مصیبت های عاشق بودن

زمانی که با شریک زندگیمون وارد رابطه می‌شیم ممکنه بعد از مدتی به خاطر کارهای خونه با اون وارد بحث و درگیری بشیم. یا از بس درگیر کار و زندگی شدیم که فرصت تفریح و خوش‌گذرونی رو از خودمون گرفته باشیم و این موضوع باعث بشه که زود خسته بشیم و از کوره دربریم. درست وقتی که با مشکلات زندگی مواجه می‌شیم می‌گیم عشق و عاشقی کار خیلی سختیه و اگر این روند ادامه داشته باشه به خودمون می‌گیم که رابطه ما از ریشه و اساس غلطه. اگر وقتی تصمیم گرفتیم وارد رابطه بشیم با دید باز و کسب مهارت‌های مواجهه با مشکلات راهمون رو شروع کنیم راحت‌تر می‌تونیم از پس مشکلات این مدلی بربیایم. ولی مشکل اونجاست که اغلب دیدگاه رمانتیک به ما غلبه می‌کنه و چشممون رو روی واقعیت‌ها می‌بنده. اگر به دیدگاه واقع‌بینی در عشق اعتقاد داریم می‌فهمیم که توی رابطه بودن مثل حرفه‌های دیگه مستلزم کسب مهارت‌های خودشه. یعنی همونطور که شما برای اینکه بتونید یک هواپیما رو به سلامت روی باند فرودگاه بنشونید باید حتما دوره‌های خلبانی رو بگذرونید و مهارت‌های لازم رو کسب کنید. برای داشتن زندگی آروم و سلامت هم قبل از اینکه به دام عشق و عاشقی بیافتید مهارت‌های زندگی رو کسب کنید. مسلماً گذشته‌ی ما روی انتخاب همسفر زندگی تأثیر بسزایی داره. ما باید جنبه‌های منفی و نواقص طرفمون رو بشناسیم و فقط به فکر جنبه‌های مثبت و توانمندی‌هاش نباشیم. باید تلاش کنیم بفهمیم شریک زندگیمون دوست داره با اون چه رفتاری کنیم و چجوری دوستش داشته باشیم. خودمون رو برای انجام امور خانه‌داری حاضر کنیم. قدرت این رو داشته باشیم که درمورد مسائل جنسی و فراز و فرودهاش تاب بیاوریم و آموزش‌های لازم رو برای کسب مهارت‌های زندگی و آیین همسرداری ببینیم. اگر در خودمون این رو دیدیم که آماده‌ی پذیرفتن این موارد هستیم، پس برای وارد رابطه شدن و عشق و عاشقی آماده‌ایم.