ساعت طلا داستانی است از فریدون مجلسی ملهم از جنایتی تکاندهنده که زمانی در تهران رخ داده، در پیوند با پیشینهای تاریخی از زندگی کسانی که سهم اندکی در قدرت و سیاست دارند، اما اسیر سیاستهای جهانی و داخلی میشوند! داستان زحمتکشانی است که از سویی برچسب بهرهکشی میخورند و از مدعیان عدالت اجتماعی لطمه میبینند و از سویی قربانی بیعدالتی و کینهتوزی و خشونت سودجویان میشوند، و سرانجامی که آن نیز ریشه در تجربه و آموزشی خشونتزا در زندگی متعارف روستایی دارد.
سومین دروغ، سرگذشت اندوهبار دو برادر است که در فکر یکی میگذرد: «من را کلوس مینامند، ولی آیا نامم همین است؟ من از کودکی یاد گرفتهام که دروغ بگویم. در دوران بازآموزی به من دروغ میگفتند و من هم دروغ میگفتم. پس از گذر از مرز کشورم هم دروغ گفتم و در کتابهایم نیز دروغ گفتم. میخواهم برادری را بیابم که شاید وجود نداشته باشد. آیا برای آخرینبار دروغ خواهم گفت؟» – و برادر دیگر: «نام من کلوس است. ولی هیچکس من را به این نام نمیشناسد. از پنجاه سال پیش که برادر دوقلویم ناپدید شده، زندگیام دیگر خیلی معنی ندارد. دیرزمانی چشم به راه بازگشتش ماندهام. اما اگر امروز برگردد ناگزیر خواهم بود به او دروغ بگویم.»
در شهر بزرگ، جنگ غوغا میکند. زنی به منظور در امان داشتن دو پسر دوقلویش، آنان را به شهری کوچک میبرد و به مادربزرگ خسیس، شرور و کثیفشان میسپارد. دو کودک که بهخود وانهاده شدهاند، یاد میگیرند که بر سرما، گرسنگی و شقاوتهای روزمره غلبه کنند.دو کودک غولآسا و در عینحال جذاب،که نزد خود آموزش میبینند و میخواهند واقعبین باشند، هرگونه اخلاق و حتی ارزش را طرد میکنند و ناخواسته برای خود اخلاق و ارزشهای تازهای میآفرینند. کتاب ((دفتر بزرگ)) زمانی شهرت بیشتری یافت که در یکی روزهای سال 2000 ماموران پلیس کلاس سوم دبیرستانی در شهر آبویل فرانسه را تعطیل کردند تا دبیر کلاس را به کلانتری ببرند.علت شکایتشماری از اولیای شاگردان بود که اعلام میکردند دبیر مذکور به شاگردانش توصیه میکرده که دفتر بزرگ را بخوانند، و این امر زمانی روی میدادکه این اثر در بسیاری از از دبیرستانها چون یکی از آثار کلاسیک معاصر معرفی میشد. با پشتیبانی بسیاری از روشنفکران و آموزگاران فرانسه از دبیر مذکور و نیز مداخله وزیر آموزش ملی، ماجرا پایان یافت. فیلمی که در سال 2013 از روی این اثر تهیه شد، جزو نه فیلم برگزیده زبانهای خارجی در اسکار 2014 عرضه شد.
درک، بخش دیگری از زندگی دو برادر توأمی است که دیری با هم زیستهاند و اکنون یکی از مرز گذشته است و دیگری در پشتِ «پرده آهنین» مانده. لوکاس، برادر مانده در شهر کوچک، به سبب جدایی از برادر رنج بسیار عمیق میبرد، ولی با پذیرفتن نقش پدر در قبال کودکی علیل که زیر بالوپر خود گرفته، این خلأ شدید را جبران میکند. با برقرارکردن چند پیوند دوستی پرمعنا با ساکنان محل، به ایجاد رابطه اجتماعی مثبتتری کمک میکند، هرچند به گفته ناقدی، «مدرک» یک «سفر به دوزخ» واقعی است.
کتاب دوران تحقیر، تغییری ناگهانی در نویسندگی آندره مالرو به شمار میرود، چون در ماه ژوئن ۱۹۳۴ اظهار کرده بود که مشغول نوشتن رمانی درباره نفت است که در ایران و باکو میگذرد، ولی در ماه اکتبر همان سال به آندره ژید میگوید که مشغول نوشتن رمانی درباره اردوگاههای کار اجباری در آلمان نازی است. در واقع سال ۱۹۳۴ را باید نقطه عطفی در تکامل فکری مالرو دانست. رواج و پیشرفت مرام نازی در آلمان در این دوران مالرو را به همراهی در اقدامی همگانی علیه نازیسم واداشت. او که از سال ۱۹۳۲ به عضویت انجمن نویسندگان و هنرمندان انقلابی درآمده بود با شرکت در گردهمآییهایی پی در پی، برای حمایت از کسانی که در آلمان، نه به خاطر مارکسیست بودن بلکه به خاطر اینکه به شان و حیثیت انسانی ارج مینهادند، شکنجه و آزار میدیدند، بپا خاست…» در بخشی از داستان میخوانیم: «مرد کارمند با چانهاش اشارهای کرد. دو نفر از "اس. آ."ها مرد زندانی را از آنجا دور کردند و بعد "کاسنر" را به طرف میز هل دادند. مرد نازی به او نگاه کرد و پروندهای باز نمود و عکسی از آن برداشت. کاسنر هم مثل همه کسانی که گاه اتفاق میافتد هویت خود را پنهان کنند، چهره دراز شبیه به اسب خود را با فکهای به همفشرده، خوب میشناخت. آیا مرد هیتلری داشت کدام عکس او را نگاه میکرد؟ کاسنر عکس را وارونه میدید. خطری در بین نبود.
مولف در کتاب ِ ذهن و زبان حافظ از اندیشه پژوهشگران دیگر استفاده کرده است . این کتاب با موضوعیت هنر و اندیشه ی حافظ شیرازی نگارش شده است . کتاب ذهن و زبان حافظ در زمینه ی حافظ پژوهی است .