براین مگی فیلسوف و شاعر و نویسنده و سیاستمدار مشهور انگلیسی، در رمان «مواجهه با مرگ» انسان را در روایتی جذاب و تکاندهنده به مواجهه با زندگی و عشق و مرگ میکشاند. رمانی غریب از کسی که او را با گفتگوها و آثار فلسفیاش میشناسیم. جان اسمیت قهرمان کتاب یک روزنامهنگار است که یک سالی میشود در خاورمیانه زندگی میکند. او ناگهان یک روز صبح متوجه میشود روی گردنش چند تا غده درآمده. پزشک معالجش توصیه میکند فوری برگردد انگلستان که معاینه شود. وقتی به انگلستان برمیگردد این موضوع را با مادرش در میان میگذارد و به دنبال درمان بیماریاش میرود. دکترها حدس میزنند که او به بیماری هاجکین مبتلا است (نوعی سرطان خون که در آن غدد لنفاوی شروع به رشد بیرویه میکنند) اما به درخواست مادر جان، این بیماری کشنده را از او مخفی میکنند: جان یک ماه در بیمارستان میخوابد و به کار بازمیگردد بدون این که بداند در بدنش چه اتفاقی دارد میافتد. او در بیروت با دختری به اسم آیوا آشنا میشود و ماجرا با روایتی عاشقانه پیش میرود. برایان مگی یک فیلسوف مشهور است او در این کتاب رویکردش به مرگ را در قالب فلسفه بیان کرده است.
«این مرد از همان موقع بوی مرگ می داد» رمانی به قلم محمد حنیف (۱۳۴۰) نویسنده معاصر است. حنیف در این داستان، توجه مخاطبش را به دنیاهای موازی می کشاند، به دنیاهایی که نرم نرمک آن چنان درهم می آمیزند و یکی می شوند، گویی از آغاز چنین بوده اند. دنیای قدیم و جدید شخصیت های داستان، دنیای واقعیت و جادویی مردم ایران، و بدین سان دنیای نویسنده و خواننده اندام وار در هم می آمیزند. حوادث بزرگ جامعه همچون روح، در زندگی خصوصی شخصیت های داستان دمیده می شوند. جادو، افسانه، اساطیر ایرانی و بومی و بر خلاف آنچه که در رمان های فانتزی معمول رایج است، در جسم زندگی واقعی مردم داستان حلول می نماید و با درون مایه های اصلی داستان ارتباطی تنگاتنگ پیدا می کنند.