این کتاب جدیدترین اثر بهاءالدین خرّمشاهی در زمینهٔ حافظپژوهی است. او حافظپژوهی پرکار است و تا امروز کتابها و مقالات بسیاری دربارهٔ شعر و شخصیت حافظ نگاشته، که پس از قرآنپژوهی دومین زمینهٔ تخصص و پژوهش اوست. کتاب حاضر ۷۴ مقالهٔ جدید به قلم اوست. این مجموعه دارای مقالاتی است که اغلب در آن زمینهها کتاب یا حتی مقاله نوشته نشده است؛ مانند: کلمات و اصطلاحات عامیانه در شعر حافظ، مناسبخوانیهای شعر حافظ، منتقدان و مخالفان حافظ، حافظان حافظ و معرفی حافظپژوهانی که حداقل یک کتاب یا پنج مقالهٔ ارزشمند دربارهٔ حافظ نوشتهاند. همچنین در معرفی اشعار و تعبیرات دشوار حافظ، مقالات متعددی در این کتاب نگاشته شده است؛ از جمله: ماجرا کم کن و بازآ... و این طفل، یکشبه ره صدساله میرود.
کتاب جنگ تهیدستان در ۱۳ فصل نوشته شده است که نخستینِ آنها «ماجرای توماس مونتزر» و آخرینشان هم «مونتزر سربریده» نام دارد. این رمان دربارهٔ سرگذشت یکی از منفورترین عالمان اپوزیسیون مسیحیت در قرن ۱۶ میلادی است؛ دربارهٔ «توماس مونتزر» که یکی از پیشوایان مسیحی بود. اریک وویار در رمان خود به نقاب تقدس خادمین کلیسا حمله میکند. در این کتاب از نشانههای تاریخی و جغرافیایی بسیاری استفاده شده است. رمان جنگ تهیدستان با این جمله آغاز میشود: «سکوت کلمهای دروغین است برای آرامش دادن به مظلومان، وگرنه ماندگاری و موفقیت فقط در پیروزی است.»
بیش از شش دهه است که شعر شاملو در فضای ادبی و روشنفکری فارسیزبانان طرح و بررسی شده است. بر شعرهای او نقدهای مثبت و منفی فراوانی در مطبوعات، کتابها و شبکههای اجتماعی نوشته شده است و کار و کارنامه او موضوع دهها مقاله، کتاب و رساله دانشگاهی بوده است. کمتر وجهی از شعر و شخصیت شاملو باقی مانده که واکاوی نشده باشد اما همچنان برای دوستداران شاملو و شعر او، صحبت از شاملو جذّابیت دارد. اکثر داوریهایی که درباره شاملو شده، آلوده به حبّ و بغضهای سیاسی است و کمتر نقدی بوده که بدون پیشداوریهای ایدئولوژیک و سیاسی بر شعر او نوشته شده باشد. بهاءالدین خُرَّمشاهی از ادیبان و منتقدانی است که هرچند از منظر سیاسی و فکری با شاملو زاویه دارد، اما شعر و پژوهشهای ادبی شاملو را بدون حب و بغضهای مرسوم در نقد ادبی واکاویده و بهتصریح خود شاملو، نقد خُرَّمشاهی بر دفتر شعر ابراهیم در آتش، بهترین نقدی است که بر شعر او نوشته شده است. (نقل به مضمون). خُرَّمشاهی غیر از نقد شعرهای شاملو، تصحیح یا روایت او از دیوان حافظ را نیز نقد کرده و با مستنداتی غیرقابل انکار، این تصحیح را فاقد استانداردهای لازم برای تصحیح دیوان حافظ دانسته است و معتقد است کماکان باید شعر شاملو را خواند اما حافظ را از روی تصحیحهای علمی و معتبر همچون غنی قزوینی خواند. هرچند خُرَّمشاهی به شاملو نزدیک نبوده، اما داوریهای او از کارنامه ادبی شاملو دقیق، مستند و خالی از نظرات شخصی اوست و در نقد شاملو، تفاوتها و اختلافنظرهای فکری و سیاسی خود با شاملو را دخیل نمیکند و به عبارت دیگر مرید شاملو نیست اما به شعر او ارادت دارد و جایگاهی ممتاز برای شعر او قائل است. این اثر شامل یک گفتوگو با خُرَّمشاهی درباره شاملو و همچنین خاطرات او از شاملو، چند شعر از خُرَّمشاهی درباره شاملو، نقد او بر دفتر شعر ابراهیم در آتش و همچنین نقد او بر روایت شاملو از دیوان حافظ است که قبلاً بهصورت پراکنده در نشریات مختلف چاپ شده و اینک در قالب یک کتاب به مخاطبان و دوستداران ادبیات فارسی و شعر شاملو عرضه میشود؛ به امید آنکه مورد استفاده ادبدوستان و دوستداران شعر شاملو قرار گیرد.
آلفا، دهقان اروپایی، در زمین بینام به توزیع مرگ میپردازد. دل برکنده از همهچیز و همهکس، حتی از خود، خشونت خودش را میگسترد و به حدی بذر هراس میپاشد که رفیقهای خودش را دچار ترس میکند. انتقال او به پشت جبهه، سرآغاز تداعی گذشته آلفا در افریقا، دنیایی ازدسترفته و درعینحال از نو زنده شده که فراخوانیاش سیمایی درخشان از مقاومت در برابر نخستین سلاخی عصر جدید است. *** ترجمهکردن هرگز آسان نیست. ترجمهکردن، کمی خیانتکردن، تقلبکردن است. معامله بر سر یک عبارت با عبارت دیگر است. ترجمهکردن یکی از اندک فعالیتهای انسانی است که در آن انسان ناگزیر است درمورد جزییات دروغ بگوید تا واقعهای را بهصورت برجسته نقل کند. ترجمهکردن، همان پذیرفتن خطر بهتر از دیگران فهمیدن این امر است که حقیقت کلام فقط یکی نیست، بلکه دوگانه، حتی سهگانه، چهارگانه یا پنجگانه است.
ساعت طلا داستانی است از فریدون مجلسی ملهم از جنایتی تکاندهنده که زمانی در تهران رخ داده، در پیوند با پیشینهای تاریخی از زندگی کسانی که سهم اندکی در قدرت و سیاست دارند، اما اسیر سیاستهای جهانی و داخلی میشوند! داستان زحمتکشانی است که از سویی برچسب بهرهکشی میخورند و از مدعیان عدالت اجتماعی لطمه میبینند و از سویی قربانی بیعدالتی و کینهتوزی و خشونت سودجویان میشوند، و سرانجامی که آن نیز ریشه در تجربه و آموزشی خشونتزا در زندگی متعارف روستایی دارد.
سومین دروغ، سرگذشت اندوهبار دو برادر است که در فکر یکی میگذرد: «من را کلوس مینامند، ولی آیا نامم همین است؟ من از کودکی یاد گرفتهام که دروغ بگویم. در دوران بازآموزی به من دروغ میگفتند و من هم دروغ میگفتم. پس از گذر از مرز کشورم هم دروغ گفتم و در کتابهایم نیز دروغ گفتم. میخواهم برادری را بیابم که شاید وجود نداشته باشد. آیا برای آخرینبار دروغ خواهم گفت؟» – و برادر دیگر: «نام من کلوس است. ولی هیچکس من را به این نام نمیشناسد. از پنجاه سال پیش که برادر دوقلویم ناپدید شده، زندگیام دیگر خیلی معنی ندارد. دیرزمانی چشم به راه بازگشتش ماندهام. اما اگر امروز برگردد ناگزیر خواهم بود به او دروغ بگویم.»