این ساندویچ سس مایونز ندارد" داستانی کوتاه از جی دی سلینجر است که در اکتبر 1945 منتشر شده است. داستان قبل از شروع جنگ ، تجربه وینسنت کالفیلد را در یک اردوگاه اردوی جورجیا توصیف می کند. او ناراحت است زیرا برادرش هولدن (همانطور که در "آخرین روز آخرین طوفان" توضیح داده شده است) در عمل مفقود شده است و نمی تواند احتمال مرگ هولدن را بپذیرد. باید گفت که مجموعه "این ساندویچ مایونز" شامل ده داستان کوتاه بسیار جذاب و خواندنی می باشد. این داستانهای کوتاه توسط مرجان حسینی راد و سارا آرامی به فارسی برگردانده شده است. این کتاب جذاب توسط نشر افق راهی بازار کتاب شده است. کتاب این ساندویچ مایونز ندارد بیشتر بخوانید
از غبار بپرس محبوب ترین رمان نویسنده ایتالیایی-آمریکایی جان فانته است که برای اولین بار در سال 1939 منتشر شد و در لس آنجلس تنظیم شد. این رمان به طور گسترده ای به عنوان یک کلاسیک آمریکایی ، مرتبا در برنامه درسی دانشگاه برای ادبیات آمریکایی در نظر گرفته می شود. این نویسنده یک شخصیت داستانی به نام آرتورو باندینی خلق کرده که سرگذشتش را در ۴ رمان خود دنبال می کند: «تا بهار صبر کن، باندینی»، «از غبار بپرس» در سال ۱۹۳۹، «رویاهایی از بانکر هیل» و «جاده لس آنجلس». «جاده لس آنجلس» اولین رمانی است که فانته نوشته و البته تا سال ۱۹۸۵ یعنی دو سال پس از مرگش منتشر نشد. سرگذشت شخصیت باندینی در زمان حیات فانته تکمیل نشد چون این نویسنده پیش از این کار، درگذشت. « رفتن شون رو تماشا کردم. حق با اون بود. باندینی، ای احمق، ای سگ، ای راسو، ای ابله. ولی نمی تونستم جلوش رو بگیرم. کارت ماشین رو نگاه کردم و آدرسش رو پیدا کردم. یه جایی بود نزدیک خیابون بیست و چهارم و آلامدا. نمی تونستم جلوش رو بگیرم. رفتم هیل استریت و سوار تراموای آلامدا شدم. برام جالب شد. جنبه جدیدی از کاراکترم رو کشف کردم، جنبه ای تاریک و حیوانی، عمقی اندازه گیری نشده از یک باندینی جدید. ولی چندتا تقاطع بعد حسش رفت. نزدیک قطارهای باری پیاده شدم. سه کیلومتری تا بانکر هیل راه بود، ولی من پیاده برگشتم. وقتی رسیدم خونه به خودم گفتم دیگه رابطه م با کامیلا لوپز تا ابد قطعه. اون وقت تو پشیمون می شی احمق خانوم، چون من بالاخره معروف می شم. نشستم پشت ماشین تحریرم و بیشتر شب رو کار کردم. »
رمان پیرمرد و دریا، یکی از ماندگار ترین آثار ارنست همینگوی است. کتاب با روایتی ساده و قدرتمند، داستان یک ماهیگیر کوبایی سالخورده ی بخت برگشته و بزرگ ترین آزمون زندگی اش نبردی نفس گیر و سخت با یک نیزه ماهی غول پیکر در دوردست های جریان خلیجی اقیانوس اطلس را حکایت می کند. در این رمان، همینگوی با سبکی معاصر که بسیار برجسته و قابل توجه است، موضوعاتی کلاسیک از قبیل جرأت و شجاعت در مواجهه با شکست و رسیدن دوباره به هدف را طرح ریزی کرده و به شکلی جدید به مخاطب عرضه می کند. این رمان بسیار موفق که در سال 1952 نوشته شده است، قدرت و جایگاه همینگوی را در دنیای ادبیات به تثبیت رساند و نقشی اساسی در کسب جایزه ی نوبل ادبیات در سال 1954، برای نویسنده اش ایفا کرد. منتقدان، نوشتن کتاب «رمان پیرمرد و دریا» را در دنیای ادبیات برابر با اختراع پیل الکتریکی در دنیای علم قلمداد کرده اند. کتاب مشهوری که حالا از آن به عنوان شاهکاری از ادبیات قرن بیستم یاد می شود. همینگوی در جایی گفته بود: «اولین نسخه از هر اثر مزخرف است». او به بازنویسی آثارش بسیار اعتقاد داشت و هر بار به بررسی دوباره ی اثر می پرداخت. مشهور است که می گویند همینگوی این اثر را بالغ بر دویست بار بازنویسی کرده است. همین روحیه ی سخت کوشی نویسنده بود که باعث شد شاهکار رمان پیرمرد و دریا خلق شود.
نفحات نفت؛ جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی به مسئلهی نفت و تاثیر آن بر اقتصاد، سیاست و فرهنگ مردم ایران میپردازد. رضا اميرخانی در این کتاب با زبانی طنزآمیز و نگاهی انتقادی، رابطهی اقتصاد مبتنی بر نفت و مدیریت دولتی متکی به درآمد نفت را بررسی میکند. او با شرح برخی از دردسرهای نفت و مدیریت دولتی آن مثل بیکاری، کاهش رونق بازار داخلی و قاچاق برای مخاطب درد و دل میکند. امیرخانی با ذکر مثالهای مختلف مثل وضعیت خودروسازی در ایران، دانشگاههای نفتی، ادبیات و سینما و هنر نفتی، ورزش نفتی، احزاب سیاسی نفتی، مدیران نفتی و در یك كلام دولت نفتی از تاثیر مخرب وابستگی به نفت سخن میگوید.
تاب «مثل یک ببر بخواب» درباره دختر کوچکی است که دلش نمیخواهد بخوابد. پدر و مادرش با آرامش می گویند لازم نیست بخوابد، اما لباس خوابش را بپوشد. دختر کوچولو لباس خوابش را میپوشد، اما باز هم خوابش نمیآید. پدر و مادرش باز هم میگویند لازم نیست بخوابد، اما حداقل صورتش را بشوید و مسواک بزند. خنکی آب و تمیزی حس خوبی برای دختر کوچولو دارد. بعد با علاقه داخل تختخوابش میرود و میپرسد: «آیا همه موجودات دنیا میخوابند؟» بعد پدر و مادرش درباره نحوه خوابیدن گربهها، خفاشها، نهنگها، حلزونها، خرسها و ببرها برایش توضیح میدهند. مادر و پدر دختر کوچولو از اتاق بیرونم یروند و میگویند دختر اگر بخواهد میتواند تمام شب بیدار بماند. اما دختر کوچولو مثل یک گربه جای گرم و نرم پیدا میکند، مثل خفاش دستهایش را روی هم میگذارد، مثل نهنگ میچرخد، مثل حلزون در صدفش دور خود میپیچد، مثل خرسی که به خواب عمیق فرو رفته باشد چشمهایش را میبندد و مثل یک ببر قوی به خواب میرود.
صر کشاورز با ده شعر کودکانهاش کتابی فراهم آورده است با نام دویدم و دویدم به شست پام رسیدم او در عین توجه به جوهرهی ادبی آثارش، به لذت بچهها نیز اهمیت میدهد.