«آمریکایی» نوشته هاوارد فاست (۲۰۰۳-۱۹۱۴)، نویسنده و فعال سیاسی آمریکایی و یکی از پیشروترین و پربارترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا است. کتاب آمریکایی، زندگینامهٔ داستانی قاضی و سیاستمدار آزادهٔ آمریکایی، جان پیتر آلتگلد است که ماجرای او با شورش کارگری اول ماه مه شیکاگو گره خورد. در این داستان، تلاش شخصیت اصلی و بههمراه او عدهٔ زیادی از کارگران آمریکایی برای بهدستآوردن آزادی و عدالت در شرایط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آمریکا در آستانهٔ قرن بیستم به تصویر کشیده شده است و مراکز آشکار و پنهان قدرت در آن کشور به روشنی تصویر گردیده است. آمریکایی داستان مرد خودساختهای است که به بالاترین مدارج قضایی و سیاسی کشور دست مییابد، اما هنگامی که میکوشد در راه مردم قدم بردارد...
«رقص برزیل با شیطان (جام جهانی، المپیک و مبارزه برای دموکراسی)» نوشته دِیو رِزِن سردبیر اول مجله ورزشی اسپورتس ایلاس و نویسنده وبلاگ ورزشی پرطرفدار حاشیه ورزش است. او تاکنون پنج کتاب درباره جنبههای سیاسی و اجتماعی ورزش نوشتهاست. در مقدمه مترجم کتاب میخوانیم: وقتی ۳۰ اکتبر ۲۰۰۷ فیفا با میزبانی برزیل برای جام جهانی ۲۰۱۴ موافقت کرد، نه فقط برزیلیها که همۀ دوستداران فوتبال خوشحال شدند. حق به حق دار رسید. همه منتظر جام جهانی باشکوهی بودیم، اما چندماه قبل از شروع جام جهانی دیدیم که عاشقان فوتبال در خیابانها هستند و علیه برگزارکنندههای جام جهانی تظاهرات می کنند. برزیلی های عاشق فوتبال به برگزاری مهم ترین رویداد فوتبالی جهان در کشورشان معترض بودند. آن ها ترجیح می دادند بیرون ورزشگاه ها با پلیس ضدشورش درگیر باشند تا اینکه روی سکوها فوتبال ببیند. دِیو زِرن همان ایام خودش را به برزیل رساند تا جواب این سوال را بیابد. او نویسندۀ پرکاری ست و در بیشتر رویدادهای مهم ورزشی چندسال اخیر حاضر بوده و دربارۀ آنها نوشته است. نوشتههای او البته با نوشتههای ورزشی نویسها فرق دارد. او فقط توی ورزشگاهها و دور و بر ستارهها نمی گردد، می رود به کف خیابانهای ریو و توی کوچه پس کوچههای سائوپولو، با مردم معترض گفت وگو می کند و به ما تصویری می دهد که نمی توانیم آن را از رسانه های جریان اصلی ببینم؛ و همین تصویر است که کتاب او را جذاب و پرفروش می کند. تصویرِ مواجۀ صاحبان اصلی فوتبال برزیل با جام جهانی در برزیل. او البته برای دقیق تر شدن تصویرش ما را با تاریخ، فرهنگ، سیاست و مردم برزیل هم آشنا می کند و از فاولاها و درگیریهایشان با فیفا و از رئیس جمهور و نسبتش با فوتبال و رویکرد پله و حتی نیمار هم می گوید.
«گربۀ بلیتس» رمانی تاریخی پیرامون جنگ جهانی دوم نوشته رابرت وِستال(۱۹۹۳-۱۹۲۹) نویسنده انگلیسی است. گربۀ بلیتس داستان حوادثِ رُخداده برای گربهای دوستداشتنی است که جنگ او را از صاحبش جدا کرده است. صاحب این گربه برای دفاع از کشورش به جنگ دشمن میرود؛ بنابراین گربه درصدد برمیآید تا بگردد و او را پیدا کند. او در این جستوجو اتفاقاتی را به چشم میبیند که روایتگر بخشی از تاریخ جنگ جهانی دوم است. در آمریکا، در اواخر سالهای ۵۰ میلادی، دامپزشکی اهلِ میدْوِست جان گربهای را، که در سانحهای رانندگی آسیب دیده، نجات میدهد و خود مسئولیت نگهداری گربه را نیز برعهده میگیرد. تنها عارضۀ این سانحه، بزرگشدگی مهرۀ پنجم گردن حیوان است. چندی بعد، این دامپزشک به ساحل غربی آمریکا نقل مکان میکند و گربه را نزد دوستانش در میدْوِست باقی میگذارد. ماهها بعد، گربهای با همان رنگ و خطوخال، پشت پنجرۀ اتاق عملِ دامپزشک در ساحل غربی ظاهر میشود. باورکردنی نیست، پشت گردن گربه را معاینه میکند و همان بزرگشدگی را در مهرۀ گردن مییابد. گربه ۲۴۰ کیلومتر پیموده بود تا او را پیدا کند. امروزه، حتی شکاکترین جانورشناسان پذیرفتهاند که گربهها قادرند راه خانهشان را از مسافتی بعید، چندصد کیلومتر دورتر، پیدا کنند؛ درست مثل کبوترهای نامهبر. پروفسور جِی. بی.راین، استاد دانشگاه دیوک، از آن زمان بیش از سیصد گربه را، که گفته میشود از این قابلیت برخوردارند، مورد بررسی قرار داده و اثبات میکند بیش از پنجاهتای آنها از این توانایی برخوردارند؛ شما با این قابلیت در کتاب پیشِ رو آشنا خواهید شد. ناگفته نماند که این کتاب ترکیبی از واقعیت و تخیّل است. کسانی که با تاریخ روزشمار جنگ جهانی دوم آشنایند، پی خواهند برد که نویسنده رُخدادها را اندکی پسوپیش کردهاست، اما تمام آنها حقیقتاً در عالمِ واقع رُخ داده است.
«هزار توی سعودی» نوشته کارن الیوت هاوس (-۱۹۴۷)، خبرنگار و تحلیلگر سیاسی آمریکایی، روایتی از جامعه وحکومت عربستان سعودی است. الیوت هاوس که سابقه بردن جایزه پولیتزر به خاطر گزارشهای بینالمللیاش را در کارنامه دارد، سرویراستار والاستریت ژورنال نیز بوده است. هاوس ۳۵ سال جستهوگریخته با عربستان سروکار داشت اما پنج سال آخر این دوره را منحصرا روی عربستان کار کرده است. بارها به عربستان سفر کرده تا آرام و باطمأنینه لایههای فرهنگ، دین، تاریخ و جغرافیای عربستان را کنار بزند و اعماق جامعهٔ عربستان را ببیند. به قول خودش، تلاش کرده «زیر دشداشههای سفید و چادرهای مشکی، تنوع بزرگ و غنی جامعهٔ سعودی را کشف» کند. او از کف صحنه خبر میدهد. به لطف مصاحبهها و سفرهای پیدرپیاش، اطلاعات دستاولی از وجببهوجب عربستان میدهد. هم از ملکسلمان نقلقول میآورد و هم از کولیهایی که در بیابانهای دورافتاده، از حق شهروندی عربستان محروماند. هم با علمای سطح اول عربستان به بحث مینشیند و هم با زنانی که به دنبال حقوق سادهشان مثل رانندگی و داشتن شغلاند. هم به کاخهای محافظتشدهٔ شاهزادهها سرک کشیده و هم به خانههای محقری که بعد از غروب آفتاب، تاریک و بیچراغاند. هاوس یکییکی بحرانهای عربستان سعودی را بررسی میکند و با دادههای دستاول ما را با جوانب آنها آشنا میکند. نشانمان میدهد که در این کشور عجیب، نرخ بیکاری سعودیها بالاست اما شصتدرصد کارها را کارگران خارجی انجام میدهند. نشانمان میدهد که در عربستان اقتصاد تکمحصولی است و حالا تردیدهایی پیرامون میادین نفتی عربستان و تواناییاش در استخراج نفت ایجاد شده است. نشانمان میدهد که از یکسو وهابیتی که ضامن مشروعیت آلسعود است این کشور را تبدیل کرده به زایشگاه بنیادگرایی و تروریسم بینالملل، اما از سوی دیگر، آلسعود تکیه زده به عصای نهچندان مطمئن آمریکا.