مهدی اخوان ثالث در طول دهههای گذشته همواره مورد توجه علاقمندان به شعر و ادبیات بوده است. شعر او که نشانهای است از آینه وجودیاش، ساده اما محکم بود. اخوان ثالث توانست با استفاده از زبان کهن و تلفیق آن با نگاهی نو، ساخت نمادهای متعدد و خلاقانه، هنجارگریزیهای هنرمندانه و ... نام خود را در میان سرآمدان شعر معاصر ثبت کند. او با از سر گذراندن تجربههای مختلف روحی، گاه شاعری سنتگراست و گاه شاعری اجتماعی. گاه به وضع موجود معترض است و گاه منتقد و مصلح اجتماعی؛ از اینرو شاعر شعرها و اندیشههای او با شاعری پویا مواجه است؛ شاعری که کلمات را بیهوده خرج نمیکند. اخوان ثالث شاعر برجستۀ معاصر در پاییز ۱۳۵۸، برای اولین و آخرینبار در جایگاه تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت. موضوع درس او نقد و بررسی شعر معاصر بود که مباحث آن کلاس بخش اصلی این کتاب را تشکیل میدهد؛ اما چون به علت وقت محدود کلاس همۀ نظرگاههای او دربارۀ شعر معاصر ایران در آن کلاس بیان نشد، چند مقالۀ انتقادی وی که حاوی این نظرگاهها بود، در ادامه مباحث کتاب قرار گرفته تا خواننده بتواند همۀ نظرگاههای اخوان ثالث درباره شاعران همروزگار خود را که نام آنها در فهرست مطالب کتاب آمده است، پیش چشم داشته باشد.
محمد مختاری در کتاب هفتاد سال عاشقانه به گزینشی «مثلثی» روی آورده است که اضلاع آن اینهاست: حد عام قابلقبول، قدرت نمایندگی شعر از سوی شاعر، نظر شخصی گردآورنده. روح کلّی این گزینش، مفهوم اساسی کار او در کتاب انسان در شعر معاصر است: درک حضور دیگری.
محمد مختاری در اینکتاب به بررسی درک و تصویر انسان در شعر گذشته تا امروز ایران پرداخته است. او در اینراه، شباهت و تفاوتهای درک و دریافت شاعران معاصر را هم بررسی کرده است. سیر تطور و تکامل اندیشه مدرن جهان ازجمله مسائلی است که او در تحلیلهای خود در اینکتاب از آن بهره برده است. بررسی شاعران کلاسیک و ۴ شاعر معاصر یعنی نیما یوشیج، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخزاد هم برای بررسی مفهوم «درک حضور دیگری» از دیگر موضوعاتی است که مختاری در اینکتاب مورد توجه قرار داده است.
کتاب حالات و مقامات م. امید مجموعه مقالاتی از محمدرضا شفیعی کدکنی است. او این مقالات را در طی نیم قرن نوشته و جمعآوری کرده است. نویسنده در ابتدا به بیوگرافی مهدی اخوان ثالث میپردازد. روایت زندگی اخوان ثالث در این بخش گرداوری شده. بخش دوم کتاب مقالهها و تحلیلهای نویسنده از شعر اخوان ثالث را در بر دارد.
نیما به این اعتبار که شعرش در قلمرو شعر ناب و بری از آمیختگی و آلودگی است و سرشار از عصمت و صفای روستایی،به باباطاهر می ماند؛ مخصوصا حساسیت و سوز سخنش، و به این اعتبار که در کنه اعراض تصاویر و تماثیل و واقعیات عینی، جوهر شعرش متکی به قائمه ی فکری و عمق درد های بشری است و جهان بینی دارد، به خیام می ماند، البته بی قاطعیت و صراحت خیام که از لطائف هنر اوست ، بلکه با الهامی غالبا معتدل، و این ابهام زائیده ی همان بیان تمثیلی و تویه دار و عینی اوست.عطاولقای نیما یوشیج