است؟ آیا تکنولوژی برساختهای مردانه است؟ آیا در عصر تکنولوژی که همهچیز متحول شده، روابط و مناسبات جنسیتی نیز تغییر کرده است؟ بسیاری از فمینیستها انحصار مردانه در تکنولوژی را منبع مهم قدرت مردان، و ضعف مهارتهای تکنولوژیک زنان را عاملی مهم در وابستگی زنان دانستهاند. این کتاب کوششی است در راه ارائۀ رویکردی منسجم برای تحلیل روابط متقابل جنسیت و تکنولوژی. جودی وایسمن میکوشد تحلیل فمینیستی تازهای عرضه کند؛ تحلیلی که در آن از یکسو با تعیّنگرایی تکنولوژیک مخالفت میشود و از سوی دیگر این آموزه که استفادۀ انسانها از تکنولوژی است که اثرات مفید و مخرب آن را مشخص میکند، به چالش کشیده میشود. پیشنهاد او دفاع از رویکرد «شکلگیری اجتماعی» است که طبق آن، تکنولوژی همواره شکلی از معرفت، نوعی شیوۀ عمل و محصولی اجتماعی است. درنتیجه، تکنولوژی محصول تعارضها و مصالحههاست و تبعات آن تا حد زیادی به توزیع قدرت و منابع میان گروههای مختلف جامعه وابسته است. فصول مختلف کتاب به بررسی تکنولوژیهای مربوط به کار دستمزدی، تولیدمثل، خانهداری، طراحی شهری و حملونقل اختصاص دارند و در هر فصل نقش مناسبات جنسیتی در شکلگیری و توسعۀ تکنولوژی و نیز نقش تکنولوژی در حفظ یا تغییر این مناسبات به بحث گذاشته میشود.