چگونه میتوان نمایشنامهای را تحلیل کرد؟ برای بررسی ابعاد مختلفش از کجا باید آغاز کرد؟ اصلاً دریافت محتوا یا فرم یک اثر نمایشی ممکن است؟ آیا یک متن نمایشی را صرفاً باید با یک شیوهی خوانش ارزیابی کرد؟ همهی اینها پرسشهایی است که یک دانشجو یا مشتاق دنیای درام از خود میپرسد و بهدنبال پاسخهای روشنی برای آنهاست. مسیر رسیدن به پرسشها کمی سخت و ناهموار است.
ملکان عذاب، نوشتهی ابوتراب خسروی، سومین کتاب از رمانهای سهگانهی خسروی است که با نامهای اسفار کاتبان، رود راوی و ملکان عذاب منتشر شدهاند. در کتاب ملکان عذاب، قصهی سه نسل از یک خاندان به صورت موازی روایت میشود. در این کتاب ما داستان زندگی شمس را میخوانیم که در میان نوشتههای پدرش زکریا، خاطرات عجیب او را میخواند. بعد همراه با قاصدانی که از سمت پدر آمدهاند برای دیدنش به شهر دور افتادهای میرود. اما با رسیدن به محل زندگی پدرش و فهمیدن برخی حقایق، داستان با حالتی هولناک به پیش میرود...
آواز پر جبرئیل" به قلم "ابوتراب خسروی"، یک بازنویسی مدرن است از اندیشه های "شهاب الدین یحیی سهروردی" ملقب به شیخ اشراق، که نویسنده در آن در قالب چهارده داستان، نوشته ها و در واقع اندیشه های وی را مورد بازنویسی قرار داده است. "ابوتراب خسروی"، که یکی از موفق ترین نویسندگان ایرانی معاصر، در عرصه ی داستان نویسی است، اذعان داشته که "آواز پر جبرئیل"، برداشتی است از تمثیل ها و قصه های شیخ اشراق، بدون این که مدعی درک کامل یا پی بردن به تمام لایه های پنهان در فلسفه ی "شهاب الدین یحیی سهروردی" باشد. از طرفی وی بیشتر به کاوش در نوآوری های ادبی و قصه های شیخ اشراق پرداخته تا به آثار عرفانی و پیچیده ی مربوط به الهیات او. به این ترتیب "آواز پر جبرئیل"، پرداختی است به روایت های قصه وار "شهاب الدین یحیی سهروردی" که در انتها به تمثیل منتج می شود. تمثیل هایی مبتنی بر معنا و مفهوم حکمت های عارفانه ی وی، که جهان آفرینش را زیر ذره بین پرسشگر خود قرار می دهد. "ابوتراب خسروی" با تاکید بر سبک و سیاق قصه پردازی شیخ اشراق، همان روند استفاده از عناصری همچون طاووس و جغد و هدهد را به کار می گیرد تا کردار و کنش آدمی را در قالب عناصر آیینی و فرهنگی، به تصویر بکشد. این عناصر با وجود اینکه قالب حیوانی دارند اما اندیشه و افکار انسانی را بازنمایی کرده و عملکرد و رفتار او را مورد تحلیل قرار می دهند. "آواز پر جبرئیل" به قلم "ابوتراب خسروی" به همت نشر نیماژ، در صد و بیست صفحه به انتشار رسیده است.
داستان اسفار کاتبان دربارهی آشنایی پسر مسلمانی به اسم سعید با دختر یهودی به نام اقلیما است که قرار است تحقیق مشترکی در مورد تاثیر زندگی قدیسان در ساخت جوامع داشته باشند. آنها از دو جای متفاوت آغاز میکنند و به نقطه مشترکی میرسند. داستان با سه روایت مجزا جلو میرود: اولین روایت، روایت سعید و اقلیما است که زبان سادهای دارد. بعد روایت شدرک که از متون قدیمی یهودی نوشته شده است را میخوانیم. روایت آخر قصه احمد بشیری از متون کهن فارسی تقریبا پیچیده است. اسفار کاتبان از نظر فرمی بسیار متفاوت با رمانهایی است که تا به حال به فارسی نوشته شدهاند. استفاده از روایتهای جداگانه ای که هر کدام موازی یکدیگر جلو می روند و زبان کهن از ویژگی های بارز این رمان است.
غروب پروانه لبریز است از فضاهای جادویی ناب و زبان شاعرانه بسیار بکر که نقطه عطفی است در ادبیات کرد. در این رمان، عشقستان نشانگر دنیای رویایی و سرشار از اندیشه والای انسانی خاص است که بختیار علی این را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است.