احمد مطر،شاعری ست عراقی تبار،که از عراق به کویت،و از کویت به لندن تبعید شده است؛و به رغم تصور بسیارانی در این روزها،در اینجا مقصود از «تبعید»طرد کردن شاعری ست که کلماتش طعم گس از انفجار اندیشه های تلنبار شده اعتراض،از سوی مردمانی جان بر کف در خانه ها و خیابان های سرکوب آزادی گرفته است. مطر شاعری ست خشمگین و انقلابی،و ن حتا شاعری با پسوند «مقاومت»برای اقوام خویش او بر خلاف شاعر بزرگی چون قبانی در برابر اجتماعیان و سیاسیات،به شعر گفتن از سر تفننی روشنفکرانه یا از سر دردی زودگذر بسنده نکرده است.
کتاب مشتمل بر شش فصل است. در فصل اول، زندگی شخصی و ادبی ایوان بونین بررسی میشود. با توجه به اینکه آثار بونین بیتأثیر از وقایع و حوادث تاریخی انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ روسیه نبود، پژوهشگران، زندگی شخصی و ادبی او را به دو دورۀ قبل از انقلاب اکتبر و بعد از آن، یعنی دوران مهاجرت، تقسیم میکنند و سالهای ۱۸۹۴ و ۱۸۹۵، یعنی زمانی را که او با لف تالستوی، چخوف، کوپرین، کارالنکا و گورکی آشنا شد، دورۀ تحول در زندگی ادبی وی بهحساب میآورند. فصل دوم کتاب، قرآن و معارف اسلامی در اشعار ایوان بونین است. در این فصل بهعلت رویآوردن نویسنده به منابع و فرهنگ اسلامی اشاره میشود. بونین شاعر، نثرنویس و مترجم علاقۀ زیادی به سفر داشت و حضور وی در ممالک اسلامی و آشنایی او با قرآن، فرهنگ و تاریخ اسلام سبب شد تا تحتتأثیر این سفرها اشعاری بسراید. این اشعار از آیات قرآنی و مفاهیم شرقی الهام گرفته و مضامین آن حاکی از احترام ویژۀ او به اسلام، پیامبر اکرم(ص) و امت اسلامی است. ایوان بونین و شرق، فصل دیگری از این کتاب است که نویسنده در آن از مشرقزمین، زیباییها و سرنوشت آن سخن میگوید. بخشی از این فصل دربارۀ ایران و الهام گرفتن بونین از گفتار شیخ سعدی است. فصل چهارم کتاب به یک اثر منثور عرفانی، متأثر از فرهنگ شرقی، بهویژه قرآن و گفتار سعدی، با نام مرگ پیامبر با ترجمه و اضافات اختصاص داده شده است. داستان آقای سانفرانسیسکویی، چون گوهری تابناک در میان دیگر آثار بونین میدرخشد، بههمین دلیل مؤلف برآن شد تا فصلهای پنجم و ششم کتاب را به داستان آقای سانفرانسیسکویی اختصاص دهد، و با بررسی دیدگاههای بونین دربارۀ زندگی و مرگ، خوانندگان را با این اثر ارزنده نیز آشنا کند. متن روسی داستانهای مرگ پیامبر و آقای سانفرانسیسکویی به زبان اصلی با آکسان برای دانشجویان (با این باور که، درست خواندن به درست فهمیدن کمک میکند) با تحلیل و نیز ترجمۀ آنها که برای نخستینبار از زبان اصلی یعنی روسی انجام گرفتهاست، با توضیحاتی ارائه میشود.
شهرت، تنهایی را میدزدد. همهجا نگاه میکنند. همهجا با تو هستند. زیر ذرهبین هستی. فقط در خانه میشود تنها بود. اگر تلفنهای علاقمندان بگذارند! در خانه هم باید همیشه پردهها کشیده باشد. همسایهٔ علاقمند هم زیاد است. من هم مثل هر آدم دیگری تنهایی میخواهم. من هم به تنهایی نیاز دارم. بازیگری در هر شکل تنهایی ندارد. بازیگر، پشت صحنه و روی صحنه همیشه با عدهای دمخور است. تنها نیست… من در خیلی قلبها، خانهای دارم. هیچوقت آواره نمیشوم. بیسرپناه نمیمانم. این همه قلب، این همه خون، این همه تپش. اینهمه عشق، اینهمه تنهایی و ا ینهمه مردم. این مردم نازنین.