غلامحسین ساعدی میداند چطور امید و ناامیدی را مثل کلافی تو در تو به هم بپیچد و آن را در دل قصههایی بگنجاند که تاریخ و سیاست زمانهاش به آن متصل شده است. او نمیتواند مردم کشورش را نادیده بگیرد و از زندگی، افکار، اعتقادات و خستگی و تنهایی آنها حرفی نزند. ساعدی این بار هم در مجموعه داستان آشفتهحالان بیدار بخت داستانهایی تعریف میکند که دید ریزبین او را به زندگی، محیط و اتفاقات زمانهاش نشان میدهد. این کتاب هم وصف آدمهای آشفتهحالی است که در روزگاران سخت و خفقان زندگی کردهاند.
با کتاب بارون درختنشین اثر ایتالو کالوینو به گشت و گذار در سرزمینى مىرویم که البته در دل دنیاى شنیدهها و دانستههاى ما قرار دارد؛ اما در هر گام، در سر هر پیچ شاخهاى و در پس هر دسته برگى، ماجرا و افسانه و حماسهاى در انتظار ماست.
«رمان برادران کارامازوف داستان پدری به نام فئودور پاولوویچ کارامازوف و چهار پسرش به نامهای دمیتری فیودوروویچ، ایوان، آلیوشا یا آلکسی و اسمردیاکوف است که هر یک با انگیزههای شخصی نقشه نابودی و مرگ پدر را میکشند. در این بین، هر کدام دارای خصوصیات اخلاقی ویژهای هستند، دمیتری تندخو است و بیشترین مخالفت را با پدر دارد. ایوان آرام، متفکر و بیخداست. آلیوشای باخدا، مومن و مهربان و با نقشه قتل مخالف است. اسمردیاکوف که فرزندی نامشروع است، هوسران بوده و به بیماری صرع مبتلاست. داستان پدرکشی آنها با ظهور مفاهیم روانشناختی و معنوی عمیق روایت میشود. در طول رمان، جستجو برای ایمان وجود دارد، زیرا خداوند ایده مرکزی کار است» برادرم صحبتم را یکباره قطع کرد و با لحنی سرد گفت: « آیا پدر را به قتل میرسانند؟»
«داستان کوتاه» ژانری مهم در ادبیات است که کمتر به آن پرداختهشده است. در طول تاریخ تعریفهای مختلفی برای داستان کوتاه ارائهشده است. متداولترین تعریف آن «داستانی است، که بتوان آن را در زمان کوتاهی مطالعه کرد و به پایان رساند.» دانشنامهی بریتانیکا داستان کوتاه را نوشتهای تعریف میکند که از رمان کوتاهتر است و شخصیتهای کمتری در داستان داخلت دارند. اما بهترین و مشهورترین تعریف را ادگار آلنپو، نویسندهی آمریکایی، از داستان کوتاه دارد. او در کتاب فلسفهی نگارش میگوید:« داستان کوتاه آن است که کوتاهتر از رمان باشد و بیشترین زمانی که برای مطالعه باید برای آن صرف کرد، بین 30 دقیقه تا دو ساعت باشد.» آلنپو میگوید:«داستان کوتاه برخلاف رمان باید تنها یک خط داستانی داشته باشد و تنها یک شخصیت اصلی داشته باشد.» در تاریخ ادبیات غرب داستاننویسهایی وجود دارند که داستان کوتاههایشان مشهورتر و جذابتر از رمانهایشان است.
تاتار خندان رمانی جذاب است و در اصل برشی از تاریخ اجتماعی ایران است که نویسنده، با گشت و گذار در واقعیت های اجتماعی روزانه، خواننده را پابه پای راوی که پزشکی است جوان و سرخورده از یک شکست عشقی، و دلگیر از نقشی که مدرنیته ی نارس بر او تحمیل کرده، همه ی خوشی ها، لذت های زندگی شهری و آسایش روزگار مدرن را کنار گذاشته و می خواهد که با تفکر و جستجو در درون خود، آرامش ذهن خویش را در تبعیدی خودخواسته بازیابد؛
کتاب ترس و لرز یکی از آخرین مجموعه داستانهای کوتاه غلامحسین ساعدی است که از شش داستان به همپیوسته تشکیل شده است که با شخصیتهای یکسان و زمینۀ ثابت نگاشته شدهاند. داستانهایی با اتفاقات جالب و انسانهایی با آگاهی کم که این بار در ساحل دریا زندگی میکنند و در هر قصه حادثهای از دریا قدم به آبادیشان میگذارد.