این نمایشنامهی سه پردهای، دربارهی مردمیست که ناگهان به کرگدن استحاله پیدا میکنند. در این میان تنها شخصیتی به نام برانژه است که در برابر این مسخِ مهیب مقاومت میکند. او شاهد این است که دوستان و عزیزانش یکی پس از دیگری به حیوانی شاخدار تبدیل میشوند، و این تغییر را همچون سعادتی بزرگ میپذیرند. اما برانژه خواهان انسان باقی ماندن است، حتی اگر مجبور به پرداخت بهایی گزاف باشد...
نویسنده: آرتور میلر مترجم: حسن ملکی انتشارات: نشر بیدگل
برای فهم آنچه باید روشنفکری دانست و آنکه باید روشنفکر نامید، رجوع به وضعیت روشنفکربودن زیر سیطرهی حکومتهای سرکوبگر و تمامیتخواه، بهترین انتخاب است. حکومتهایی که آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را به نهایت محدودیت رسانده و تمام شئون زیستی را با وقاحت تمام نادیده میگیرند، همان حکومتهایی هستند که همهی حواسشان پیش و بیش از هر چیز معطوف به رفتار روشنفکران آن سرزمین است، چون روشنفکر کسیست که نسبت به هر چیزی که آزادی، عزت نفس و اخلاق انسانی را در محیط پیرامونش تهدید میکند، حساسیتی بینهایت دارد. از همین روی حاکمان تمامیتخواه در ابتدای امر، تمام ابزار خفقانشان را برای خفه کردن روشنفکران به کار میگیرند. نمایشنامهی «سقف کلیسای جامع» روایت درخشان آرتور میلر از چگونگی و چرایی روشنفکربودن زیر یوغ چنین حکومتهاییست. حکومتی که دستگاههای شنود و مأموران مخفیاش همهجا هستند، حتی در مکانی که نویسندگان و هنرمندان دورهم جمع میشوند برای گفتوگو و بحث روشنفکرانه. میلر در کتاب سقف کلیسای جامع، دوراهی تاریخی ماندن و رفتن نخبگان فکری را پیش کشیده و منظری حیرتانگیز از فاجعهی زندگی تحت لوای نظامهای دشمن آزادی را ارائه میدهد. این نمایشنامهنویس بزرگ آمریکایی، ازهمگسیختگی آشناترین و دیرپاترین روابط انسانی را به بهترین نحو در این نمایشنامه تصویر کرده و اقتدار حاکمانی را نمایش میگذارد که به معنای تمام کلمه دشمن مردماند!
بداههگویی آلما، مکبت. اوژن یونسکو، این منتقد همیشگی جهان مدرن، طنّاز و سرخوش، در عین خشم، خمودگی و عسرت، با شخصیتی عموما دمدمیمزاج و نامحترم، یکی از آن نوابغیست که فرانسوی نبود ولی هرآنچه از نبوغ و هنر نویسندگیاش برجا مانده ماحصل اندیشیدن و نوشتن به فرانسویست. نمایشنامهنویس بزرگ همهی دورانها با اینکه شخصا چندان شوخ نبود، ولی متنهایش سرتاسر شوخیست تا سرحدات بلاهت! کتاب «مکبت/بداههگویی آلما» مجموعهی دو نمایشنامهی یونسکوست که اولی یک پارودی نهیلیستی و آوانگارد از مکبث شکسپیر است و دومی نمایشنامهای با حضور خود نویسنده در نقش اصلی! مکبت یونسکو مکبثیست که یک نقطهی «ث»اش افتاده و کلیت متن هم به همین سادگی و البته مسخرگیست که اگر دقیق بنگریم، در لایههای متن تفاوت چندانی با منبع اقتباس ندارد، جز حجم قابل توجهی توجه بیشتر به حماقت و بلاهت مردان و زنان نشسته بر سریر قدرت! بداههگویی آلما هم داستان یونسکوی نشسته به نوشتن است و سه منتقد که اصرار دارند چگونه نوشتن را به نویسنده یاد بدهند! متنی نمایشی که حماقت بسیاری از شبهمنتقدان را به خوبی نشان میدهد و البته که تنفر عجیب شخص یونسکو را هم به مسئلهی نقد روشن میکند که با چیرهدستیاش به نمایشنامهای درجه یک تبدیل شده، بدون آنکه حماقت شخصی یونسکو در تنفرش از نقد و منتقدان چندان هویدا باشد!
معرفی کتاب مراسم قطع دست در اسپوکن اثر مارتین مک دونا مترجم: بهرنگ رجبی انتشارات: نشر بیدگل
نمایشنامه ای سرشار از خشونت در باب ماهیت زندگی در شرایط التقاطی پست مدرن است. زندگی که حتی اعضا و جوارح بدن در آن تکه تکه می شوند. کارمایکل با یک چمدان پر از دست سفر می کند. توبی دستی دارد که دوست دارد کارمایکل را با قیمت مناسب بفروشد. مریلین آرزو می کند توبی هرگز آن دست را از موزه به سرقت نبرد. مرگ و زندگی در چنگال اوضاع است و سرنوشت توسط دیوانه ها و دیوانگان در این بازی جدید کمیک تاریک از نمایشنامه نویس تحسین شده مارتین مک دونا اداره می شود. این اثر انتقادی ماهیت زندگی روزمره آمریکایی ها را برملا می کند ، وسواس ، تعصبات ، جنون ، وحشت ها و مهمتر از همه پوچی هایی را که مردم در زیر آن می خزند را آشکار می کند.
نویسنده: آتور میلر مترجم: حسن ملکی انتشارات: نشر بیدگل
هیچ کس جرئت نداره این مرد رو سرزنش کنه. شماها نمی فهمید: ویلی یه فروشنده بود. برای یه فروشنده، زندگی آخر خط نداره. اون پیچ تُو مهره نمی کنه، از قانون حرف نمی زنه، یا نسخه برای مریضت نمی ده. یه مردیه که کیلومترها دور از خونه، در اوج غصه هم باشه، زندگیش بسته به یه لبخند و کفشیه که برق بزنه. و وقتی که دیگه کسی جواب لبخندش رو نده- اون وقت زلزله می شه. کافیه چهارتا لک بیفته به کلاهت، دیگه کارت تمومه. هیچ کس جرئت نداره این مرد رو سرزنش کنه. فروشنده باید رؤیا ببافه، پسر. این ذات این رشته ست.
این رمان که برگزیده جایزه ادبی فمینا در سال ۲۰۰۳ نیز شده است، روایتی است از اعتراف راوی داستان به قتل یک زن که از لحظه نخستین دیدرا راوی با او که امرنس نام دارد شروع میشود و ماجراهایی که میان آنها رخ داده را با جزئیات توصیف میکند.