متقین شرح خطبه متقین نهجالبلاغه است، خطبهای عظیم و عمیق که حضرت امیرالمؤمنین در پاسخ همام که گفت یا علی! صف لی المتقین (متقین را برایم توصیف کن)، فرمودند. خطبه چنان عمیق و پرمعنا است که با اعتراف نویسنده مبنی بر ایجاز متن باز کتاب قریب چهارصد صفحه شده است. در این کتاب سیدمهدی شجاعی با استفاده از آیات قرآن و احادیث و روایات، به شرح و توضیح عبارت به عبارت خطبه میپردازد. در ذیل عبارت «ومشیهم التواضع» میخوانیم: این دریادلان بال بر زمین تواضع میسایند و در آسمان خضوع پرواز میکنند و از زلال چشمه خشوع مینوشند و در باران فروتنی غسل میکنند. تواضع را میوه درخت علم خویش میدانند و فروتنی را زکات خرمن متراکم شرف و فضیلت خود میشمرند. این بزرگمنشان همچنان که شیرینی عفو و گذشت را در زیر دندان قدرت خود مزمزه میکنند، حلاوت تواضع را بر بام رفعت خویش میچشند.
«زائران کوهستان مه آلود» داستانی با محوریت سفری به کوهستانی رازآمیز در روستایی است که هر ساله با مراسم مذهبی سنتی خود، بسیاری را از گوشه و کنار کشور به سویش می کشد تا نفسی یا شاید دیداری تازه کنند. اما در این مسیر مسائل و مشکلاتی گریبان مسافران داستان را میگیرد تا با به جاآوردن رسم رفاقت و دوستی و خطر کردن برای یکدیگر، حکمت هایی از زندگی را با خود به ارمغان ببرند.
ناصر ارمنی تنها مجموعه داستان کوتاهی است که از امیرخانی منتشر شده است. از او اغلب داستان بلند و رمان چاپ شده بود. بنابراین این کتاب در بین کتابهای دیگرش متمایز و شاخص است و قطعاً طرفداران امیرخانی را راضی نگه میدارد. نام داستانهای این مجموعه عبارت است از: زمزم، انگشتر، رتبهٔ قبولی، یک پژوهش خشن، کوچولو، ناصر ارمنی، کمال، سه نفر، خیابان، سال نو و گوش شنوا. سبک نگارش امیرخانی در این مجموعه داستان هم خاص است. شخصیت ناصر ارمنی هم به شکلهای دیگری در کتابهای دیگر امیرخانی حضور داشتند و او از این لحاظ در کتابهایش دست به شیطنت میزند.
“دشت های سوزان” روایتگر وقایعی است که در مقطعی خاص در تاریخ ایران رخ داده است. قبل از اینکه خواندن رمان را آغاز کنی، این عبارت توجهت را جلب می کند: “به غیر از شخصیت های تاریخی همه شخصیت های داستان خیالی اند.” و این نشان می دهد که کرمیار در روایت تاریخی خود تمام شخصیتهای داستانیاش را حتی در سادهترین و بیاهمیتترین نقش، هوشمندانه وارد فضای روایی داستان میکند و پس از ایفای نقش به سرانجامی منطقی هدایت میکند و این در هم تنیدگی ایفای نقش از سوی آنها در کنار سیر پرشتاب و با اهمیت رویدادهای تاریخ معاصر ایران در این برهه از زمان به ویژه کشف نفت در ایران، داستان او را در نهایت به اثری پرکشش و جذاب تبدیل کرده است. رمانی که شاید به میزان لذتمندی خواننده چیزی از یک اثر عامهپسند کم ندارد، اما به معنی حقیقی کلمه اثری عامه پسند نیست.
کتاب از به یکی از رمانهای دفاع مقدس است. این رمان در قالب نامههای مختلف نوشتهشده است. نامههایی که از طرف افراد مختلف نوشتهشده و از درون آنها داستانهای متفاوتی شکل میگیرد. شخصیت اصلی کتاب خلبان جانبازی است که دوپایش را ازدستداده است. او که مرتضی نام دارد آرزو دارد دوباره پرواز کند، کاری که همه فکر میکنند اشتباه و غیرممکن است. رضا امیرخانی، نویسندهی این داستان، آن را به شکلی منحصربهفرد نوشته است و تلاش کرده است با شکل دادن گفتوگوهایی در قالب نامه اهداف خود را بیان کرده و مفاهیم مدنظرش را منتقل کند. از به یکی از آثار بااهمیت ادبیات دفاع مقدس است. این رمان را انتشارات نیستان سال ۸۰ روانهی بازار کتاب ایران کرد.
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز می شود، جشن نیمه شعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سرداده اند... در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا...» این شروع جذاب ما را با شخصیت هایی آشنا می کند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل می رسد و هنگامه عمل به شعارها می رسد، آن نمی کنند که می گفتند. رمان در فضایی مکاشفه گونه و بی زمان پیش می رود و مواجه همه آدم ها را می بینیم با قصه ظهور... و کشف چرایی «آقا نیا»ی جوان. شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدم ها را با بهانه هایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی می کند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمی کند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان می گذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفت های انتظار را با شخصیت های قصه اش برای مخاطب روایت نمی کند، بلکه به تصویر می کشد و نشانش می دهد... انسان های مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است. نویسنده در پایان همه موشکافی هایش در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت می تپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش می آید...