ادر دهه ی گذشته، بیش از ۱۰۰ شرکت را مشاهده کرده ام که برای تبدیل شدن به رقیبی بهتر در عرصه ی کسب وکار دست به نوسازی و تغییر زده اند. شرکت هایی از جمله کسب وکارهای بزرگ ( فورد ( ۳) ) و کوچک ( لند مارک کامیونیکیشنز ( ۴) ) ، شرکت های امریکایی ( جنرال موت ورز ( ۵) ) و غیر امریکایی ( بریتیش اِیروِیز ( ۶) ) ، شرکت های شکست خورده ( ایسترن ایرلاینز ( ۷) ) و شرکت های موفق و ثروتمند ( بریستول-مایِر اسکوئیب ( ۸) ) . تلاش های آنان معمولاً عناوین مختلفی داشتند: مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد، بهسازی اندازه، بازسازی ساختاری، تغییر فرهنگی و تغییر جهت سازمانی. اما کم و بیش در همه ی موارد، هدف اصلی یکسان بود: ایجاد تغییراتی بنیادین در نحوه ی اداره و کارکرد سازمان به گونه ای که بتواند با محیط جدید و چالش برانگیز پیرامونش همگام شود. معدودی از این تلاش ها به موفقیت دست یافته اند، معدودی نیز یک شکست کامل بوده اند؛ اما بیشتر آنها جایی بین شکست و موفقیت و اغلب نزدیک تر به شکست قرار می گیرند. درس هایی که از این ماجرا می توان آموخت، جالب توجه است و به شرکت های بسیار زیادی که در محیط کسب و کار رقابتی دهه ی پیشِ رو حضور خواهند داشت، مربوط خواهد بود.
کتاب مديريت افراد مجموعهای از مقالات مربوط به حوزهی مدیریت است که انتشارات هاروارد Harvard Business Review آن را در سال 2011 منتشر کرد. این کتاب بر اصول راهبردی و عملکردی تاکید دارد که سبب میشوند مدیران در تعامل درست با کارمندانشان باشند. این کتاب توضیح میدهد چگونه تواناییهای اعضای تیمتان را بشناسید و در کدام موقعیت آنها را قرار بدهید تا بیشترین بازدهی را داشته باشند. کتاب مديريت افراد مدیران موفق را شبیه شطرنجبازان ماهر تصور کرده است. طبق این فرضیه مدیران با بهکارگیری تکنیک و استراتژیهای کارآمد در موقعیتهای بحرانی و شرایط دشوار افراد را کنترل و مدیریت کنند. نویسندگان مقالات کتاب مديريت افراد که با نام اصلی HBR's 10 must reads on managing people منتشر شده دربارهی مفاهیمی از جمله «هوش هیجانی»، «کیتا»، «سندرم مهیا شدن برای شکست»، «یادگیری تک حلقهای و دو حلقهای» و «تعصب ناخودآگاه» صحبت میکنند. دانیل گلمن، ژان فرانسوا مانزونی ، فردریک هرزبرگ و افراد دیگر همه از جمله مدیران و سرمایهگذاران برجستهای هستند که تجربیات و داستانهای موفقیت خودشان را در این مقالات با خوانندگان به اشتراک گذاشتهاند و با مثالهای واقعی در دنیای کسبوکار اصولهای مدیریتیشان را توضیح میدهند.
کتاب مدیریت خود مجموعهای از مقالات جمعی از استادان و مشاوران اقتصادی از جمله پیتر دراکر، دونالد واس ، ویلیام اونکن است که انتشارات هاروارد Harvard Business Review آن را گردآوری و منتشر کرده است. این کتاب بر فاکتور «مدیریت فردی» تاکید و تمرکز دارد و با ارائه ده مقاله راهکارهای مناسبی برای توسعه فردی مطرح میکند. مقالات این کتاب مسائلی همچون انعطاف پذیری، مدیریت انرژی، زمان و رهبری را آموزش میدهند و رعایت اصول علمی و کاربردی مدیریت را واجب میدانند. مقالات این کتاب که جزو پرخوانندهترین و تاثیرگذارترین مقالات نشریه کسبوکار دانشگاه هاروارد بودند پس از انتشار توجه علاقهمندان به حوزهی روانشناسی موفقیت را به خود جلب کردند. کتاب مدیریت خود که گزینشی از بهترین مقالات موفقیت است شامل بخشهایی به نام «خلاصه کلام» و «ایده در عمل» در ابتدای در هر مقاله است که باعث میشوند خواننده پیش از مطالعهی کامل مقاله، پیام آن را درک کند. همچنین در این کتاب نویسندگان تنها به ارائه تئوری مطالب اکتفا نکردهاند بلکه نحوه بهکارگیری مفاهیم هر مقاله نیز بیان شده است. این کتاب به شما کمک میکند با بهرهگیری از بینشهای مدیریتی در هر رتبهی اجتماعی بتوانید خود را مدیریت کنید و پرورش دهید.
کتاب «درنگی در سکوت عرفانی» تازهترین اثر منتشر شده از قربان ولیئی شاعر و پژوهشگر معاصر است که در زمینه ادبیات عرفانی و عرفان صاحب نظر و تاملات قابل توجهی است. این کتاب که در قالب پایاننامه دکتری وی پیش از این تدوین و در دانشگاه تربیت مدرس دفاع شده بود، درباره موضوع سکوت و خاموشی در ادبیات و عرفان ایرانی اسلامی و با نگاهی به برخی از مهمترین آثار ادبی عرفانی ایران از جمله کشف المهجوب، رساله قشیریه، مرصاد العباد، مصباح الهدایه، مقالات شمس، فیه مافیه و برخی دیگر از متون از این دست نگارش یافته است. ولیئی در این کتاب انواع خاموشی در عرفان اسلامی، تحلیل محتوای چرایی خاموشی عرفانی، خاموشی در منازل سلوک عرفانی و فلسفه سکوت و خاموشی و سخن گفتن در فلسفه و عرفان ایرانی اسلامی را مورد توجه قرار داده است. در بخشی از مقدمه خود بر این اثر می نویسد: در میان مجموعه اعمالی که در سلوک عرفانی وجود دارد، برخی جایگاهی ویژه دارند و در زبان اهل عرفان به «اصول» معروفند. بسیاری از عارفان خاموشی را از اصول دانستهاند؛ زیرا خاموشی در منظر عارفان، در رساندن سالک به معرفت شهودی از طریق فنای در حضرت حق، نقشی بنیادی دارد.
علی حقیقتی بر گونه ی اساطیر نویسنده:دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران انتشارات: سپیده باوران علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نو اندیش دینی است. علی حقیقتی بر گونۀ اساطیر، حاصل سخنرانی دکتر علی شریعتی است که در دو شب متوالی در ۱۵ و ۱۶ اسفند ۱۳۴۷ در حسینیه ارشاد ایراد شده است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «علی، ربالنوع انواع گوناگون عظمتها، قداستها و زیباییهایی است از آنگونه که بشر همواره دغدغه داشتن و پرستیدنش را داشته و هرگز ندیده و معتقد شدهبوده که ممکن نیست بر روی خاک ببیند و ممکن نیست در کالبد یک انسان در این حد تحقق پیدا کند و ناچار، میساخته. اما علی، همان نیازی که پرومته در اساطیر، روح انسان را از فداکاری اشباع میکرده و دموستنس از عظمت و قدرت و پاکی و صداقت سخن، و ونوس یا فوتوشیشی از عظمت و از زیبایی روح یا خدایان و مظاهر ربالنوعهای دیگر از شکستناپذیری، از بیباکی و از فداکاری یا خدایان دیگر از تحمل سختی و رنج برای دیگران به خاطر پاکی، و خدایان دیگر از نهایت رقت و عظمت محبت و برکت روح برای دیگران، همه را در یک ربالنوع جمع کرده. علی نیازهایی که در طول تاریخ انسانها را به خلق نمونههای خیالی، به خلق الههها و ربالنوعهای فرضی میکشانده، در تاریخ عینی اشباع میکند. این ربالنوعها به انسان نشان میدادند که هر احساسی و هر استعداد انسانی تا این حد میتواند رشد کند و انسانهایی که تا آن حد هیچکدامشان نمیتوانستند رشد کنند، این را به عنوان یک سرمشق، یک چیزی که باید به آن برسیم، یک عظمت و درجهای که نمونه زندگی ما و وجهه نظر ما و مسیر حیات و تکامل ما باید باشد به ما نشان میدادند.»
بازشناسی هویت ایرانی اسلامی نویسنده: دکتر علی شریعتی انتشارات: سپیده باوران «بازشناسی هویت ایرانی اسلامی» نوشته علی شریعتی(۱۳۵۶-۱۳۱۲)، نواندیش دینی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «امروز فرهنگ موضوع تحقیقات، نظریات و مباحث بسیار مفصل و گستردهای شده است. از هنگامی که مذهب به عنوان روح حاکم در غرب کنار رفت و سپس دوران تابناکی فلسفهها در قرن هجدهم و نوزدهم به تاریکی گرایید و متعاقب آن غلیان ایدئولوژیها که با ادعای جانشینی مذهب و نجات کامل بشریت از همه رنجها و گمراهیهایش در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به میدان آمده بودند از جوش و خروش افتاد و بورژوازی غربی که وعده تحقق بهشت موعود را در روی زمین به کمک تکنولوژی و بر اساس اکونومیسم و لیبرالیسم فردی میداد. در برابرش مارکسیسم که از رستگاری انسان ستمدیده به کمک تکنولوژی و بر اساس کمونیسم و دیکتاتوری طبقاتی دم میزد، هر دو پس از نیل به هدفهای خویش سرابهایی متفاوت را پیش چشم انسان پدیدار کردند که در آن، قدرت اولی زاده استثمار حیلهگرانه طبقات تهیدست و استعمار جنایتکارانه ملتهای فاقد صنعت و قدرت در جهان بود و قدرت دومی ناشی از سلب قدرت از همه و تمرکز همه چیز انسانها در دستهای جبار دیکتاتوریای که با قتلعامها و خشونتهای افسانهای و ریشهکن کردن همه افکار و عقاید و محو همه ملیتها و اصالتها شکل گرفته بود. اندیشههای آزاد و روحهای راهجوی به دو سرچشمهای که از آن دور میشدند، دوباره با نگاهی دیگر، چشم گشودند.»